“چه فایده ای دارد؟” این سوالی است که بارها و بارها در طول شعار پایان ناپذیر از خود پرسیدم: «باب مارلی: یک عشق»، یک فیلم زندگینامهای مسطح و بدون چشمانداز یا اصالت. این فهرستی طولانی از داستانهای منشأ موسیقی را دنبال میکند که به نظر میرسد برای فروش آثار جدید آهنگهای پیشین طراحی شدهاند تا داستانی جذاب. با وجود تمام ایرادات فیلمهای بینظیری مانند «راپسودی بوهمی» یا «ویتنی هیوستون: میخواهم با کسی برقصم»، آنها دستکم وانمود میکردند که به موضوعی که در صدر جدول قرار دارند، علاقه دارند. اما بین توطئههای ناهموار و دیالوگهای بیوجدان بیوجدان، «یک عشق» طوری عمل میکند که انگار مارلی یک رکورددار است که چرخش جوکباکس خود را خراب میکند.
رینالدو مارکوس گرین، کارگردان فیلم، مقصر ساده این فیلم است. در حالی که اولین فیلم او «هیولاها و مردان» وعدههایی را میداد، او آن کار جذاب را با داستان واقعی «جو بل» دنبال کرد. شما می توانید به او یک پاس در آن دست دادن. بالاخره او دیر به پروژه آمد. اما سپس “شاه ریچارد” را ساخت، یک درام خانوادگی ورزشی که باعث شد ویل اسمیت برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شود، حتی در حالی که کاریکاتور معامله می شد. «One Love» گرین را بار دیگر می بیند که بر مضامین گسترده- مبارزه و تروما- و همان مفاهیم مقوایی از افراد واقعی تکیه می کند که تلاش های قبلی او را محکوم به فنا کرد.
و با این حال، علیرغم اینکه گرین سهم بزرگی از سرزنش را به خود اختصاص داده است، در این گام اشتباه تنها نیست. فیلمنامه که توسط گرین به همراه ترنس وینتر، فرانک ای فلاورز و زک بالین نوشته شده است، جریانی وحشتناک و بی شکل از وقایع است که با ظرافت نقاط گلوله ارائه شده است.
داستان مستقیماً از سال 1976 تا 1978 را در بر می گیرد: مارلی، که قبلاً یک صدای سیاسی قدرتمند در جامائیکا بود، در حال برنامه ریزی یک کنسرت وحدت برای متوقف کردن خشونت های اعمال شده توسط دو رهبر سیاسی متخاصم است. ما به سرعت با خانواده بزرگ مارلی آشنا می شویم – این خواننده از طریق همسر و روابط خود بچه های زیادی داشت، واقعیتی که فیلم به آن اشاره می کند – همسر حامی او ریتا (لاشانا لینچ)، مدیر شرورش دان تیلور، و چند نفر از اعضای او. گروه پشتیبان، Wailers. از آنجایی که خانه او در محوطهای قرار دارد، اطراف آن را دیوارهای بلند احاطه کرده است و مردانی با مسلسلها احاطه شدهاند، از قبل این احساس را داریم که زندگی مارلی دائماً در خطر است. همچنین می دانیم که او عاشق دویدن و فوتبال است. و این در مورد آن است.

برای مدتی، فیلم شما را فریب می دهد تا فکر کنید درباره کنسرت Smile Jamaica است. متأسفانه، ما در کنسرت بزرگنمایی میکنیم، گویی که خلاقها میترسند بیشتر از ده دقیقه اول بدون پخش موسیقی بگذرند. هیچ حسی از هنر مارلی، نیروهای سیاسی روی زمین، یا افراد ضروری در زندگی او قبل از اینکه دونالد، ریتا و مارلی توسط قاتلان تیراندازی شوند (یکی از آنها مایکل وارد است) وجود ندارد، که باعث می شود سه نفر بیمار کشور را ترک کنند. مارلی و ویلرهایش لندن را انتخاب می کنند، جایی که شروع به ضبط یک رکورد جدید می کنند. ریتا و خانواده به دلاور می روند تا با مادر مارلی زندگی کنند. چرا او در ایالات متحده زندگی می کند هرگز واقعاً توضیح داده نشده است، و او به سختی روی صفحه نمایش دیده می شود.
