راب ساویج دو بار ثابت کرده است که میتواند هدفی بالاتر از “The Boogeyman” داشته باشد، یک فیلم ترسناک از نظر احساسی و چالشی ضد شهودی برای ترسناک کردن دارد. فیلم های قبلی فیلمساز: «Host»، درباره صحنه جن زدگی، و «Dashcam»، درباره هبوط یک ضد وکسی که با پخش زنده به سمت جهنم میرود، با نوآوری و تحریک همراه بود. آنها به اندازه یک سیگنال وایفای جاری هستند و به نوبه خود به جلو بردن وحشت کمک کردند. «The Boogeyman» که قرار است به عنوان بهترین فیلم ترسناک ماه ژوئن انتخاب شود، مملو از ضرب های آشنا و شخصیت کم است.
اگر منصف باشیم، بهترین منبع نیست. هنگامی که داستان کوتاه «The Boogeyman» از «ذهن استیون کینگ» منتشر شد، همانطور که پوستر این فیلم نشان میدهد، این موجود اسطوره ای به تجسم گسترده ای از ترس و پارانویا کشیده شد، در یک مکالمه دو نفره منتقل شد و با پیچ و تاب هایی جذاب پوشانده شد. اکنون، اسکات بک و برایان وودز، نویسندگان «A quiet Place» و مارک هیمن که در اینجا اقتباس شده است، این هیولای تاریک دوست و درب شکن با اهمیت از دست دادن، اهمیت بیشتری دارد.
Savage برای فیلم های ترسناک PG-13 از بیش از یک دهه پیش، با دست نخورده بودن خود جدیت خود، بحث فیلم های ترسناک را به سطح دیگری برده است. آخر این داستان غم انگیز در مورد غم است، این بار پدری درمانگر، دکتر ویل هارپر کریس مسینا دو دخترش سادی (سوفی تاچر) و سایر جوانتر (ویوین لایرا بلر) را در تاریکی به دنبال خود میکشاند. مادر این خانواده یک سال پیش در یک سانحه رانندگی درگذشت.

ما غم و اندوه را در فضای تند خانه، سیاهی ها و قهوه ای های هوس انگیز از طراح تولید جرمی وودوارد و فیلمبردار الی بورن احساس میکنیم که تاریکی را حتی در روز هم فراگیر میکند. اما “The Boogeyman” درایت عاطفی را ندارد که ما را به چنین غم و اندوه حیاتی وادار کند، فقط برای خواهران ترحم میکند (تاچر، با اجرای یک ژانر عالی، راه نجات ماست که به طور کامل علاقه خود را از دست ندهیم). در عوض، در بین برخی سکانس های فلش بک، که در آن دختران شب ها به خاطر چیزی که ما فقط در لحظات کوتاه میبینیم وحشت میکنند، در فیلم کسل کننده ای گیر کردهایم که ما را خسته میکند و باعث میشود فیلم خیلی طولانیتر از آنچه هست احساس شود.
Boogeyman در قالب لستر (از داستان کوتاه) وارد خانه هارپرها میشود، که در این فیلم توسط دیوید دستمالچیان بازی میشود. پس از به اشتراک گذاشتن داستانی وحشتناک در مورد مرگ فرزندانش و یک هیولای قوی، او به صورت مخفیانه دور میشود و خود را در کمد هنری مادر مرده حلق آویز میکند و هیولا را در خانه آنها میکارد.
خودکشی لستر فقط یک مرگ دیگر در دنیای هارپر است و مانند از دست دادن همسر ویل و مادر بچه ها، او واقعاً نمیخواهد در مورد آن صحبت کند. سادی به روش های ضرب المثلی و تحت اللفظی در تاریکی رها میشوند. سادی آسیب پذیر است و یکی از لباس های مادرش را در مدرسه میپوشد تا یک قلدر غذا را همه جا خرد کند. ساویر آنقدر ترسو است که با یک توپ سبک غول پیکر میخوابد.
Savage احتمالاً کار کارگردانی «The Boogeyman» را با توجه به نحوه استفاده قبلی از فضای منفی و دیدگاه ها، چه تاریکی پشت کسی که در تماس زوم با شمع روشن شده بود، چه تصویر مبهم از چهرهای که در وسط آن ایستاده بود، به دست آورد. جاده، منتظر تنظیم فوکوس دوربین است. فقط هیجانات گذرا در این فیلم وجود دارد، که رویکردی فرمولی برای ترساندن دارد که تا حد زیادی به میکس صدا، آلارم های کاذب و کودکان در معرض خطر متکی است. در نیمه اول فیلم، فضایی گاهی ناآرام – اما به سختی ترسناک – ایجاد میکند. استفاده از نور و صدای یدکی هوشمندانه ترین جنبه آن است، مانند زمانی که سایر توپ نورانی بزرگ خود را به ناشناخته ای در راهرو میاندازد، به این امید که در مورد آنچه در طرف دیگر است درست نباشد.
در طول این داستان مدرن، حس تکنولوژیکی Savage به طرز عجیبی نادیده گرفته شده است. علیرغم تمام صحبت هایی که در مورد اینکه Boogeyman چگونه از نور متنفر است، فیلمنامه کم و بیش از قابلیتی که یک چراغ قوه تلفن همراه میتواند در خنثی کردن مخلوقش یا الهام بخشیدن به فیلمنامه نویسی هوشمندانه تر داشته باشد، نادیده میگیرد. وقتی وحشت هیولا بعداً قدرت ناچیز خود را بر ما از دست میدهد، چنین حذفی خیره کننده میشود. برای بیان آن، آیا موجود «It» به عنوان یک دلقک بسیار ترسناک تر از یک عنکبوت غول پیکر نیست؟ Savage’s “The Boogeyman” یک حماسه قدیمی کنترل آفات است که نیاز به بهروزرسانی دارد.