برخی از خاطرات آنقدر دردناک هستند که نمیتوانیم آن را روز به روز تحمل کنیم. در ذهن ما بخش هایی وجود دارد که سنگین ترین خاطرات خود را در آن ذخیره میکنیم تا از خود در برابر ناامیدی و استرس محافظت کنیم. نقد و بررسی فیلم Revoir Paris را در ادامه بخوانید.
این به ویژه در مورد رویدادهای آسیب زا صادق است – اتفاقات آنقدر بزرگ که کنترلی بر واکنش های ما وجود ندارد. برخی از افراد میتوانند بدون اینکه به خاطر بسپارند، ادامه دهند، اما برای برخی دیگر نمیتوانند. شیوه برخورد ها برای ادامه زندگی اثرگذار است. آنها بینش لازم را به مردم میدهند تا خود را بهتر بشناسند تا زخم ها را التیام بخشند و از نظر عاطفی ادامه دهند.

در «Revoir Paris» حافظه معمایی است که باید حل شود. میا (ویرجینی افیرا) موتورسیکلت خود را در سراسر پاریس سوار میشود و به دنبال پاسخی درباره تیراندازی جمعی ویرانگر در یک اغذیه فروشی محلی میگردد. او آنجا بود، و جان سالم به در برد، اما به نظر نمیرسد که به یاد بیاورد. صحنه های آغازین نشان میدهد که میا به زندگی خود میپردازد، در رادیو کار میکند و با دوست پسرش وینسنت (گرگوار کالین) وقت میگذراند. اما بعداً، او تنها است و در اغذیه فروشی بوده و مشغول نوشتن متنی است. تولدی در میز کناری جشن گرفته میشود. خلق و خوی همه آرام و دلپذیر است. او از قلم خود جوهر روی دستانش میگیرد و به روشویی میرود تا آن را بشوید. اما قبل از اینکه میا بتواند به میز خود بازگردد، صدای تیراندازی و جیغ را میشنود. این صحنه، اگرچه کوتاه است، اما به اندازه کافی وحشتناک است – فقط آنچه میبینیم نیست، بلکه چیزی است که نمیبینیم. آلیس وینوکور کارگردان به ما نشان نمیدهد که شلیک گلوله از کجا میآید، در عوض بر وحشت کارکنان رستوران و مهمان ها تمرکز میکند. این صحنه قبل از اینکه ببینیم میا چگونه زنده مانده است قطع میشود.
ماه ها بعد، زندگی میا به حالت عادی برنگشته است. او احساس میکند از کار خود و وینسنت دور است. بنابراین سفر او برای به یاد آوردن گذشته برای حرکت به جلو آغاز میشود. میا با قاطعیت سعی میکند پاسخ هایی در مورد اینکه در جریان تیراندازی به کجا رسید و چه اتفاقی برای آشپز مهربانی که دست او را گرفته بود و او را دلداری میداد، دریافت کند. در سفر، او با سایر بازماندگان حمله ملاقات میکند و با آنها صحبت میکند، که همگی به روش خود در حال مبارزه هستند. یک زن میا را متهم میکند که او در سرویس بهداشتی را سد کرده و اجازه نمیدهد دیگران وارد شوند، که میا با وجود اینکه نمیتواند آن را ثابت کند، شک دارد. او با یک بازمانده دیگر، نوجوانی به نام فلیسیا (ناستیا گلوبوا) آشنا میشود و به سرعت با هم پیوند برقرار میکنند. میا با یک بازمانده دیگر، بانکداری به نام توماس (بنویت ماگیمل)، که در بیمارستان در حال بهبودی است، پویایی بسیار متفاوتی دارد. این ارتباطات همگی آرامش میا را به ارمغان میآورد و به بازیابی حافظه او کمک میکند.
“Revoir Paris” حساسیتی نسبت به آن دارد، درونی گرم با وجود محیطی سرد. سبک بصری غم انگیز فیلم با لحن آرام و اعتراف آمیز و پاشیدن رنگ های پر جنب و جوش یادآور آثار اولیه اتم اگویان است. تقریباً مانند «Exotica» و «The Sweet Hereafter» اگویان، همه شخصیت های «Revoir Paris» با غم و اندوه مرتبط هستند. شخصیت ها معمولاً هنگام صحبت کردن یا نگاه کردن به دوربین به جلو نگاه میکنند و به ما اجازه میدهند تا شاهد بروز احساسات در چهره شان باشیم. همانطور که داستان از فردی به فرد دیگر، چهره به چهره پیش میرود، همه چیز شروع به رویایی میکند. تصویر میا روی موتور سیکلتش فقط این احساس را تقویت میکند که ما در حال حرکت هستیم، روزها و شب ها با هم محو میشوند. گاهی اوقات فیلم دیدگاه را به سایر بازماندگان تغییر میدهد و احساسات و خاطرات آنها را روایت میکند. این یک روش بسیار انسانی برای کشف تروما است، و به ما یادآوری میکند که میا یکی از بسیار کسانی است که آسیب روانی دیده اند.
به عنوان میا، افیرا عملکرد آرامی ارائه میدهد که توسط چهره رسا او تقویت شده است. افیرا مانند نقش های اصلی قبلیش در «Benedetta» و «Sybil» بی صدا به نمایشگر فرمان میدهد. گلوبوا همچنین به عنوان فلیسیا، زن جوانی با بلوغی که از غلبه بر تروما به دست میآید، برجسته است. علاوه بر این، سوفیا لسافر با نقش کوچک و محوری خود، زنی جوان که هنوز پس از تیراندازی در اغذیه فروشی کوچک کار میکند، کارهای زیادی انجام میدهد.
“Revoir Paris” یک داستان درباره مردمی است که در کنار هم قرار گرفته اند و برای همیشه در کنار هم تغییر کرده اند. این فیلم علاوه بر طنین احساسی اش، تنوع فرهنگی و اقتصادی پاریس را برجسته میکند، زیرا ما شاهد تعامل میا با افرادی هستیم که شاید هرگز آنها را ندیده است. با وجود این فاجعه، «Revoir Paris» فیلمی امیدبخش درباره قدرت شفابخش ارتباط انسانی و آسایش متقابل است. این نوع فیلمی است که مدت ها پس از پخش تیتراژ در ذهن می ماند.