کتاب انقلاب در نقطه صفر شامل نظریات سیلویا فدریچی در باب نقش جنسیت در تقسیم کار و مبارزات زنان در طول تاریخ است. او به مسئله‌ی جهانی‌سازی و بازتولید نیروی کار در اقتصاد جهانی در این کتاب توجه ویژه‌ای نشان می‌دهد. مسئله‌ی «کار خانگی» که حل آن یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌های جنبش‌های فمینیستی بوده، در کتاب حاضر واکاوی می‌شود. در این پست به نقد و بررسی کتاب انقلاب در نقطه‌ی صفر می پردازیم.
نقد و بررسی کتاب انقلاب در نقطه‌ی صفر
نقطه‌ی صفر انقلاب جایی است که مناسبات اجتماعی جدید سربرمی‌آورند و به دیگر ساحت‌های زیست انسانی می‌رسند. بیش از سی سال است که سیلویا فدریچی (Silvia Federici) تأکید داشته این نقطه‌ی صفر نمی‌تواند جایی به‌جز ساحت بازتولید باشد. این نقطه میدان نبردی است که در آن سرمایه و امری که خارج از سرمایه جلوه داده می‌شود مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند و سرمایه نمی‌تواند تابع دیگری شود. مجموعه مقالات این نویسنده در کتاب انقلاب در نقطه‌ی صفر (Revolution at Point Zero)، به ما یادآور می‌شود که شکل و فرم هر انقلابی طبق زیست روزمره معین می‌شود. قرار گرفتن زنان در این نقطه نه انتخاب آن‌ها بوده و نه امری طبیعی است، بلکه صرفاً به این دلیل است که بار کار بازتولیدی به‌طور نامتوازنی بر دوش آن‌ها قرار داده شده است. مبارزه‌ی زنان برای به دست گرفتن کنترل این کارْ مبارزه‌ی همگان است.
سیلویا فدریچی از تجربه‌ی زندگیِ اسفبار نسل زنانی صحبت می‌کند که سیاست هیچ‌گاه برایشان منصفانه نبوده. او مسائل زیادی را پیرامون بازتولیدات اجتماعی و مبارزات زنان در طول تاریخ روشن‌سازی می‌کند. گسترش کار در منزل و کار غیررسمی که همواره توسط زنان انجام می‌شده، یکی از استراتژی‌های بلندمدت سرمایه‌داری است و موجب انقیاد زنان و کودکان می‌شود. از طریق کار خانگی غیرمزدی، کارْ نامرئی‌سازی می‌شود، تشکل‌یابی برای کارگران سخت می‌شود و دستمزدها به حداقل می‌رسد. در این میان، زنانی که برای تأمین هزینه‌ی خانه، مجبور به کار خانگی هستند، باید با دستمزدی بسیار پایین‌تر از آنچه مرسوم است، تن به کار دهند و این‌گونه، دوباره تقسیم کار جنسی بازتولید می‌شود.
امروزه با وجود رشد زنان در عرصه‌ی اقتصادی و تغییر ساختار اجتماعی، هنوز در بسیاری موارد درآمد زنان از مردان کمتر است؛ آن‌ها بعضاً متحمل فشار روانی که نتیجه‌ی خشم و حسادت مردان است، می‌شوند و در این محیط پرتنش باید به رقابت بپردازند. برخی از مباحث تاریخی که سیلویا فدریچی در کتاب انقلاب در نقطه‌ی صفر آورده است، عبارتند از: تغییر ساختار کار خانگی و بازتولید در ایالات متحده در دهه‌ی 70 و 80، تلاش برای برخاستن دوباره‌ی فمینیسم در سال 1984، بازتولید و مبارزه‌ی فمینیستی در تقسیم کار جهان جدید در سال 1999 و…
کتاب انقلاب در نقطه‌ی صفر تلفیقی از تاریخ، تئوری و سیاست فمینیستی است. این کتاب همچنین سیر تحولات فعالیت‌های سیاسی سیلویا فدریچی در جنبش‌های فمینیستی و ضدجهانی‌سازی را نشان می‌دهد.
