هیچ کس پسر کوچک را نمی بیند که وارد آپارتمان می شود، اما ناگهان او آنجاست، غریبه ای در اتاق در یک جشن تولد خانوادگی. او می گوید: «من شان هستم. شان نام شوهر آنا است که 10 سال پیش درگذشت. اسم پسر شان است اما منظورش این نیست. منظور او این است که او شان است و زمانی که شان هنگام دویدن در پارک مرکزی جان خود را از دست داد، او دوباره متولد شد و اکنون اینجا ایستاده است، در سن 10 سالگی.
از آنجایی که دو صحنه اول “تولد” مرگ و تولد را نشان می دهد، ما برای تناسخ آماده شده ایم. چیزی که انتظارش را نداشتم فیلمی بود که با آن مانند بزرگسالان باهوش و بدبین رفتار کند. آنها به تناسخ اعتقاد ندارند. شان اصلی هم چنین نبود. فیلم با یک صفحه سیاه شروع می شود و ما می شنویم که او در حال سخنرانی است: “به عنوان یک مرد دانشمند، من فقط به این بدجنسی باور نمی کنم.”
«تولد» دقیقاً به این دلیل که به رفتار افراد پیچیده در این شرایط صادق است، یک تریلر مؤثر است. شخصیت های آن موجودات سینمایی نیستند، ساده لوح، احساساتی و به سرعت اشک می ریزند. آنها واقع گرا، ثروتمند، کمی خسته هستند. در ابتدا، آنها به سادگی به پسر (کامرون برایت) می خندند. آنا (نیکول کیدمن) حتی زمانی که به نظر میرسد چیزهایی میداند که فقط شوهرش میداند، آنا (نیکول کیدمن) به کندی به خود اجازه میدهد متقاعد شود. او عاشق شان بود و مدت ها برای او سوگوار بود، اما بعد از 10 سال زمان از سرگیری زندگی اش فرا رسیده است و او به تازگی نامزدی خود را با جوزف (دنی هیوستون) اعلام کرده است.

آنا با مادرش النور (لورن باکال) در دوبلکس مجلل منهتن زندگی می کند. این خانواده شامل خواهرش، لورا (آلیسون الیوت)، برادر شوهرش، باب (آرلیس هاوارد) و دوستان نزدیک او، کلارا (آن هچه) و کلیفورد (پیتر استورمار) است. از آنجایی که همه آنها در اولین حضور شان حضور دارند، همه آنها درگیر این معضل هستند که در مورد او چه باید بکنند. والدین شان به او دستور می دهند که دیگر آنا را اذیت نکند، اما او به هر حال حاضر می شود، موقر و بی پلک، ترکیبی ناراحت کننده از یک بچه و یک حضور جدی و بدون پلک. وقتی آنا به او می گوید که به سادگی حرف او را باور نمی کند، او می گوید: “اگر باب به خانه من بیاید و از من چند سوال بپرسد چه؟” “از کجا باب را میشناسی؟” او برادر شوهر من بود. باب می رود و چند سوال می پرسد، و وقتی خانواده جمع می شوند تا به یک ضبط صوت از پاسخ های شان گوش دهند، مشخص است که چیز بسیار عجیبی در حال وقوع است.
آنا با اکراه، اما با قاطعیت متقاعد می شود که شان واقعاً شوهر تناسخ اوست. او به این تصمیم میرسد، فکر میکنم، در طول یک عکس فوقالعاده: نمای نزدیک از صورتش برای سه دقیقه کامل در حین اجرای اپرا. و سپس فیلم به این حوزه حساس می پردازد که دقیقاً چگونه یک زن در 30 سالگی با پسری 10 ساله که شوهرش است یا بود یا دوباره خواهد بود رابطه برقرار می کند. در یک صحنه خنده دار، بستنی می خورند در حالی که او از او می پرسد که چگونه زندگی خواهند کرد و او می گوید: “من کار پیدا می کنم.” و “تا حالا با یه دختر عشقبازی کردی؟” خوب، بله و نه. بله، به عنوان شان وان، و نه، به عنوان شان دو. یکی از رازهای فیلم این است که به نظر می رسد شان همزمان شوهر مرده و یک پسر کوچک واقعی است.
درباره صحنهای که شان جسورانه با او وارد وان میشود، چیزهای زیادی گفته شده است، اما فیلم با چنان دقت و درایتی با آن برخورد میکند که از بحث و جدل دور میشود. مادر آنا، به نوبه خود، فکر می کند که کل وضعیت مزخرف خطرناک است و می تواند تبدیل به یک جنایت شود. همانطور که باکال بازی می کند، النور خشن و قاطع است. وقتی به نظر می رسد که آنا به زندگی با شان فکر می کند، مادرش می گوید: “من به مادرش زنگ می زنم و مادرش با پلیس تماس می گیرد.” نامزد آنا، جوزف، کارت وحشی است که ابتدا با ناباوری و سپس با خویشتن داری واکنش نشان می دهد، قبل از …
البته خیلی چیزها هست که توضیح ندادم، از جمله نقش کلارا (هچه)، بهترین دوست آنا. فیلم عمیق می شود و سپس چرخشی می گیرد و ما را رها می کند که سؤالات اساسی بپرسیم. به نظر میرسد دو توضیح ممکن برای آنچه در نهایت اتفاق میافتد وجود داشته باشد، اما هیچ کدام با همه واقعیتها سازگار نیست. زمانی که شخصیتها راضی به نظر میرسند که به حقیقت رسیدهاند، آنها را باور کردم، اما این حقیقت برای من کافی نبود.
«تولد» فیلمی تاریک و پرمغز است که در موسیقی الکساندر دسپلات، سازهای کتری و ویولن های شوم فراوانی دارد. فیلمبرداری هریس ساویدز از غافلگیری و حقه ها دوری می کند و از همان نگاهی که شان استفاده می کند استفاده می کند. پژواک “بچه رزماری” با توجه به شباهت مکان های آپارتمان و مدل موی کیدمن، بسیار شبیه به میا فارو، اجتناب ناپذیر است. اما «تولد» کمتر هیجانانگیز و شومتر است، و همچنین جذابتر است، زیرا بهجای اینکه به دنبال هیجانهای سریع باشد، به این میپردازد که اگر یک کودک 10 ساله بیاید و آنچه شان میگوید بگوید، واقعاً چه اتفاقی میافتد. از آنجایی که در مورد بزرگسالانی است که مانند بزرگسالان رفتار می کنند، که شکاک و محتاط هستند، همه چیز وحشتناک تر است، به خصوص که کامرون برایت به اندازه شان بی عیب و نقص و غیر بامزه موثر است. مانند بهترین اثر ام نایت شیامالان، «تولد» کمتر با کنش کار می کند تا ضمنی.