اساسا به تصویر کشیدن یک داستان به معنای تایید آن نیست. این مبارزه برای نویسنده/کارگردان جیمی دک در «Palm Trees and Power Lines» است، فیلمی که به طور روشمند، گام به گام، روشی را دراماتیزه می کند که در آن شکارچیان زنان جوان آسیب پذیر را پرورش میدهند و آنها را مجبور به کار جنسی می کنند. در ادامه بررسی فیلم درختان نخل و خطوط برق را میخوانید.
این وقایع با حسی ناخوشایند رخ میدهند، و وقتی صحنه هایی که همه میدانیم بالاخره میآیند، تماشای آنها به همان اندازه که احتمال میدهید سخت است. اما فراتر از هر چیزی، اهداف فیلم مبهم است.
در صحنه های ابتدایی این فیلم ضعیف، لیا (لیلی مکاینرنی) 17 ساله را میبینیم که با مادرش ساندرا (گرچن مول) دعوا میکند، آموزش های آرایشی را در یوتیوب تماشا میکند. او با گروهی از نوجوانان که از آنها خوشش نمیآید هم خانه است. خیلی خوشآیند نیست، اما آنها مشروبات الکلی و قابلمه دارند و این برای او کافی است.
اینها مسائل نوجوانان است، درست مانند تمایل لیا برای اینکه مسن تر و بالغ تر از آنچه هست دیده شود. لیا در شب هایی که یکی از دوست پسر های مادرش در خانه میماند، احساس خوبی نمیکند، و از گشتن در اینستاگرام دوستانش خسته میشود. بنابراین او زمان زیادی را صرف سرگردانی در حومه عمومی SoCal میکند که عنوان آن را به فیلم میدهد و منتظر است تا کسی به او بگوید که او کیست.
این او را به یک هدف عالی برای تام (جاناتان تاکر)، مرد 34 ساله ای تبدیل میکند که به لیا پیشنهاد میکند پس از یک حادثه فاجعه بار در یک غذاخوری، به خانه او برود. تام خوب رانندگی میکند و همیشه پول در جیب دارد. او به لیا میگوید که “صاحب یک تجارت کوچک” است و آن را میخواهد رها کند. عملکرد تاکر وحشتناک است: وقتی مک اینرنی در حال صحبت کردن است، بدون پلک زدن به او خیره میشود، به طور متناوب به او توهین میکند.


بعد از اینکه لی و تام برای اولین بار همبستر شدند، اوضاع در اواسط راه بدتر میشود. او به طور پیوسته لفاظی های خود را تشدید میکند و به او میگوید که “تو هرگز من را ترک نمیکنی” و “هیچ کس هرگز تو را مانند من دوست نخواهد داشت.” آنها در اتاق متل جایی که تام در آن زندگی میکند روزگار میگذرانند که صدای بلند و وحشتناکی میآید. تام بیرون میآید تا کارهایی انجام دهد و به لیا میگوید که زن بیرون «دوست» اوست که به کمک نیاز دارد.
تماشاگران باهوش فوراً به ماهیت «کار» تام پی خواهند برد، و وحشت این فیلم از یا نادیده گرفتن پرچم های قرمز زیادی که تام در مسیرش پرتاب میکند، ناشی میشود. واضح است که تام در حال انجام چه کاری است، اما آنچه لی فکر میکند کمتر آشکار است. «Palm Trees and Power Lines» در صحنه های اولیه اش نویدبخش این است، فضای پر جنب و جوشی که لیا را احاطه کرده و راه هایی را نشان میدهد که مادرش به او یاد داده مردان را بر همه چیز ترجیح دهد. با این حال، شخصیت او همچنان گریزان است.
داک برای ارتباط بین شخصیت و تماشاگر به اجراها تکیه میکند و صحنه های تکان دهنده تر را برای محافظت از بازیگر جوانش قاب میکند (این اولین فیلم بلند مک اینرنی است). شیار روی پیشانی مک اینرنی وقتی متوجه میشود که تام واقعاً از او چه میخواهد، و چشمان پر از اشکش در حالی که اتاق را به دنبال راهی برای خروج میگردید، دلخراش است. این نماها صحنهای از فیلم «Happening» Audrey Diwan را به یاد میآورند که در آن دوربین ثابت میماند، زیرا شخصیت اصلی آن سعی میکند در طول یک سقط جنین دردناک در خانه فریاد نزند.
با این حال، شخصیت اصلی در “Happening” یک شخص کاملاً درک شده است، که باعث می شود در آن لحظه با او ارتباط برقرار کنید. در واقع، نوجوانان 17 ساله اغلب نمیدانند به چه چیزی علاقه دارند یا میخواهند در زندگی واقعی چه کسی باشند. اما تأکید بر روی اتفاقی که برای لیا در «Palm Trees and Power Lines» میافتد، و نه آنچه که او درباره آن احساس میکند منظور این است که کارگردان بر آن فاجعه متمرکز میشود و نه احساسی که
اکنون در حال پخش در سینماها و در دسترس در VOD.