کتاب زندگی نامرئی ادی لارو رمانی بسیار جذاب و گیرا از وی. ای. شواب، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز، است. داستان، روایت زندگی دختری خیالپرداز و ماجراجوست که در ازای به دست آوردن آزادی و زندگی جاودانه، با شیطان معامله میکند و حتی روح خود را نیز به او میفروشد. پس از آن، هیچکس ادی لارو را به خاطر نمیآورد و او راهی سفری در تاریخ میشود. گفتنیست که اثر پیش رو نامزد دریافت جایزهی گودریدز بوده است. در این پست به نقد و بررسی کتاب زندگی نامرئی ادی لارو می پردازیم.
نقد و بررسی کتاب زندگی نامرئی ادی لارو
فرانسه، سال 1714: دختری جوان روح خود را به شیطان میفروشد و با یک معاملهی فاوستی به زندگی جاودانه دست مییابد. پس از آن هیچکس او را به خاطر نمیآورد، شیطان جای او را در جهان میگیرد و او را نفرین میکند که همه فراموشش کنند. و حالا زندگی خارقالعادهی ادی آغاز میشود…
وی. ای. شواب (V.E. Schwab)، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز برای بیش از بیست جلد کتاب است. وی این بار در کتاب زندگی نامرئی ادی لارو (The Invisible Life of Addie LaRue) به روایت زندگی دختری ماجراجو میپردازد. ادی که حالا توسط شیطان نفرین شده، نامش را نیز مانند زندگی گذشتهاش رها میکند و راهی یک ماجراجویی خارقالعاده و پرفرازونشیب میشود که طی قرنها در سفر از قارهها و گذر از تاریخ ادامه پیدا میکند.
کتاب زندگی نامرئی ادی لارو روایتگر شجاعت و جسارت دختری است که حالا با از دست دادن نامش، برای اثر گذاشتن در جهان تا واپسین مرزهای دیوانگی حاضر است پیش برود و کارهای شگرفی بکند تا در خاطر دیگران بماند. او در این سفر یاد میگیرد که دیگر مطلقاً هیچ ندارد، معنای در هم شکستن را درک میکند و مهمتر از همه اینکه یاد میگیرد هر روز دوباره عاشق شود. تنها همراه او در این سفر شیطان سیاه با چشمان سبز هیپنوتیزمکننده است که هر سال در سالگرد معاملهشان به دیدارش میرود. ادی چارهای ندارد جز اینکه با او روبهرو شود و او را درک کند، شاید که اینچنین سرانجام او را شکست دهد.
سیصد سال به همین شکل میگذرد و ادی لارو همچنان در سفر است تا اینکه روزی در یک فروشگاه کتاب دستدوم در منهتن، با مرد جوانی آشنا میشود. کسی که او را به خاطر می آورد. ادی که ناگهان وارد یک زندگی واقعی و عادی شده، متوجه میشود که نمیتواند برای همیشه از سرنوشت خود فرار کند و شاید از نفرین شیطان رهایی یافته.
کتاب زندگی نامرئی ادی لارو توسط انتشارات بهنام در اختیار شما قرار گرفته است.
جوایز و افتخارات کتاب زندگی نامرئی ادی لارو
نامزد جایزهی لوکوس سال 2021
نامزد جایزهی گودریدز در بخش بهترین داستان فانتزی سال 2020
نامزد دریافت جایزهی Brooklyn Public Library Literary در بخش ادبیات فانتزی
و …
نکوداشتهای کتاب زندگی نامرئی ادی لارو
رمان زندگی نامرئی ادی لارو پیچ و تابهای فراوانی مختص به خودش دارد، اما آنچه ما از این داستان زیبا، شیرین و کاملاً جذاب دریافت میکنیم، پیامی از عشق و امید است. (Daily Mail)
عمیقاً عاشقانه و به شکلی باورنکردنی سرشار از جزئیات. (Booklist)
نوشتهی شواب بسیار گرم و خودمانی است، و قسمتهایی که در گذشته اتفاق میافتند، اغلب این احساس را در شما ایجاد میکنند که گویی در حال خواندن در زیر نور شمع هستید… این کتاب اشارهای ظریف به پاک کردن زنان از تاریخ دارد، اما نه آنقدر مستقیم. شما احساس نمیکنید که ادی لارو یک استعاره است. او زنی است که به معنای واقعی کلمه برای دیده شدن مبارزه میکند و در عین حال به زنده بودن خود ایمان دارد. خواننده در تمام طول داستان به ادی علاقه خواهد داشت. (New York Times)
زندگی نامرئی ادی لارو از آن کتابهاییست که شما فقط یک بار در طول زندگی با آن روبهرو میشوید… شورشی سرکشانه و شادیآور علیه زمان، سرنوشت، و حتی خود مرگ. و یادآور این حقیقت که تنها جادوی بزرگی که قادر به فتح همه چیز است، از آنِ عشق است. (Peng Shepherd, author of The Book of M)
کتاب زندگی نامرئی ادی لارو برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای فانتزی و تخیلی و یا رمانهای عاشقانه علاقه دارید، خواندن کتاب زندگی نامرئی ادی لارو را به شما پیشنهاد میدهیم.
در بخشی از کتاب زندگی نامرئی ادی لارو میخوانیم
حلقه که از چوب ون ساخته شده و مانند سنگ صاف صیقل خورده، با یک بند چرمى به گردن ادلین آویزان است. پدرش وقتى او به دنیا آمد، حلقه را برایش ساخت و ادلین آن را همیشه با خود دارد، مانند یک طلسم، نشان، و یا کلید. دستش گاهى به طرف آن مىرود و انگشت شستش را روى حلقه مىکشد، همانطور که مادرش گاهى تسبیح خود را لمس مىکند. حالا که توى گارى کز کرده و موج جمعیت را تماشا مىکند که پایین پاى او در رفت و آمد هستند، مانند تختهپارهى نجات در دریاى توفانزده به حلقه دور گردنش چنگ زده است. ادلین همه چیز را تماشا مىکند. از آنجا که نشسته مىتواند ساختمانهاى شهر را ببیند که پشت به پشت هم قرار گرفتهاند. فکر مىکند آنها تا کجا ادامه پیدا مىکنند و خودش را روى نوک پنجهها بالاتر مىکشد تا بهتر ببیند، اما اسبى که از کنار گارى آنها رد مىشود گارى را تکان مىدهد و چیزى نمانده ادلین پایین بیفتد. پدرش با دست بزرگش بازوى کوچک او را مىگیرد و ادلین را سر جایش مىنشاند، جایى که امن باشد.
در پایان روز ظرفها و اجناس چوبى پدرش همه فروش رفتهاند، و پدرش یک سکهى مسى به ادلین مىدهد و مىگوید که هر چه مىخواهد براى خودش بخرد. ادلین از این دکه به آن دکه سرک مىکشد و به کیکها و شیرینىها نگاه مىکند و کلاهها و لباسها، و همچنین عروسکها، ولى دستآخر یک دفتر با جلد چرمى توجهاش را جلب مىکند. صفحههاى سفید و خالى آن برایش هیجانانگیز است، به این فکر مىکند که مىتواند آنها را با هر چیزى که خواست پر کند.