نقد و بررسی کتاب در سکوت حرف‌هایمان

179
0
نقد و بررسی کتاب در سکوت حرف‌هایمان

کتاب صوتی در سکوت حرف‌هایمان اثری از سیمونا اسپاراکو، نویسنده‌ی ایتالیایی معاصر است. اسپاراکو در این کتابِ برنده‌ی جایزه‌ی ادبیِ DeA Planeta راوی زندگیِ مادرانی است که در جست‌وجوی صدایی برای ابراز احساساتِ مادرانه‌شان هستند. در این پست به نقد و بررسی کتاب در سکوت حرف‌هایمان می پردازیم.

نقد و بررسی کتاب در سکوت حرف‌هایمان

سیمونا اسپاراکو (Simona Sparaco) در کتاب صوتی در سکوت حرف‌هایمان (Nel Silenzio Delle Nostre Parole) از زندگی، مرگ و رابطه‌ی مادران و فرزندان می‌گوید؛ از اینکه هیچ مرگی وجود ندارد که در پسِ آن، تولدی دوباره وجود نداشته باشد و کشفِ معنای نهفته در این پدیده می‌تواند به هر چیزی معنا ببخشد. نیمه‌شبی مه‌گرفته در برلینِ خواب‌آلوده هستیم. در یک ساختمانِ چهار طبقه، داخلِ یک آپارتمانِ خالی از سکنه، سیم‌های یخچال اتصالی می‌کنند و جرقه می‌زنند. شعله‌ی کوچکی از جرقه‌ها پدید می‌آید و رفته‌رفته بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود و هر چیزی که در اطرافش قرار دارد را می‌بلعد. دو طبقه بالاتر، آلیچه با فکر درباره‌ی پسری که دوستش دارد و صحبت راجع‌به او با مادرش، که بسیار دور از وی زندگی می‌کند، به خواب می‌رود. باستین در طبقه‌ی دیگری از این ساختمان به رازی فکر می‌کند که ماه‌هاست می‌خواهد آن را برای مادرش فاش کند اما می‌داند که شجاعتِ کافی را برای انجام این کار ندارد و از شکستنِ قلب مادرش می‌ترسد. پانیلا، همسایه‌ی کنار دستی، که سابقاً رقصنده‌ای کلاسیک بوده، نمی‌تواند پس از تولد فرزندش، با تغییرِ شکل بدنِ خود کنار بیاید و گریه‌های مداومِ کودکش، ناراحتی‌های او را دوچندان کرده است. اما دیگر چندان زمانی برای هیچ کدام از آن‌ها باقی نمانده چرا که یک هیولای آتشین در کمینِ آن‌هاست و هنگامه‌ی تصمیم‌های سخت فرا رسیده است.

سیمونا اسپاراکو در کتاب صوتی در سکوت حرف‌هایمان با لحنی بسیار تأثیرگذار و شنیدنی، لحظاتِ دشوار و سهمگینی از زندگی را موشکافی کرده است که در آن، در مرز باریکی میان مرگ و زندگی قرار می‌گیریم و تنها در چنین شرایطی است که میانِ ما و دیگران چیزی جز عشق محض، که حد و مرزی نمی‌شناسد، وجود نخواهد داشت. اسپاراکو در این کتاب به‌شیوایی، صدایی را که مادران برای ابراز احساسِ خود استفاده می‌کند، به گوش ما رسانده است، صدایی که به‌وضوح شنیده می‌شود و داستان بر حولِ محورِ آن، استوار شده است. شنیدنِ تجربیاتِ عاطفی خانواده‌های قربانیان و بازماندگان نیز بر جذابیت و گیرایی این اثر افزوده است.

سیمونا اسپاراکو نویسنده‌ای معاصر از ایتالیاست. از نوجوانی شروع به نوشتن کرد و اولین داستانش را در دوازده سالگی نوشت. او دانش‌آموخته‌ی فیلنامه‌نویسی است و «عشقِ کتاب»، نخستین رمانش، در سال 2009 منتشر شد. از وی آثار دیگری مانند «هیچ‌یک از ما» و «اگر چشم‌ها را ببندم» نیز به انتشار رسیده است. اسپاراکو برای اغلب آثار خود، جوایز ادبیِ به‌نامی را از آنِ خود کرده است و کتاب‌های او به زبان‌های بسیاری ترجمه شده‌اند. در سکوت حرف‌هایمان اولین اثر از این نویسنده است که به زبان فارسی برگردانده شده. ایده‌ی نگارش کتاب در سکوت حرف‌هایمان زمانی در ذهنِ اسپاراکو شکل گرفت که با کنجکاوی، اخبار حادثه‌ی آتش‌سوزی برج گرنفل در لندن را دبنال می‌کرد. او که خود، مادر دو فرزند است، این داستان را به صدای مادران اختصاص داده است. با الهام از قطعه شعری به نام «اولین و آخرین نام»، رمانش را حول محور این اندیشه به رشته‌ی تحریر درآورد که اولین نامی که پس از تولد بر زبان جاری می‌شود و واپسین نامی که پیش از مرگ، پناهِ انسان است، مادر است.

