کتاب نیمه تاریک ذهن نوشتهی کری داینس به قصد درک آنچه در پشت اعمال اغلب وحشیانهی مجرمان و تبهکاران نهفته است، به کاوش در روان آنها میپردازد. داینس که یک روانشناس قانونی خبره است، با تألیف این کتاب، با بخش بسیار تاریک و پیچیدهای از ذهن محکومین روبهرو شده و کوشیده پرده از این پیچیدگیها بردارد. لازم به ذکر است که این اثر یکی از عناوین پرفروش ساندی تایمز به شمار میرود. در این پست به نقد و بررسی کتاب نیمه تاریک ذهن می پردازیم.
نقد و بررسی کتاب نیمه تاریک ذهن
به دنیای یک روانشناس قانونی خوش آمدید. جایی که اغلب افراد بسیار ترسناک و غیر قابل پیشبینی هستند. کتاب نیمه تاریک ذهن (The Dark Side of the Mind) شامل روایاتی حقیقی از جنایتهای هولناکیست که از زبان کری داینس (Kerry Dayne) نقل شدهاند. داینس خود به عنوان یک روانشناس قانونی در قلب جنایاتی که روایتگرشان بوده، نفوذ کرده و در پی کشف علل وقوع آنها برآمده است. کار کری داینس او را به سلولهای زندانهای امنیتی، اتاقهای بازجویی پلیس، بخشهایی از بیمارستانها و جایگاه شاهدین دادگاهها کشانده است.
قطعاً خیره شدن به جنبههای تاریک زندگی و روایت آنها، بهایی گزاف دارد. خاطرات صریح کری داینس، برای خواننده کتاب نیمه تاریک ذهن، تصویری واضح و شفاف را از خطرات شخصی و حرفهای که در انتظار یک روانشناس زن است ترسیم میکند. روانشناسی که شاید با برخی از آزاردهندهترین مردان و زنان سر و کار دارد.
کری داینس نظریهای متفاوت در مورد علل روانی بعضی از رفتارهای افراطی که موجب ارتکاب جرم و متعاقباً زندانی شدن افراد میشود مطرح میکند. وی در تلاش برای بررسی پایهای دلایل خلافکاران که مرتکب سرپیچی از قانون شدهاند و حل ریشهای این مشکلات است. به عقیدهی داینس اغلب مجرمین در برابر جرم جبههگیریهای شخصی نادرستی دارند که همین مسئله سبب میشود تا عوامل اصلی ارتکاب جرم از بین نرفته و حتی در گذر زمان منجر به نتایج جبرانناپذیرتر شوند. به باور نویسندهی کتاب نیمه تاریک ذهن زندانها پر از افراد بیماریست که به اختلالات روانی آنها توجهی نشده است.
او در پی تغییر دادن نظام کیفریست اما در جریان همین تلاشها، به ناگاه خود را نیز درگیر با همین مجرمین و رفتارهای مخربشان میبیند. این کتاب شاید یک نقد تند باشد، اما به عامهی مردم میفهماند که شیوهی برخورد آنها با بیماران دچار اختلالات روانی اشتباه است و شاید بتوان با شناسایی زودهنگام این اختلالات از جنایات زیادی جلوگیری کرد.
کتاب روانشناسی نیروی تاریک ذهن را فاطمه قربانزاده به فارسی برگردانده و انتشارات یوشیتا آن را چاپ کرده است.
نکوداشتهای کتاب نیمه تاریک ذهن
هیجانانگیز و بسیار ترسناک. کتاب نیمه تاریک ذهن نگاهی اجمالی به دنیای مجرمین، هیولاها و سوءبرداشتهای ما از جهان پیچیدهی آنها دارد. (پروفسور دیم سو بلک، نویسندهی کتاب پرفروش ساندی تایمز، همه آنچه که باقی میماند)
یک اثر خیرهکننده، روشنگر، تأثیرگذار و محرک. بسیار زیبا و صادقانه نوشته شده است. حفاری قدرتمند دنیای مجرمین توسط یک روانشناس پزشکی قانونی. (باربارا ماچین، نویسنده)
داینس این حقیقت را که به راستی چه چیزی مجرمان را وادار به جرم میکند و اینکه چگونه میتوان به طور مؤثرتری با آنها رفتار کرد، به ما گوشزد میکند. کتاب او خندهدار، در عین حال عاقلانه و کاملاً گیرا است. (جیک کریج، نویسنده و منتقد)
کتاب نیمه تاریک ذهن برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به کتابهای حوزهی روانشناسی و همچنین روایتهای جنایی علاقه دارید، خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد میدهیم.
در بخشی از کتاب نیمه تاریک ذهن: در ذهن و روان مجرمین جنایتکار، چه میگذرد؟ میخوانیم
دنیس نیلسِن قاتل زنجیرهای اسکاتلندی، مسئول مرگ دست کم 12 مرد جوان بود. او دوست داشت با اجساد قربانیان خود رابطهای خیالی داشته باشد – دوست داشت جسد قربانیان خود را غسل دهد، به آنها لباس بپوشاند و آداب خاص اجساد آنها را به جا بیاورد. نیسلن به طور واضح و صریح اعتراف کرد که در کودکی توسط پسری که بعدها در دریا غرق شد، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت. نیلسن جوان به یاد داشت که وقتی دید جسد نیمه عریان پسر به طرف ساحل میرود بسیار خوشحال و ذوقزده شد. این پسر که زمانی نیلسن را میترساند، دیگر نمیتوانست از خودش دفاع کند و باید یک خدمتکار و متصدی کفن و دفن کارهایش را انجام میداد. این لحظهی سرنوشتساز، دلگرمی مادامالعمری برای نیلسن به ارمغان آورد و نقاشی کلک مدوسا نیز انحرافات جنسی فزایندهای را در او القاء کرد. این نقاشی اثر تئودور ژریکو در سال 1819 بوده و فاجعهای که برای لاشهی ناوچهی فرانسوی مدوسا پیش آمده را به تصویر میکشد؛ پیرمردی روی یک قایق الواری بدون دوام که پیکر برهنه و رنگپریدهی مرد جوانی را در دست دارد.
زمانی که دنیس نیلسن در زندان اچام پی فول ساتن محکوم به حبس ابد بود، یک مکالمهی بسیار عادی و بدون هماهنگی با او داشتم. او با لهجهی اندک اسکاتلندی خود به من گفت که خفه یا غرق کردن قربانیانش روش او بوده نه هدفش.
قابل توجهترین عمل او در آداب عجیبی که با اجساد برگزار میکرد این بود که قربانیان خود را در آغوش میگرفت و در مقابل آینه میایستاد تا خودش را در آن حالت تماشا کند. او گفت که دوست داشت اجساد را در حالتی شبیه به جسد فرد قویهیکل داخل نقاشی ببیند که او را از آب بیرون کشیدهاند – سست و بدون مقاومت و خودش هم برتر از همه.