این کتاب از سوی انتشارات افکار با ترجمه‌ی سروناز احمدی به چاپ رسیده است.
نکوداشت‌های کتاب انقلاب در نقطه‌ی صفر
فدریچی شخصیتی مهم برای مارکسیست‌های جوان، نظریه‌پردازان سیاسی و نسل جدیدی از فمینیست‌ها شده است. (ریچل کوشنر، نویسنده‌ی شعله‌افکن‌ها)
تلاش فدریچی برای گردآوری آثار فمینیست‌ها و فعالان مناطق مختلف جهان و قراردادن آن‌ها در بستر تاریخی، شجاعانه، تأمل‌برانگیز و بجاست. نوشته‌های فدریچی دارای بیانی قابل‌فهم، و خشم وی قابل‌لمس است. (رد پپر)
تحولات واقعی هنگامی رخ می‌دهند که مناسبات اجتماعی زندگی روزمره تغییر کنند، هنگامی‌که انقلابی در درون و سراسر اقشار بدنه‌ی اجتماعی رخ دهد… سیلویا فدریچی دیدگاهی انقلابی معرفی می‌کند که قادر است موانعی را که بر سر راه چنین تغییری وجود دارد، نشان دهد. (فمینیست ریویو)
کتاب انقلاب در نقطه‌ی صفر برای چه کسانی مناسب است؟
علاقه‌مندان به کتب علوم اجتماعی و علوم سیاسی، با مطالعه‌ی این اثر، اطلاعات جامعی در باب فمینیسم، اقتصاد و جنبش‌های زنان در دوره‌های مختلف تاریخی کسب می‌کنند.
در بخشی از کتاب انقلاب در نقطه صفر: کار خانگی، بازتولید و مبارزه فمینیستی می‌خوانیم
عامل دومی که موجب شده کار بازتولیدی دوباره در خانه‌ها متمرکز شود، گسترش «کار در منزل» بوده که بخشی از آن به تمرکززدایی از تولید صنعتی و بخشی از آن نیز به گسترش کار غیررسمی برمی‌گردد. همان‌طورکه دیوید استیپلز در هیچ جا خانه‌ی آدم نمی‌شود (2006) می‌نویسد، کار مبتنی بر خانه کاری نیست که در گذشته‌ها انجام می‌شده است، بلکه به‌وضوح یکی از استراتژی‌های بلندمدت سرمایه‌داری است که درحال‌حاضر نیز میلیون‌ها زن و کودک را در سراسر جهان در شهرها، روستاها و حومه‌ها تحت‌سلطه درآورده است. استیپلز به‌درستی اشاره می‌کند که کار خانگی غیرمزدی موجب شده که فضای خانه برای کارفرمایان جذابیت پیدا کند و در تلاش باشند تا کار در خانه انجام شود، زیرا از این طریق می‌توانند کار را نامرئی سازند، تشکل‌یابی را برای کارگران دشوار کنند و دستمزدها را به حداقل برسانند. بسیاری از زنان مشغول کار در منزل‌اند تا هم بتوانند درآمدی کسب کنند و هم از خانواده‌ی خود مراقبت کنند، اما نتیجه‌ی آن به‌بردگی‌کشیده‌شدن و انجام کاری است که دستمزدش بسیار پایین‌تر از متوسط دستمزد در فضاهای رسمی است، و بیشتر از قبل تقسیم کار جنسی‌ای را بازتولید می‌کند که زنان را مسئول انجام کار خانگی می‌داند.
گذشته از این، تغییر ساختار بازتولید و رشد اشتغال زنان سلسله‌مراتب جنسیتی کار را از بین نبرده است. علی‌رغم اینکه بیکاری مردان درحال افزایش است اما زنان هنوز هم فقط کسری از حقوق مردان را دریافت می‌کنند. علاوه‌براین، شاهد افزایش خشونت مردان علیه زنان هم بوده‌ایم که بخشی از آن به ترس از رقابت اقتصادی و بخشی از آن نیز به سرخوردگی مردان از ناتوانی در ایفای نقش خود به‌عنوان تأمین‌کننده‌ی خانواده برمی‌گردد.
