دیالوگهای عمومی و فقدان عمق شخصیت، فیلم طلوع خورشید را که گاهی امیدوارکننده است از بین میبرد، زمانی که به بهترین وجه عمل میکند که ریزهای داشته باشد که یکی از بهترین فیلمهای خونآشام همه دورانها، «Near Dark» را به یاد بیاورد، اما این به اندازه کافی اتفاق نمیافتد. بار دیگر، ما در گوشه ای تاریک از جهان هستیم، جایی که در آن نفرت اجازه رشد پیدا می کند و همه هیولاها ماوراء طبیعی نیستند. بهترین عناصر « Sunrise » با این ایده آخر بازی میکنند و استدلال میکنند که نژادپرستی و خشونت ترسناکتر از خونخواران هستند، اما فیلم اغلب شبیه داستان یک هیولای ماگا و خشونتی است که او بر خانوادهای مهاجر تحمیل میکند. داستان ناموفق پیوند خورد. سعی میکند تا موضوعات مختلفی را در مورد بیرون رانده شدن افراد خارجی از جایی که قبلاً به آنها خوشامد میگفت، بکشد، اما زمانی که نیاز به ریزهکاری داشته باشد، صریح و غیرشفاف است وقتی میتوانست چند چیز را بیان کند. این یک فیلم بسیار جدی و جدی از یک فیلم با بازی تند گای پیرس است، اما نمیدانم با او یا ایدههای شایستهای که در زیر سطح خود دارد چه باید کرد.
پیرس به طور مداوم در هر ژانری خوب است، و او دندان های خود را در نقش رینولدز فرو می برد، شخصیتی که با رشته ای از توهین های نژادی معرفی شده است. او در بهترین صحنه خود، سخنانی پرشور در مورد اینکه چگونه مردان خاک کار می کردند و از کشور دفاع می کردند، ایراد می کند.

پیرس نوع خاصی از شرور بدبخت را میخکوب می کند، یک نوع بدبخت که همه را به خاطر مشکلاتش سرزنش می کند و هر چیزی را که فکر می کند قدرت بالاتری به او به عنوان یک مرد سفیدپوست داده است، با زور می گیرد. او فقط نژادپرست و خشن نیست، او به نوعی رقتانگیز است و پیرس واقعاً به آن جنبه رینولدز دست مییابد، کسی که میخواهد «آمریکا را دوباره بزرگ کند» بیشتر به این دلیل که میداند آمریکا فعلی برای مردانی مانند او هیچ فایدهای ندارد.
البته، مردانی مانند رینولدز از وجود خانوادهای مهاجر در شهر به نام لوی تهدید میشوند و اولین صحنه این درگیری بین خانواده او و لوئیس را به عنوان عامل نفرت به پدرسالار (چیک چان) نشان میدهد. پسرش ادوارد (ویلیام گائو) در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و مادر ادوارد یان (کریستال یو) برای بقا می جنگد. آنها در نهایت نگهبانان غریبهترین غریبه سینما در اعصار به نام فالون (الکس پتیفر) میشوند که معلوم میشود مخلوق شب با کینهای قدیمی از رینولدز است. پتیفر راه خود را از طریق « Sunrise » با یک کاراکتر زیرنویس شده عبور می دهد که عمدتاً شامل تابش خیره کننده به دوردست ها و مکث های بارداری است که برای ایجاد تنش طراحی شده اند اما در واقع فقط توجه را به خود جلب می کنند.
فیلم طلوع خورشید فیلمی است که آنقدر در ساختن شتاب شکست خورده است که متوجه شدیم به پایانش نزدیک میشود، شگفت زده شدیم. یک بازی قوی در اینجا وجود دارد، اما هیچ چیز دیگری برای ماندگاری در فیلمی که هرگز از نظر موضوعی یا روایی با هم جمع نمی شود، وجود دارد. (با نورپردازی بیش از حد و فقدان قابل توجه عمق لمسی که این فیلم ژانر برای کار به آن نیاز دارد، کمکی نمی کند. این فیلمی است که ایدههای زیادی دارد که نیمه کاره به نظر میرسند، و بهطور مرتب احساس میشود که فیلمنامهای کوتاه است که به طول بلند کشیده میشود. این فیلمی است که به معنای واقعی کلمه برای رسیدن به تیتراژ پایانی خون آشام می کند.