اگرچه به عنوان فیلم زندگینامه لبرون جیمز شناخته میشود، اما «Shooting Stars» قبل از اینکه جیمز حتی ماموریت رکوردشکنی خود را به عنوان یک بازیکن NBA آغاز کند، به پایان میرسد. تقریباً تمام وقت دو ساعته آن بر روابط بین جیمز جوان متمرکز است (با بازی موکی کوک، بازیگر تازه وارد). سه دوست صمیمی او؛ والدین آنها؛ همکلاسی هایشان و جامعه شان شخصیت های فیلم را تشکیل میدهند. هر لحظه آنقدر عالی شکل گرفته و ارائه میشود و آنقدر واقعی است که میتوانید تصور کنید همان داستان، لحظه به لحظه، با گروهی از شخصیت های ابداع شده روایت میشود و هر ذره رضایت بخش است. این فیلم به عنوان یک فیلم ورزشی طبقه بندی میشود، و شایسته این عنوان است: بسکتبال چسبی است که آن را میبندد.
اما در نهایت موضوع بسکتبال یا حتی ورزش نیست. این در مورد اتفاقی است که برای گروهی از دوستان صمیمی رخ میدهد که یکی از آنها در کار مورد علاقهاش آنقدر عالی است که اگر نگذاریم او به سراغ استعداد و زندگی حرفه ای خود برود، گناه است. این یکی از فیلم های فوق العاده درباره دوستی مردان جوان است، همانند «I Vitelloni»، «Boyz N the Hood»، «Mean Streets»، «Cooley High»، «The Wood» و «Stand By Me».
Shooting Stars به کارگردانی کریس رابینسون (کارگردان فیلم نتفلیکس «Beats»)، فرانک ای. فلاورز، تونی رتنمایر و جوئل تیلور انجام شد.
«Shooting Stars» از الگوی «Boyz» پیروی میکند و به ما یک پیش درآمد ارائه میدهد – آنقدر پر از جزئیات که عملاً اولین اقدام فشرده ای است – با جیمز و دوستانش به عنوان دانش آموزان دبستانی، سپس به جلو میرود تا آنها را در چهار سال دبیرستان دنبال کنیم. آنها گروهی فشرده از محله طبقه کارگر هستند. آنها خود را Fab Four مینامند. روزها و شب های آنها حول محور بسکتبال میچرخد: وقتی به صورت فیزیکی بازی نمیکنند، در حال انجام بازی ویدیویی بسکتبال هستند و در مورد آینده خود خیال پردازی میکنند. فیلمنامه نویسان توجه خود را به صورت دموکراتیک بین این چهار نفر توزیع میکنند. همه لحظات هیجان انگیز، خنده دار یا غم انگیز هستند. فیلم درباره لبرون جیمز و دیگران نیست. این داستان چهار دوست است که یکی از آنها لبرون جیمز است.
علاوه بر جیمز، سیان کاتن (خلیل اوریج) وجود دارد. ویلی مک گی (اوری ویلز)، متحد سرسخت و کمی جسور؛ و درو جویس سوم III (کالب مک لافلین) که پدر متفکر و ثابت قدم درو ۲ (وود هریس) تیمشان را هدایت میکند.
Dru III شخصیت اصلی فیلم است، نه فقط به این دلیل که مک لافلین بازیگر بسیار هیجان انگیزی است، بلکه به این دلیل که شخصیت یک دزد صحنه واقعی زندگی است: یک پسر کوچک با قلبی بزرگ، اعصاب یک جنگجو و مهارت هایی برای حمایت از او. این درو III است که میشنود پدرش پیشبینی میکند که وقتی وارد دبیرستان بوختل، دبیرستان دولتی محلی شوند، Fab Four باید از هم جدا شوند زیرا این برنامه بچه های کوتاه قد را در دانشگاه راهنمایی میکند و بقیه را برای درخواست کردن هیجان زده میکند. در عوض به یک دبیرستان محلی کاتولیک عمدتا سفیدپوست، سنت وینسنت-سنت میرود.
این درو است که به کیت دامبروت (درموت مولرونی) سرمربی جدید بسکتبال مدرسه کاتولیک نزدیک میشود و با به دست گرفتن چند توپ و پرتاب های سه امتیازی، خودنمایی میکند. و این شروعی است بر ورزش حرفه ای این ۴ دوست.
بیشتر فیلم های «بر اساس یک داستان واقعی» چنین لحظه ای را به لبرون جیمز جوان میدادند، که سوزن بداس او متر را میشکند. اما این لحظه لحظه زندگی درو بود، بنابراین او کسی است که آن را روی صفحه نمایش ادعا میکند. یک صداقت در این انتخاب و بسیاری موارد دیگر وجود دارد که نه تنها به «Shoting Stars» یکپارچگی، بلکه به قلب نیز میدهد. این فیلمی نیست که طبق گفته های بدبینانه فیلمنامه نویس ویلیام گلدمن پیش برود.

خنده دارترین خطوط همیشه از دهان سیان بیرون میآید (زمانی که همگی در یک متل La Quinta در طول یک بازی جاده ای در اتاق مشترک هستند، و کسی میپرسد La Quinta یعنی چه، او میگوید: “احمق به زبان اسپانیایی”).
وقتی یک بچه قد بلند جدید با شهرت ترسناک به نام رومئو تراویس (بازیکن NBA G اسکات هندرسون) در سنت وینسنت-سنت ثبت نام میکند. مری و فاب فور به جای اینکه تبلیغات منفی را باور کنند، با او دوست میشوند، این فقط راهی برای فیلم نیست که بیهوده تکرار کند که Fab Four افراد فوق العاده ای هستند. رومئو در داستان وارد میشود و در برخی از هیجان انگیزترین و تکان دهنده ترین لحظات دوستی و سخاوت آن نقش محوری دارد.
همان روح داستان سرایی دموکراتیک برای شخصیت های مکمل، به ویژه والدین و مربیان اعمال میشود. هر کدام میتوانند فیلم خود را که داستان لبرون جیمز جوان را از منظری منحصر به فرد بازگو میکند، لنگر بیاورند. هریس به عنوان یک پدر آرام و همدل که میداند چگونه ناراحتی اخبار بد را کم کند، عالی است و با بالا بردن صدایش باعث میشود هر شنونده ای حقیقت سخنانش را احساس کند، سخنرانی های هیجان انگیزی ارائه میدهد. به عنوان مادر جیمز، گلوریا، ناتالی پل آنقدر ظریف و دست کم گرفته است – و به صورت شهودی با کوک ارتباط برقرار میکند. به ندرت میتوانند آنها را به تصویر بکشند. (در میان دیگر فضیلت هایش، این فیلم اعتبار بیشتری بر چیزی است که ما قبلاً میدانیم درست است: بسیاری از مهمترین لحظات زندگی یک جوان روی میز آشپزخانه یا روی مبل اتاق نشیمن اتفاق میافتد.)
مولرونی در این فیلم حضور ندارد. دامبروت دبیرستان سنت وینسنت را ترک کرد. مری قبل از پایان اولین فصل خود در مربیگری Duquesne Dukes تأثیری قوی بر جای میگذارد و کارکرد داستانی شخصیت را تقویت میکند، یعنی پیش بینی صعود اجتناب ناپذیر جیمز به پانتئون NBA و به قهرمانان جوان و تماشاگران یادآوری میکند که گاهی اوقات زندگی فرصت های بسیار خوبی را به شما ارائه میکند که دست رد زدن به آنها جرم است، نه فقط علیه پتانسیل خود، بلکه علیه دوستان و خانوادهای که با تشویق شما را به آنجا رساندهاند.
کارگردانی رابینسون، فیلمبرداری کارستن گوپینات، تدوین جو فرانسیس و موسیقی متن مارک ایشام به طور هماهنگ کار میکنند تا متن و زیرمتن هر لحظه را، بزرگ یا کوچک، نشان دهند، در عین حال معنای بیشتری را به آنها القا کنند. عکس های پهپاد بازیگوش پشت یک دوچرخه سوار بزرگ نمایی میکنند. از یک پنجره وارد شوید و یک بازیگر را درون یک آپارتمان کوچک دنبال کنید. (به طرز باورنکردنی) توپ را از طریق حلقه پس از دانک دنبال کنید. این لحظه ها نتیجه ای بصری برای احساس لذت بخشی هستند که وقتی ذهن، بدن و روح شما چنان هماهنگ میشوند که احساس میکنید فیزیک نمیتواند شما را مهار کند. حتی ترکیب های تماشایی معنا و هدف دارند.
بیشتر صحنه های فیلم تا حد ممکن کوتاه هستند، زیرا این یک حماسه نیست و آرزوی تبدیل شدن به آن را ندارد. اما در عین حال، هرگز احساس نمیکنید که مسائل جانبی مرتبط نادیده گرفته میشوند یا به حداقل میرسند تا بینندگان احساس خوبی داشته باشند. به عنوان مثال، توجه کنید که چگونه «Shooting Stars» نژادپرستی توسط شخصیت های سفیدپوست در برابر سیاهپوستان و همچنین اضطراب درون نژادی یا طبقاتی ایجاد میکند. بین بازیکنان سیاهپوست و والدینی که تصمیم گرفتهاند در آکادمی کاتولیک سفیدپوست به دنبال موفقیت و پیشرفت اجتماعی باشند و آنهایی که وفاداری خود را به دبیرستان دولتی سیاهپوستان که دارای اعتبار اجتماعی است، متعهد شدهاند. شما میتوانید نقطه نظرات هر طرف را ببینید و هیچکدام اشتباه نیست. بسیاری از تنش های گسترده تری که شخصیت ها را در بر میگیرد به این شکل ارائه میشوند. این به نظر واقعی میرسد. برخی از مشکلات توسط افراد قابل حل نیست. آنها سیستمیک هستند، و به همین دلیل است که ادامه مییابند. به جای تحمیل یک نتیجه ساده لوحانه و غیرقابل باور، «Shooting Stars» این اعتماد به نفس را دارد که به ما اجازه میدهد درگیری های حل نشده را بپذیریم و با آنها کنار بیاییم.
عشق کلمه است. وقتی فیلمی شخصیت ها و داستانش را به اندازه این یکی دوست داشته باشد و تمام جنبه های فیلمسازی و اجرا را وقف اجرای عدالت کند و به طور پیوسته زیبایی را در خدمت معنا قرار دهد، حسی را القا میکند که نزدیک به آن چیزی است که تجربه میکنید. adore دارای یک موفقیت بزرگ و بسیار شایسته است، و شما مفتخرید که بتوانید شاهد آن باشید و آنها را تشویق کنید.