نقد و بررسی کتاب رویای دویدن

300
0
نقد و بررسی کتاب رویای دویدن

کتاب صوتی رویای دویدن، نوشته‌ی وندلین ون درانن، رمانی برای مخاطب نوجوان است. این اثر که برنده‌ی جایزه‌ی کتاب خانواده اشنایدر نیز شده است، به زندگی دختر دونده‌ای به نام جسیکا می‌پردازد که دچار یک سانحه‌ی رانندگی می‌شود و یکی از دوستان و پای راستش را از دست می‌دهد. وندلین ون درانن در این داستان، تلاش‌ها و امیدهای جسیکا برای رسیدن به رؤیای همیشگی‌اش، یعنی دویدن را تصویر می‌کند. در این پست به نقد و بررسی کتاب رویای دویدن می پردازیم.

نقد و بررسی کتاب رویای دویدن

وندلین ون درانن (Wendelin Van Draanen) یکی از نویسندگان پرطرفدار و تحسین‌شده‌ی آمریکایی است که کتاب‌های زیادی برای کودکان و نوجوانان نوشته است. کتاب‌های وندلین ون درانن عموماً به زندگی و مشکلاتی که نوجوانان با آن‌ها سروکله می‌زنند می‌پردازند و نگاهی واقع‌گرایانه و صادقانه به زندگی دارند. رمان رویای دویدن (The Running Dream) نیز به‌شکلی صریح و بی‌پرده به مشکلات زندگی نوجوانانی که دچار معلولیت هستند، می‌پردازد.

کتاب رویای دویدن، به پنج بخش تقسیم شده است. این بخش‌ها، یادآور قسمت‌های مختلف زمین دویدن هستند. در بخش اول که نام «خط پایان» بر خود دارد، ما با جسیکا در بیمارستان مواجه می‌شویم. او یک دونده است و اخیراً توانسته در دوی 400 متر رکوردی از خود به جا بگذارد. اما پس از مسابقه، اتوبوسی که حامل او و دوستانش بوده دچار یک سانحه می‌شود و این سانحه باعث می‌شود جسیکا پای راستش و همینطور یکی از دوستانش را از دست بدهد. در بیمارستان، پزشک به جسیکا و مادرش می‌گوید، بدن جوان و ورزیده‌ی او به زودی شفا خواهد یافت و قادر خواهد بود با این تغییر کنار بیاید. اما پزشک نمی‌داند که برای جسیکا، دویدن همه‌چیز است و از ضربه‌ی روحی او خبر ندارد.

جسیکا گرفتار افسردگی و بیزاری می‌شود و حتی نزدیک است به مسکن‌ها اعتیاد پیدا کند. جسیکا با اینکه می‌داند دوستان و خانواده‌اش از او حمایت می‌کنند و دوستش دارند، در گرداب خشم و تأسف به حال خودش غرق می‌شود.

در بخش دوم رمان رویای دویدن که «باد مخالف» نام دارد، جسیکا پس از بهبودی، از بیمارستان مرخص و به مدرسه باز می‌گردد. اما در اینجا دیگران رفتار متفاوتی با او دارند؛ بعضی از اینکه کنار جسیکا باشند، ناراحت‌اند و بعضی دیگر او را به کل نادیده می‌گیرند. جسیکا در بیرون از مدرسه به جلسات فیزیوتراپی ادامه می‌دهد و آماده‌ی استفاده از یک پای مصنوعی می‌شود تا بتواند به زندگی عادی بازگردد.

در ادامه‌ی داستان رویای دویدن، جسیکا با یکی از هم‌کلاسی‌هایش که او هم دچار معلولیت است و همیشه روی صندلی چرخ‌دار می‌نشیند دوست می‌شود و این دوستی باعث می‌شود او بهتر و بیشتر بتواند با وضعیت جدیدش کنار بیاید. اما داستان در اینجا تمام نمی‌شود و جسیکا که همیشه رؤیای دویدن و مسابقه دادن داشته، تصمیم می‌گیرد اراده و ایمان خودش را تقویت کند و در این راه، دوستان جدید و قدیمی‌اش همراهش می‌شوند.

