برای پایان دادن به ازدواج، همیشه بیش از یک راه وجود دارد! کتاب راز پرونده ریجفیلد، رمانی پرفروش در ژانر جنایی و معمایی است که به قلم داربی کین به رشته‌ی تحریر درآمده و داستان زن و شوهری را روایت می‌کند که در یک شهر کوچک سکونت دارند و کم و بیش با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند. همه‌چیز به همان منوال سابق می‌گذرد تا اینکه زن یک گوشی موبایل مخفی در کشوی همسرش پیدا می‌کند و ورق برمی‌گردد. در این پست به نقد و بررسی کتاب راز پرونده ریجفیلد می پردازیم.

نقد و بررسی کتاب راز پرونده ریجفیلد

داستان کتاب راز پرونده ریجفیلد (Pretty Little Wife)، به قلم داربی کین (Darby Kane)، در یک شهر دانشگاهی کوچک می‌گذرد. لایلا ریجفیلد به همراه شوهرش، آرون که یک معلم مدرسه است، در خانه‌ای نسبتاً بزرگ زندگی می‌کند. چند ماهی از زمانی که یک دانشجوی ساکن در این شهر ناپدید شده است، می‌گذرد. ناگهان همسر لایلا هم ناپدید می‌شود و با گم شدن او سرنخ‌های جدیدی از مسئله ظهور پیدا می‌کند. پلیس می‌فهمد که دانشجوی ناپدیدشده، اولین قربانی این ماجرا نبوده و پیش از او دو نفر دیگر نیز چنین بلایی بر سرشان آمده است. به نظر می‌رسد که هیولایی مخوف در شهر می‌چرخد. شاید هم نه. به هر صورت این گم‌شدن‌ها، آرامش را از آن شهر کوچک می‌رباید و به این ترتیب سؤالات بسیاری سر باز می‌کنند. وقتی این پرسش پیش می‌آید که آیا رخدادهای مذکور با هم ارتباطی دارند یا نه، حقایقی مشخص می‌شود که البته تمام ماجرا هم نیستند.
اما ماجرای کتاب راز پرونده ریجفیلد دقیقاً از کجا شروع می‌شود؟ روزی، لایلا یک گوشی موبایل مخفی از کشوی لباس‌های شوهرش کشف می‌کند. این گوشی موبایل، صدایی زنانه را از پرده بیرون می‌اندازد و چشم او را به روی حقایقی باز می‌کند. به این ترتیب نشانه‌هایی که لایلا نادیده گرفته بود، تمام ناامیدی‌ها و نفرتی که طی سال‌ها زندگی مشترک در خود سرکوب کرده بود تا مبادا آرامش ظاهری رابطه‌ی او با شوهرش دچار خدشه شود، ناگهان به انفجار می‌رسد و کار دستش می‌دهد. او جسد شوهرش را در جایی می‌گذارد، اما ناگهان جسد ناپدید می‌شود! لایلا می‌ماند و راز جنازه‌ای که انگار دوباره سرپا شده و خود را پنهان کرده است. در ادامه نیز همانطور که گفتیم، ماجرا به طرز عجیبی با گم شدن آن سه نفر دیگر پیوند می‌خورد و همه‌چیز را پیچیده‌تر می‌کند.

کتاب راز پرونده ریجفیلد، رمانی در ژانر جنایی و از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان است. این رمان با قلمی ساده و روان و ساختاری پیچیده نوشته شده و در عین حال آنقدر مهیج و پرکشش است که شما را تا آخر داستان به دنبال خود می‌کشاند. همچنین با رویکردی روانشناختی به مسائلی از جمله ازدواج، خیانت، قتل و … می‌پردازد و همانند زندگی واقعی، به گونه‌ای جنبه‌های مختلف این موضوعات را به هم گره زده که پیدا کردن سرنخ‌های کلاف سردرگم معما به سادگی ممکن نیست.

