«شهر گمشده The Lost City» فیلم منحصر به فردی نیست. فرضیه آن بر اساس «Romancing the Stone» و فیلم های ماجراجویی بیشمار دیگر است. قضیه اصلی آن از فاصله دور به عنوان آتشفشان مسلط بر جزیره دورافتاده که بیشتر داستان در آن میگذرد قابل تشخیص است. این فیلمی است که میتوانید از لحظه های آغازین آن، حس واضحی از آن دریافت کنید.
با این حال، مقدار قابل توجهی از راحتی و لذت در آن وجود دارد. آدام و آرون نی، کارگردان ها و نویسندگان اثر، دقیقاً میدانند که مخاطبانشان چه میخواهند – دقیقاً مانند یک رمان نویس خوب – یک غوغای عاشقانه غیرقابل انکار جذاب (و بدون IP) ارائه میکنند. این فیلمی است که میتوانید با یه عالمه پف فیل، و یه لیوان چای داغ تماشا میکنید و لذت ببرید.
لورتا سیج (ساندرا بولاک) یک نویسنده دلسوخته است که غم و اندوه پس از از دست دادن همسرش زندگی حرفه ای او را غمبار میکند. تنفر او نسبت به کتابهایش تنها با بیزاری او از مدل جلد آنها شروع میشود. آلن (چنینگ تاتوم) که خوانندگانش را در جشن های امضای قرارداد مجذوب میکند، مطابقت دارد.


پس از رویدادی برای تبلیغ آخرین کتابش، لورتا توسط کاوشگر ابیگیل (ظاهراً نامی بیجنسیت است) فیرفکس با بازی دنیل رادکلیف ربوده میشود. فیرفکس میداند که شهر گمشده از کتاب لورتا واقعی است، و از او میخواهد که برخی نوشته های باستانی را ترجمه کند که قبل از فوران آتشفشان به گنجی منتهی میشود و همه چیز را پوشش میدهد. آلن با کمک استاد مراقبه خود، جک (برد پیت) و ویراستار لورتا (داوین جوی راندولف) یک اکسپدیشن نادرست را برای نجات لورتا برپا میکند.
رابطه نهایی لورتا و آلن اجتناب ناپذیر است، اما «شهر گمشده» کار بزرگی را انجام میدهد و به بررسی ترکیبی فزاینده بین شخصیت های بولاک و تیتوم میپردازد. به طور خاص، فیلم هوش هیجانی و حمایت بیوقفه آلن را برجسته میکند. او ممکن است آن مردی باشد که از لورتا به عنوان «human mummy» یاد میکند، اما او همچنین میداند که او بدون تنقلات بداخلاق میشود و میتواند از یک جفت کفش کمی معقولتر برای عبور از تمام آن زمینهای سنگی استفاده کند. مانند بسیاری از قهرمانان رمانتیک محبوب، آلن نه تنها مردی باشکوه است، بلکه مردی است که اهمیت میدهد.


Tatum بازیگری عالی برای نقشی مانند این در چندین سطح است. او نه تنها به نظر میرسد که متعلق به جلد یک جلد شومیز عاشقانه است، بلکه بازیگری است که جذابیت خود را درک میکند و بارها ثابت کرده است که از بازی کردن آن خسته نمیشود. بولاک همچنین بسیار خوشحال است که با بی دست و پا بودن شخصیتش و در نهایت از بین رفتن ظاهر خاردار او بازی میکند – این منطقه برای او نیز دقیقاً ناآشنا نیست. این جفت با هم سرگرمی و حس محبتی را به وجود میآورند که به راحتی میتوان در آن غوطه ور شد.
دیگر اعضای گروه بازیگران، استقبال بسیار خوبی از پتی هریسون به عنوان مدیر رسانه های اجتماعی لورتا که به طرز هیستریکی درگیر خود شده است، شوخی های روشن و عجیب و غریبی را به فیلمنامه ای اضافه میکنند. رادکلیف تنها عنصر فیلم است که به خوبی بقیه کار نمیکند. شخصیت او تنها حوزه ای است که فیلم سعی میکند الگوهای تثبیت شده را تغییر دهد، و نتیجه این است که او در داستانی که در آن همه افراد به راحتی در نقش های خود جای میگیرند، احساس میکند که جای خود را ندارد.
«The Lost City» ممکن است توسط برخی به دلیل فرمول و احمقانه بودن مورد توجه قرار گیرد، اما بسیاری از چیزها را به خوبی انجام میدهد که قابل توجه است. هم از نظر بصری و هم از نظر جوی روشن است. این یک داستان اصلی است که توسط فیلمسازانی روایت میشود که متوجه میشوند این چه نوع فیلمی است. مهمتر از همه، رابطه مرکزی آن درک واقعی از حساسیت عاطفی و آسیب پذیری را نشان میدهد که عاشقانه را به عنوان یک ژانر جذاب می کند. در نهایت، «The Lost City» میتواند که انتظارات بینندگان را کاملاً برآورده کند. این کار را در سطحی انجام میدهد که ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما با دقت زیادی انجام میشود که مطمئناً در بازبینی های تکراری مقاومت میکند.
این بررسی از جشنواره فیلم SXSW ثبت شده است. این فیلم در 25 مارس اکران میشود.