وندلین ون درانن برای نوشتن کتاب رویای دویدن جوایز زیادی را کسب کرد و بسیاری از خوانندگان، پیام امیدوار کننده و انگیزه‌بخش کتاب را بسیار زیبا و قدرتمند توصیف کردند. این کتاب توسط انتشارات پرتقال و به ترجمه‌ی آناهیتا حضرتی کیاوندانی منتشر شده و نسخه‌ی صوتی آن را نشر صوتی آوانامه به گویندگی سحر بیرانوند تهیه کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب رویای دویدن

دریافت جایزه کتاب خانواده اشنایدر برای کتاب نوجوان سال 2012
دریافت جایزه کتاب کارولینای جنوبی برای کتاب نوجوان سال 2014
دریافت جایزه گنبد طلایی ورمونت در سال 2013.
نامزد جایزه گودریدز در بخش ادبیات داستانی نوجوانان سال 2011
نامزد مدال خوانندگان جوان کالیفرنیا در سال 2014
نامزد جایزه کتاب خوانندگان جوان ربکا کادیل سال 2014

نکوداشت‌های کتاب رویای دویدن

من در مسیر رفتن به مسابقات جهانی خواندن کتاب رویای دویدن را شروع کردم. خواندن کتاب تقریباً باعث شد از پروازم جا بمانم. این کتاب داستانی تأثیرگذار دارد و بسیار واقعی و صادقانه نوشته شده است. (کاترین گرین، برنده‌ی مدال طلای مسابقات پارالمپیک)

وندلین ون درانن وقت زیادی صرف تحقیق در مورد دویدن و افراد دچار قطع عضو کرده و این مسئله باعث شده خواننده بتواند از عمق وجودش احساس جسیکا در زمان راه رفتن و دویدن را درک کند. (بوک لیست)

کتاب رویای دویدن، داستانی دل‌نشین درباره‌ی دوستی، پشتکار و مأیوس نشدن است. این کتاب برای هر کسی که آن را بخواند جذاب و دوست‌داشتنی خواهد بود و به خواننده انگیزه می‌دهد که رؤیاهای خود را دنبال کند. (وب‌سایت East Side News)

کتاب صوتی رویای دویدن برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانانی که به داستان‌های واقعی و درعینِ‌حال الهام‌بخش و سرشار از امید علاقه دارند، از شنیدن این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب صوتی رویای دویدن می‌شنویم
یک ربع است که پرستار را صدا کرده‌ام و هنوز خبری نشده. از منتظر ماندن خسته شدم. از این لگن کذایی بیمار بدم می‌آید. با غرولند به مامان می‌گویم:

– چوب زیربغلم رو بده.

مامان زیاد مطمئن نیست که از پسش بیایم. چون زیاد به حرف فیزیوتراپ گوش نمی‌دهم.

– می‌گم بده به من.

چوب را بهم می‌دهد و من هم پایم را تاب می‌دهد و از لبه‌ی تخت آویزان می‌کنم. می‌خواهم خیلی آرام و با احتیاط، با کمک چوب‌های زیر بغل سرپا بایستم. بدجوری نفس‌نفس می‌زنم. مامان پایه‌ی سرمم را کنار می‌زند و من لنگان‌لنگان به سمت دستشویی راه می‌افتم. می‌گویدک

– آفرین. خیلی خوب داری پیش می‌ری.

ولی اشتباه می‌کند. چون من گیج می‌زنم و می‌لرزم. از تقلا کردن خسته می‌شوم و می‌ایستم. مامان که این را می‌بیند، می‌گوید:

– شاید بهتر باشه پرستار رو صدا کنم.

نمی‌خواهم. سرم را تکان می‌دهم و از اینکه این کار این‌قدر سخت است، عصبانی هستم.

امتیاز این مطلب
محسن دادار
نوشته شده توسط

محسن دادار

کارشناس سئو و تحلیل ارزهای دیجیتال ؛ علاقه مند به تکنولوژی و اخبار روز دنیای فناوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس