کریستی لمیر نقد خود را درباره انیمیشن Spider-Man: Across the Spider-Verse با نقل قولی از کودک نه ساله اش آغاز کرد و از او پرسید که آیا میتواند دوباره آن را ببیند، بنابراین فکر میکنم در نقل قول از نه سالگی من، هم افزایی وجود دارد. خیلی از بینندگان اینطور گفته اند: “این ممکن است بهترین فیلمی باشد که تا به حال دیده ام.”
انیمیشن Spider-Man: Across the Spider-Verse این هفته روی پرده های سینما قرار میگیرد و بر اساس فیلم استادانه «Spider-Man: Into the Spider-Verse» با انیمیشن های خیره کننده، شخصیت های فراموش نشدنی و مضامین پیچیده ساخته شده است. اولین یادداشتی که بعد از دیدن آن گرفتم «بیش از حد فیلم» بود. مانند کار یک هنرمند جوان که حاضر نیست توسط مرزهای قاب مهار شود، «Across the Spider-Verse» مملو از تصاویر باورنکردنی و ایده های جذاب است. این یک اثر هوشمندانه و هیجان انگیز است که من را به یاد قسمت های دوم عالی دیگری مانند «The Dark Knight» و «The Empire Strikes Back» است. مانند آن فیلم ها، تماشاگران را با نگرانی منتظر فصل بعدی (که در مارس ۲۰۲۴ خواهد بود) میاندازد و با قرار دادن آنها در داستانی از جوانانی که به جای تسلیم شدن مقاومت میکنند و قهرمان میشوند، جایگاه خود را به دست میآورد.
«Across the Spider-Verse» بیش از یک سال پس از اکران فیلم اول اکران میشود. گوئن استیسی (هایلی استاینفلد) به دنیای خود بازگشته است و سعی میکند هویت خود را از پدرش جورج (شی ویگام) مخفی نگه دارد. وقتی نسخه جایگزین کرکس شرور (جورما تاکون) وارد واقعیت او میشود، مرد بد در نهایت توسط مرد عنکبوتی 2099 (اسکار آیزاک) و زن عنکبوتی (ایسا رائه) دنبال میشود. آنها به گوئن فاش میکنند که بخشی از یک انجمن عنکبوتی مخفی هستند که آشفتگی های بین جهانی را پاکسازی میکند، شرورانی را که در نهایت به اشتباهی میرسند دستگیر میکنند و دوباره به خانه میفرستند. هنگامی که هویت گوئن با پدرش مخدوش میشود، او به خدمه عنکبوتی میپیوندد و اشتباهات چند وجهی را تصحیح میکند.
البته، طرفداران به یاد خواهند داشت که مایلز مورالس (شمیک مور) اساساً یکی از این خطاها است. پیتر پارکر در تلاش برای نجات جهان بود و عنکبوت که مایلز را نیش زد هرگز قرار نبود آنجا باشد. اما این بود. خوب حالا چه؟ ستون فقرات این داستان در مورد عقب نشینی در برابر جبر و حرکت رو به جلو با آنچه در مقابل شماست است. فرهنگ ابرقهرمانی از داستان های چندجهانی برای گسترش مفهوم پتانسیل استفاده کرده است، اما این فیلم (و امیدوارم این مضامین واقعاً در دنباله اش قرار بگیرند) نشان میدهد که نگه داشتن واقعیت در دستانتان بسیار مهمنر از تصور همه چیزهای دیگر است. این در مورد کنترل سرنوشت خود بیشتر از تسلیم شدن به روایتی از قهرمانی است. بسیاری از فیلم های ابرقهرمانی، به جای سرنوشت، به دنبال قدرت سازی است. این چیزهای قدرتمندی است.
برگردیم به مایلز. او در فیلم خود در بروکلین است و سعی میکند بین یک دانش آموز خوب و یک مرد عنکبوتی قهرمان تعادل برقرار کند. او در نظر دارد به مادرش، ریو (لونا لورن ولز) و پدرش، جفرسون (برایان تایری هنری)، حقیقت را بگوید، اما نگران است که اگر این کار را انجام دهد، چه میتواند بر رابطه آنها بیاورد. یک روز، یک اردک عجیب و غریب که مایلز فکر میکند فقط یک “شرور کوچک” است در قالب The Spot (جیسون شوارتزمن) ظاهر میشود. کارمند سابق Alchemax که قبلاً با نام دکتر جاناتان اوهن شناخته میشد، برای همیشه توسط اکشن فیلم اول تغییر کرد و توانست زمان و مکان را از طریق یک سری پورتال کنترل کند. در ابتدا، نحوه تلاش او برای دزدیدن یک دستگاه خودپرداز با یک پورتال بسیار زیبا است، اما با افزایش قدرت هایش، The Spot به طور قابل توجهی خطرناک تر میشود و گذرگاه هایی را باز میکند که میتوانند دنیاها را نابود کنند.