در «یک عشق» نوشتهها روشی دارند که منحنیهای روایی ظریف را به لبههای خشن و بیظرافت تبدیل میکنند. فلاش بک های معمولی با عجله کودکی سخت مارلی را به یاد می آورند – که با رها شدن پدر سفیدپوستش شکل گرفته بود، و داستانی سریع از خواستگاری مارلی و ریتا و دستیابی Wailers به رکورد خود را به ما می دهد. همه اینها به اندازه نورهای رنگارنگ و عسلی به کار رفته توسط DP Robert Elswit است. صحنه های پیش پا افتاده در استودیوی ضبط شما را به این باور می رساند که فیلم در مورد ضبط Exodus، آلبوم افسانه ای مارلی است: بازخوانی سریع آهنگ عنوان آلبوم به همراه موفقیت های فوق العاده ای مانند “Jammin” در کلیشه های معمول ترانه سرایی سینمایی که به موجب آن یک لحن در عرض چند ثانیه ساخته شده است. وقتی مارلی ویلرز را در حال گوش دادن به موسیقی متن «Exodus» میگیرد، مارلی آن را عنوان آلبوم اعلام میکند. قبل از اینکه متوجه شوید، آنها به طور ناگهانی در یک تور اروپایی هستند.
در سرتاسر بیوگرافی موسیقی، دائماً در این فکر میمانید که «One Love» چه زمانی درباره چیزی باشد یا حداقل دیدگاهی در مورد سیاست مارلی، مذهب راستافاری یا حتی رگی داشته باشید. درعوض، گرین همه را با کلاه گیسهای بد و دیالوگهای هکرآمیز در مقابل ترکیبهای زشت زین میکند، در حالی که سرودهای نشاطآور با مجموعههای پیش پا افتاده به حداقل میرسد. برای مثال، در پایان، مارلی «آهنگهای رستگاری» را در حالی که فرزندانش به آرامی دور او جمع میشوند و چهرههایشان از شور شعلههای آتش از هیجان گیجآمیزی میدرخشد، کنار آتش میخواند.
هیچ بازیگری از روحیه ی میلکتواست فیلم در امان نیست: اگرچه بن آدیر متعهد به تقلید از ژست های مارلی است، اما فیزیک بدنی او در طول سکانس های کنسرت مانند تماشای شخصی است که به جای موسیقی ارگانیک درگیر حفظ مکانیکی است. قاببندی ثابت نمایشها، ترکیبی از رسانههای دوردست نیز هیچ لطفی به او نمیکند. همش خیلی صافه مونولوگ های بیش از حد به لینچ که معمولاً جادوگر مغناطیس اوست، می زند. او به مارلی می گوید: «گاهی اوقات پیام رسان به پیام تبدیل می شود. در داستان مارلی، ریتا اغلب سرگردان می ماند، و تنها به نظر می رسد که یا توضیحی فشرده ارائه می دهد یا توصیه های حکیمانه ای برای زمینه سازی ازدواجی که رندر فیلمی آن با عنوان تصویر مطابقت ندارد، ارائه می دهد. ما نمیدانیم که چه چیزی مارلی و ریتا را به هم نزدیک کرده است یا اینکه چگونه آنها علیرغم دزدیهای مارلی همچنان چنین نیروی قدرتمندی باقی ماندهاند.
قبل از شروع فیلم، یک پیام ویدئویی از زیگی مارلی، پسر باب مارلی پخش شد: او قول داده بود که این یک “تصویر معتبر” از پدرش باشد. وقتی صحبت از هنر به میان میآید، من از «اصالت» بیزارم، که به دلیل ماهیت کلمه بلافاصله وجود یک حقیقت قطعی را فرض میکند. ترجیح میدهم یک عکس صمیمانه داشته باشم، فیلمی که به گرهخوردگی یک فرد و پیچیدگی زندگی او علاقه دارد. «One Love» فاقد آن نوع ریتم، جرقه و سرزندگی است – همان چیزی که به موسیقی روحانگیز مارلی جهش بخشید.