در جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو امسال، سه فیلم از سراسر جهان در مورد افرادی دیدم که با نیروهای خارج از کنترلشان سروکار دارند. در «Family Portrait »، یک خانواده تگزاسی برای عکس دسته جمعی سالانه خود در بهار 2020 گرد هم میآیند، درست زمانی که کووید-19 و پارانویای متعاقب آن شروع به گسترش میکند. در «Club Zero»، یک معلم تغذیه مرموز به آرامی به دانش آموزانش تعلیم میدهد که «غذا خوردن ناآگاهانه» با نتایج فاجعه باری همراه است. در نهایت، در «The Bride»، یک زن جوان رواندایی در آستانه تحصیل در دانشکده پزشکی ربوده شده و مجبور به ازدواج با یک غریبه میشود.
«Family Portrait» به نویسندگی و کارگردانی لوسی کر، در ملکی وسیع در تگزاس اتفاق میافتد که خانواده بزرگی سعی میکنند عکس دسته جمعی سالانه خود را برای تعطیلات خود بگیرند. هنگامی که خانواده در طول یک گردش موفق تر قبلی، در یک مزرعه جمع میشوند، کر با یک تابه طولانی و تقریباً بیصدا حال و هوا را تنظیم میکند. آهسته آهسته صدای باد در درختان، بازی کودکان، و پچ پچ بزرگترها محو میشود و هرج و مرجی را که پس از گرفتن عکس به نظم تبدیل میشود، برجسته میکند.
با قطع بهار 2020، خانواده بار دیگر در یک صبح آفتابی برای پرتره سالانه خود گرد هم آمده اند. امسال، اولک (کریس گالوست)، دوست پسر یکی از اعضای خانواده کتی (دراق کمپبل)، وظیفه گرفتن عکس را بر عهده دارد. این دو مشتاق رفتن به فرودگاه هستند، با گفت و گوهایی که نشان میدهد بخشی از اشتیاق آنها برای عزیمت ممکن است ناشی از نارضایتی اساسی خانواده باشد که اولک و کتی هنوز ازدواج نکرده اند.
بیشتر فیلم به صورت مجموعه ای از نماهای ثابت، مانند عکس های دارای ژست، باز میشود، زیرا خانواده در مورد هیچ چیز صحبت نمیکنند – اما همه چیز را در مورد اینکه چه کسی هستند میگویند. داستان هایی درباره جنگ جهانی دوم، اعضای بیمار خانواده و واکسیناسیون ها وجود دارد که همگی با مودبانه ترین لحن انجام میشوند، اما در زیر سطح نوعی ناراحتی وجود دارد زیرا میدانیم قرنطینه در حال پیشروی COVID-19 باعث شد بسیاری از افراد به جوش بیاید. رویکرد کر گاهی اوقات کمی دور از انتظار به نظر میرسد.
در طنز فرهنگی جسیکا هاسنر «Club Zero»، میا واسیکوفسکا نقش خانم نواک را بازی میکند، پیشگام در «غذا خوردن آگاهانه» که به عنوان معلم تغذیه در یک مدرسه خصوصی نخبه استخدام میشود. خانم نواک، مدیر مدرسه و دانش آموزان آسیب پذیر را به یک اندازه با چای ناشتا و فداکاری به اعتقادات خودش مجذوب میکند.
شاگردان خانم نواک دلایل مختلفی دارند که میخواهند بهتر غذا بخورند. یک دانش آموز ورزشکار وجود دارد، کسی که اختلال غذا خوردن خود را پنهان میکند، کسی که فکر میکند غذا خوردن به مبارزه با تغییرات آب و هوایی کمک میکند، یک رقصنده که والدینش در خارج از کشور کار میکنند، و یک دانش آموز بورسیه شده که فکر میکند کلاس به نمرات امتحانش کمک میکند. از طریق این ترکیبی از دانش آموزان، فیلم نامه ای که هازنر و جرالدین باژارد با هم نوشتهاند، راه های مختلفی را بررسی میکند که بچه ها میتوانند در معرض جزمگرایی قرار بگیرند، به ویژه زمانی که از یک منبع قابل اعتماد میآیند، و در عین حال نگاهی دقیق به خطرات میاندازد. غفلت عاطفی که میتواند برای افراد دارای مزیت اقتصادی رخ دهد.
مانند فیلم های قبلی او، این فیلم هاوسنر تعصب را در جنبه های مختلف بررسی میکند. چگونه میتواند به آرامی وارد زندگی کسی شود. چگونه میتواند به نام ایمان تزلزل ناپذیر، به اختیار خود را از بین ببرد. با این فیلم، او طنز را با موفقیت بیشتری طی میکند و در طول صحنه هایی که تماشای آنها واقعاً باید ناراحت کننده باشد، خنده تماشاگران را برانگیخت. یعنی تا زمانی که فیلم به طور کامل به ترسناک تبدیل شود و به همان ظرافتی که سخنان خانم نواک دانش آموزانش را برانگیخت، مخاطب را برانگیخت و در واقع احساس خوبی نداشت.
در اواخر دهه 1990 و پس از جنگ داخلی رواندا، در حین اینکه بازتاب نسل کشی شبه نظامیان هوتو که جان تعداد بی شماری از اعضای گروه قومی اقلیت توتسی را گرفت، هنوز ادامه دارد، “The Bride” میریام بیرارا به دنبال اوا (ساندرا) است. زن جوانی که برنامه های آینده اش شامل تحصیل در دانشکده پزشکی است. این نقشه ها ناگهان تغییر میکنند، وقتی که یک روز در حال جمع آوری آووکادو بود، توسط گروهی از مردان به عنوان بخشی از مراسم ازدواج اجباری گوترورا ربوده شد.
اوا که از آدم ربایی و تجاوز شبانهاش توسط “شوهر” جدیدش سیلاس (دانیل گاگا) تکان خورده، در خود فرو میرود. در طول این سکانس های دلخراش، بیرارا در حالی که اوا اشک هایش را فرو میریزد، مربع دوربین را روی صورت او متمرکز میکند و میلرزد و خودش را تا حد امکان کوچک میکند. او به همین ترتیب وقتی عمه اش به دیدنش میآید، خودش را میبندد و به او میگوید که در نهایت به انجام “وظایف همسری” خود عادت خواهد کرد. Umulisa در این صحنه ها ویرانگر است و به مخاطب اجازه میدهد هر لحظه درد را همراه با او احساس کند.
تنها توسط پسر عموی بی نام سیلاس (آلین آمیک) است که ایوا آرامشی پیدا میکند. این دو به آرامی از طریق تهیه غذای او و سایر اقدامات مراقبتی با یکدیگر پیوند برقرار میکنند. پسر عموی او چگونگی از دست دادن خانواده خود را در نسل کشی در حالی که ایوا به عنوان پناهنده در زئیر از جنگ جان سالم به در برد، تعریف میکند. با وجود گذشته های بسیار متفاوت، زنان در کنار یکدیگر آرامش مییابند. در حالی که پایان به لطف بازی های فوق العاده همچنان پر از احساس است، اما کمی عجله به نظر میرسد، به خصوص که زمان فیلم تنها ۷۳ دقیقه است. با وجود این، فیلم بیرارا را کارگردانی با دید سینمایی قوی و روشن معرفی می کند. من نمی توانم صبر کنم تا ببینم او در مرحله بعد چه می کند.