رمان راز پرونده ریجفیلد را سارینا مرادی به فارسی برگردانده و انتشارات کتاب کوله پشتی منتشر کرده است.

نکوداشت‌های کتاب راز پرونده ریجفیلد

من عاشق تریلرهایی هستم که موقع خواندن نمی‌توانم زمین بگذارمشان. کتاب راز پرونده ریجفیلد از همین جنس است. (تیلور جنکینز رید، نویسنده)
داربی کین با مهارت بسیاری حدس‌های خوانندگان را نقش بر آب می‌کند. (Popsugar)
نثر خوب و طرح داستانی که حال و هوای اکشن و مهیج به کتاب می‌دهد و آن را به انتخابی عالی برای طرفداران معماهای جنایی تبدیل می‌کند. (Book Reporter)
جذاب! داربی کین نویسنده‌ی خوش‌آتیه‌ای است. (Publishers Weekly)
اولین رمان داربی کین، رمانی جنجالی است با شخصیت‌هایی که به خوبی پرداخته شده‌اند و پیچ و خم‌های ظریف که داستان کتاب را به مسیری غیرمنتظره می‌کشانند و شخصیت‌ها و خواننده را وا می‌دارد تا دائماً درباره‌ی انگیزه‌ها و مقاصد مختلف دچار تردید شوند و هزاران حدس و گمان مختلف را از سر بگذرانند. به عنوان اولین رمان، بسیار هوشمندانه است. (Toronto Star)
کتاب راز پرونده ریجفیلد برای چه کسانی مناسب است؟
خوانندگان رمان‌های معمایی و جنایی از مطالعه‌ی این کتاب بسیار لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب راز پرونده ریجفیلد می‌خوانیم

یادداشت را صبح زیر برف‌پاک‌کن ماشین پیدا کرده بود. تا وقتی‌که دنده‌عقب گرفته و می‌خواست ماشین را از پارکینگ بیرون بیاورد، متوجه آن نشده بود. باد کاغذ را تکان داده و لایلا محکم پا روی ترمز گذاشته بود.

مثل دفعۀ قبل، یادداشت روی کارت سفید بی‌خطی تایپ شده بود. پشتش سفید بود و هیچ رد و نوشتۀ دیگری روی آن نبود. هیچ‌چیزی هویت نویسندۀ آنها را نشان نمی‌داد؛ جز اینکه آن نوع کاغذ در انبار و قفسه‌های مدارس پیدا می‌شد. جمله‌ای کامل با نقطه‌ای آخر آن، مثل طرز نوشتار یک معلم یا مدیر مدرسه.

لحن پیام تهدیدآمیز اما عجیب بود، انگار نوعی بازیگوشی در خود داشت. خودبزرگ‌انگارانه بود که او را به یاد آرون می‌انداخت، ولی بقیه‌اش شباهتی به او نداشت. اما ازآنجایی‌که آرون باید مرده باشد، لایلا هیچ تصوری نداشت که معنای این طرز نوشتن پیام چیست، اگر اصلاً معنایی داشت.

حالا پشت فرمان نشسته و به نوشتۀ سیاه زل زده بود. کاغذ ضخیم را بین انگشتانش می‌چرخاند و سعی می‌کرد بفهمد بعد از این باید چه کند. اگر آرون نویسندۀ این یادداشت بود، دیر یا زود جایی لایلا را به دام می‌انداخت؛ یا پنهانی وارد خانه می‌شد و به او حمله می‌کرد، یا او را تحویل پلیس می‌داد.

اگر این تعقیب‌کنندۀ جدید شخص دیگری بود، احتمالاً قصد می‌کرد حق‌السکوت بگیرد و پیشنهادی برای تمام کردن این بازی می‌داد. اما اگر شانسِ او بود، کسی که رازش را می‌دانست ترجیح می‌داد به‌جای گرفتن پول، آشوب به‌پا کند و آزارش بدهد.

ketabrah

4.5/5 - (2 امتیاز)
Shares:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *