نقد و بررسی فیلم بدون خرس | No Bears

195
0
بررسی فیلم بدون خرس

“مرا شگفت زده کن!” دستوری بود که امپرساریو بزرگ رقص سرژ دیاگیلف به کسانی که امیدوار بودند با او کار کنند، داد. این همان چیزی است که ما از بهترین فیلمسازان خود می خواهیم. بررسی فیلم بدون خرس را در ادامه می خوانید.

جعفر پناهی کارگردان ایرانی که تا جایی که می دانیم اکنون در زندان به سر می برد و در حال گذراندن حکم شش سال حبس به اتهاماتی است که در هیچ دنیایی که منطقی به نظر می رسد به اندازه یک تپه لوبیا نیست، یک فیلمساز در سطح جهانی است. که کارش مدتی است چنین شگفت زده نشده است.

البته کاملاً تقصیر او نیست. فیلمسازی در ایران هرگز آسان نیست و پناهی در طول زندگی حرفه ای خود همواره مورد آزار و اذیت حکومت کشور بوده است تا جایی که رسما از فیلمسازی منع شد و در سال 1390 اثری را که حبس خانگی خود را به تصویر کشیده بود، با عنوان “معمولا” نوشت.

این یک فیلم نیست.» همانطور که در نقد «تاکسی» او در سال 2015 مشاهده کردم، «ضرورت و شجاعت مادران اختراع سینمایی او بوده اند». اما ثمرات آن اختراع، که به همان اندازه روشنگر و ناامید کننده بود، در طول زمان رنگ و بویی قابل پیش بینی به خود گرفت.

«بدون خرس» عکسی است که با کار اخیر او مطابقت دارد – شرایطی که فکر می‌کردند باید اینطور باشد – اما عکسی است که از آن جدا می‌شود به گونه‌ای که اثری، بله، شگفت‌انگیز را به همراه دارد.

فیلم با صحنه‌ای شروع می‌شود که به نظر می‌رسد از آن نوع فیلم‌های روایی مرسوم است که پناهی واقعاً هرگز ساخته است. مردی به نام بختیار (بختیار پنجه ای) دوست دخترش زارا (مینا کاوانی) را با خبرهای خوب از خدمت پیشخدمت فرا می خواند. او برای او پاسپورت گرفت – با نامی دیگر – و برای او پروازی به پاریس رزرو کرد.

او کمتر از این خبر هیجان زده است و مردگانی که قصد دارند کشور را با هم ترک کنند، نه جداگانه. صحنه پر از هیجان است تا زمانی که دستور برش نه از محل واقعی تیراندازی، بلکه از سوی مردی که پشت لپ‌تاپ است.

بررسی فیلم بدون خرس
بررسی فیلم بدون خرس

آن مرد پناهی است. کارگردان در اینجا نسخه ای آشکارا تخیلی از خودش را نسبت به فیلم های اخیرش بازی می کند. او در «بدون خرس» از تهران به روستای ایرانی جوبان در نزدیکی ترکیه رفته است.

گروه او در آن سوی مرز ترکیه هستند – پناهی به طور قانونی از ایران خارج شده است – و او فیلم جدیدش را از راه دور کارگردانی می کند. و به زودی او با مشکل بسیار معمولی در قطع وای فای خود مواجه می شود.

او از یکی از میزبانانش نردبانی می خواهد، در تلاشی در نهایت کیشوتانه (حداقل در حال حاضر) برای بازگرداندن سیگنال خود. آن روستایی به او خبر می دهد که مراسم جالبی در روستا برگزار می شود، مقدمه ای برای ازدواج. پناهی احساس می کند که باید حالت ناشناس را حفظ کند، اما کنجکاو شده است. او یکی از دوربین های خود را به روستایی قرض می دهد و به او دستور می دهد که چگونه عکسبرداری کند. پناهی سپس چند عکس فوری می گیرد.

از این نقطه به بعد، “بدون خرس” در مسیرهای موازی اجرا می شود که به نظر می رسد حتی با شروع یک احساس غرق شدن قطعی، چند برابر می شود. داستان بختیار و زارا به نوعی تجربه برای کارگردان پناهی تبدیل می شود، بازسازی یک واقعیت واقعی. رویداد زندگی و ضبط مراسمی که پناهی بر عهده داشت کل قوطی کرم را در روستا باز می کند.

مهمان‌نوازی ایرانی افسانه‌ای و عملا مقدس است، اما یکی از آنها در گفتگو با برخی از بزرگان جوبان می‌گوید: «تعجب می‌کنم با این همه روستای زیبای اطراف تهران و این همه هوای خوب، چرا به اینجا می‌آیید. روستا اینقدر نزدیک به مرز؟ پناهی هنرمند قصد دارد یک حقیقت گو باشد، اما عملاً خود را موظف می بیند که در هر قدمی حرف بزند.

اشتیاق او برای تبدیل شدن به یک هنرمند فعال اجتماعی به مراتب بیشتر از اینکه فایده داشته باشد، ضرر دارد. پناهی تخیلی به جای اینکه به عنوان نوری در تاریکی عمل کند، با هر حرکتی خود را به یک منحرف بالقوه تبدیل می کند.

این به یک پایان ویرانگر کم‌کلید تبدیل می‌شود که به عنوان پاسخی به گرد و غبار پری معاصر در مورد اینکه چگونه فیلم‌ها جادو هستند، عمل می‌کند. در «بدون خرس»، تصویرسازی اجباری است و برای همه مقاصد یک نفرین است. بررسی فیلم بدون خرس را خواندید نظر خود را با ما در میان بگذارید.

امتیاز این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس