آیا دیدن فیلم بیرویا ارزش دارد ؟ تلفیق معمایی و سایکودارم. فیلم بیرویا چنین ترکیبی دارد. تلفیقی از دو گونه جذاب و پرطرفدار سینمایی که البته با وجود ریتم و ایده خوب و بازیهای چشمگیر، چندان مناسب و درست درهم تنیده نشده است. رویا میخواهد همراه با همسرش بابک به خارج از کشور برود که ناگهان دختری به نام زیبا سر راهش قرار میگیرد. دختری که دچار فراموشی شده و خانواده اش را گم کرده است. از سویی دیگر، رویا همزمان در جستوجوی دوست گمشدهاش هم هست. بدین ترتیب او در آستانه یک سفر، درگیر دو معما میشود.
آیا دیدن فیلم بیرویا ارزش دارد ؟
ما بهعنوان مخاطب در تمام فیلم از منظر رویا شاهد داستانیم و قضاوت میکنیم. یک درام اجتماعی و انسانی که معمایی است و اتفاقاتش در بستر یک فیلم جستجو گر معنا پیدا میکند. رویا به قدری مهربان است و در این کار چنان زیادهروی میکند که متوجه میشود زیبا به بابک نزدیک شده و میخواهد جای رویا را بگیرد. حتی در پلانی خود زیبا به شیادی اش اعتراف میکند اما به ناگهان در یک سوم پایانی فیلم، فضا عوض میشود. بیآنکه به هویت رویا شک کرده باشیم سازنده فیلم درصدد برمی آید تا حق را به زیبا بدهد و تفکرات رویا را توهم نشان بدهد حال آنکه در هیچجای فیلم چنین فضای توهمی و خیال برانگیزی وجود ندارد. مخاطب در تمام فیلم حق را به رویا میدهد و حتی دلایلی متفن برای شیادی زیبا دارد اما در لحظات پایانی بدون هیچ نشانهای جای افراد عوض میشود. این زیباست که همه کاره است و رویا متهم میشود.
رو دست زدن به مخاطب یعنی باور کردن حرف سازنده براساس قطعات پازلی که در طول فیلم بهصورت منطقی چیده شده باشد. این در حالیست که چنین پازلی اصلا در بیرویا وجود ندارد. فیلم میکوشد تا ماجرای زنی متوهم را نشان بدهد و دست آخر به مخاطب رو دست بزند اما چون داستان با دیالوگ و فضاسازی، درست تفهیم نمیشود مخاطب از اول نمیداند ریشه ماجرا چیست. چرا رویا فکر میکند همسر فردی است ولی درواقع اینگونه نباشد؟ ضمن اینکه اصلا در بطن قصه علائم بیماری وجود ندارد و رفتوبرگشتهایی که نشاندهنده عدم ثبات رویا باشد، تعبیه نشده تا ادعای پایانی فیلم درباره متوهم بودن او را موجه جلوه بدهد. حتی دیالوگها و فضا به سمت تائید حرفهای رویا گام برمی دارد. با اینکه نویسنده و کارگردان یک نفرند اما لحن فیلم همخوان و یک دست نیست.
از فیلمی با رویکرد معمایی به فضایی وهمآلود و سایکودرام میرسیم که معلوم نیست نقش اول آن چرا و چگونه دچار توهم شده است. به زبان ساده ما در کل فیلم، چیزی نمیبینیم که ادعای سازنده درباره متوهم بودن رویا در سکانس پایانی را هضم کنیم. برای همین چون این فرایند درست از آب درنیامده و حس بیماری رویا را نمیفهمیم حس فریب خوردن برایمان ایجاد میشود تا رو دست خوردن. در تمام فیلم، مسیر دیگری را رفتهایم و در پایان بهجای دیگر میرسیم.
فیلم بیرویا اگرچه از نظر داستانی ایراداتی اینچنینی دارد و فیلم کماتفاقی است ولی بهعنوان یک فیلم اولی، اثر درخور توجهی است و شکار سیمرغ توسط طناز طباطبایی بازیگر نقش رویا در چهلمین جشنواره فیلم فجر نشان میدهد کارگردان توانسته به خوبی از او بازی بگیرد. نهایتا فیلم بیرویا با اینکه در حلوفصل معما مشکل دارد امادر ژانر خودش جسورانه عمل میکند. درواقع اگر پایه ادبیات حوزه سایکودرام ما قوی بود شاید اینگونه فیلمها نیز با قوام بیشتری ساخته میشد. بیرویا گام اول سازندهای است که با تلاش بیشتر و متن کارشناسی شده دقیقتر، میتواند گامهای بلندتری بردارد.
منبع: فیلیمو