طبیعتاً ظهور The Spot توجه جامعه عنکبوتی را به خود جلب میکند که گوئن و شرکت را به زندگی مایلز مورالس بازگرداند. اولین سکانس از اتحاد مجدد آنها یک شگفتی مطلق است زیرا دو شخصیت در شهر میچرخند و تاب میخورند و راه خود را در آسمان پیدا میکنند. در حالی که این زوج وارونه نشسته اند و خط افق پشت سرشان وارونه شده است، با یک سری عکس از بالای شهر به اوج خود میرسد. این یک سکانس آرام در یک فیلم است که اغلب بسیار بلند است و یادآور اعتماد به نفس بصری خیره کننده فیلم است، به همان اندازه که سر و صدایش چشمگیر است.
اگر فیلم اول بازجویی میکرد که چه کسی قهرمان میشود، فیلم دوم آن را بیشتر پیش میبرد تا بپرسد قهرمانی چگونه تعریف میشود. چرا قوس هر قهرمان باید یکسان باشد؟ چرا بسیاری از اسطوره های ابرقهرمانی به این ایده متمایل میشوند که فقط از طریق تراژدی است که میتوان قهرمانی را به وجود آورد؟ در دوره ای که فیلم های ابرقهرمانی فرهنگ را تسخیر کردهاند، نویسندگان فیل لرد، کریستوفر میلر و دیوید کالاهان از آزادی انیمیشن برای باز کردن ساختار دنیایی که میشناسند و دوست دارند استفاده میکنند. این فیلمنامه ای است که در هر 140 دقیقهاش درآمد کسب میکند و ایده هایش تقریباً بسیار زیاد است.
البته، تصاویر آن را بیشتر از ایده های آن به یاد میآورند. کارگردانان Joaquim Dos Santos، Kemp Powers و Justin K. Thompson بر اساس زیبایی شناسی، اول با یکی از برجسته ترین فیلم های انیمیشنی ساخته شده تا کنون طراحی و اجرا شدهاند. از همان ابتدا، انیماتورها از فرم خود برای انجام کارهایی استفاده میکنند که هرگز در MCU امکان پذیر نخواهد بود، و هنر «Across the Spider-Verse» حتی بیشتر از فیلم اول اعتماد به نفس ایجاد میکند. فیلمسازی فقط این نیست که هر سکانس اکشن نیم میلیارد دلار هزینه داشته باشد. بلکه این است که این آزادی به جای صرفاً زیاده روی، هنرمندانه و منسجم به کار گرفته شده است. حتی در فیلمی که در آن شخصیت ها با هر جهش و شیرجه، زمان و مکان را به چالش میکشند، رقص اکشن راحتتر از برخی از فیلم های پرفروش هالیوودی است که در این فصل منتشر شدهاند. یک مهارت واقعی در اکشن وجود دارد که نفس گیر است، به خصوص در سکانس های آخر وقتی که مایلز از آنچه قانون میگوید باید باشد رها میشود.
این که کل بازیگران در اینجا بازی آوازی خود را به ارمغان میآورند بسیار کمک میکند. صداهای مشهور بسیاری در اینجا وجود دارد – از جمله تعدادی از شخصیت هایی که فقط شرورها خراب میشوند – اما من میخواهم شمیک مور را ستایش کنم، کسی که ثبت عالی برای تلاقی عجیب جوانی، مردانگی و قهرمانی که مایلز در آن قرار دارد را مییابد. این یک اجرای آوازی با ترکیب مناسبی از کنجکاوی، آسیب پذیری و اعتماد به نفس رو به رشد است. Steinfeld, Henry, Rae, Jake Johnson, Schwartzman, Velez, Daniel Kaluuya, Isaac – هیچ پیوند ضعیفی وجود ندارد. همه به وضوح از پتانسیل خلاقانه این فیلمنامه الهام گرفتند.
دنباله های متوسط همان چیزی را که قبلاً آمده بود تکرار میکنند و میدانند که طرفداران برای موارد مشابه بیشتر بازخواهند گشت. دنباله های عالی بر اساس آنچه قبلاً آمده است، مضامین را غنی تر میکنند و جدولی را برای آنچه در آینده میآیند آماده میکنند. ایکاش در دوران پرفروش های بی پایان نبودیم، اما احساس میکنم «در سراسر آیه عنکبوتی» نتیجهگیری آشکار خود را به دست میآورد. این فقط راهی برای تضمین بازگشت خریداران بلیط نیست. پایان دادن به یک داستان ناقص تهدیدی نیست. این یک قول برای ادامه دادن به چیزی است که در حال حاضر بسیار ارزشمند است.