کتاب در سکوت حرف‌هایمان را هدا عربشاهی از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات آفتابکاران آن را به چاپ رسانده است. نسخه‌ی صوتی این کتاب را به همت استودیو صداهای همراه و با خوانش ساره کمال زارع می‌شنوید.

نکوداشت‌های کتاب صوتی در سکوت حرف‌هایمان

رمانِ سیمونا اسپاراکو سرشار از انسانیت است و در پیچ‌وخمی حیرت‌انگیز و شگفت، والدین و فرزندان را به هم پیوند می‌زند. (Corriere della Sera)
هنگامی که در یک قدمیِ زندگی و مرگ قرار می‌گیریم، تنها عشق است که می‌تواند بر فاصله‌های میان ما و دیگران غلبه کند. (Tuttolibri – La Stampa)
کتاب صوتی در سکوت حرف‌هایمان برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب صوتی در سکوت حرف‌هایمان برای علاقه‌مندان به آثار ادبی معاصر و طرفدارانِ ادبیات ایتالیا، اثری شنیدنی و جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی در سکوت حرف‌هایمان می‌شنویم

آسمان صاف و پوشیده از ستاره است، اما گهگاه پشت مه رقیقی که شهر را نوازش می‌کند، پنهان می‌شود. در حالی که تاریکی سعی می‌کند خودش را روی کلان‌شهر بگستراند، ساختمانی که با نمای گچی صورتی روشن جلوه‌ای نو گرفته است، آتش می‌گیرد. بی هیچ علامت اخطاردهنده‌ی قبلی ناگهان شعله‌ور می‌شود. از آنجا به فاصله‌ی چند دقیقه به لایه‌ی بیرونی می‌رسد و هم‌زمان به‌سرعت در چهار طبقه‌ی ساختمان پخش می‌شود. کاشف به عمل خواهد آمد که اتصالی در یخچال واحدی در طبقه‌ی دوم، واحد 3B، سه‌خوابه‌ای صدوسی متری، عامل این آتش‌سوزی بوده است. در آشپزخانه، کف‌پوش لینولئومیِ طبله‌کرده رنگ‌ و رو رفته و قاب شیشه‌ای بزرگ پر از نقاشی‌ها و عکس‌های قدیمی دیده می‌شود و داخل کابینتِ پر از گردوخاک فقط یک بسته بیسکویت تاریخ‌مصرف‌گذشته و چند بطری نوشیدنی قوی که هنوز کاملاً خالی نشده‌اند، وجود دارد. شعله‌ها تا اتاق‌خواب‌ها پیش می‌رود، جایی که تشک‌ها و بالش‌ها با ملافه‌های کدر روکش شده‌اند و بعد به کمدهایی که بوی نفتالین می‌دهند سرایت می‌کند و به پتوهای پشمی شطرنجیِ موریانه‌زده و جعبه‌های پلاستیکی می‌رسد و سرانجام به بافت نرم و به‌شدت مشتعل پرده‌های ریونی.

دوطبقه بالاتر آلیچه زندگی می‌کند. در واحدی که آنجا دود هنوز غباری است که انگار تازه پخش شده. اگر بیدار می‌شد، بو را تشخیص می‌داد. اگر بیدار می‌شد حتی اولین زنگ تلفن را می‌شنید. اما بیست‌ویک‌ساله‌هایی هستند مثل آلیچه که شب مثل بچه‌ها در خوابی مرمری غرق می‌شوند. اغلب خواب می‌بینند پرواز می‌کند. چند بار سقوط کرده است. درست در لحظه‌ای که دارد زمین می‌خورد بدنش از لرزش تکان می‌خورد. معمولاً بیدار نمی‌شود، فقط صحنه را عوض می‌کند و پروازش را از سر می‌گیرد.

امتیاز این مطلب
محسن دادار
نوشته شده توسط

محسن دادار

کارشناس سئو و تحلیل ارزهای دیجیتال ؛ علاقه مند به تکنولوژی و اخبار روز دنیای فناوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس