طرفداران «Infernal Affairs»، بدون شک برای تماشای فیلم The Goldfinger ذوق زده خواهند شد. ”یک اثر جدید از HK که نشان دهنده اولین بازی مجدد بازیگران آن فیلم، تونی لئونگ چیو وای و اندی لاو در پروژه ای به نویسندگی و کارگردانی فلیکس چونگ است. برای افزودن بر فاکتور کنجکاوی، داستانی را روایت میکند که اگرچه الهام گرفته از یک رسوایی مالی واقعی در دهه 1980 در هنگ کنگ است، اما مانند ترکیبی از چند اثر کلاسیک دیگر اسکورسیزی، “Goodfellas” و “The Wolf of Wall Street” میباشد. علیرغم همه اینها، فیلم به دست آمده یک اثر عجیب و غریب است. چیزی شبیه به یک داستان بالقوه جذاب که به نوعی میتواند آن را به دلیل برخورد ناامیدکننده ای سطحی، بی اثر کند.
این فیلم در اوایل دهه 1970 اتفاق میافتد، زمانی که هنری چینگ ورشکسته (لئونگ چیو وای) به هنگ کنگ میرسد با این امید که شغلی برای خود به عنوان یک مهندس پیدا کند. این رویا برآورده نمیشود، اما شانس او به زودی تغییر میکند. زمانی که او، به معامله ای دست میزند که در آن موفق میشود با بستن قرارداد با توسعه دهنده ای که در اشتباه است، به سرعت یک میلیون به دست آورد. باور دارد که او بسیار ثروتمندتر و قدرتمندتر از آنچه هست است. در طی چند سال آینده، او بر این موفقیت اولیه با تعدادی معاملات شگفت انگیز ادامه داده و در دهه 80، او صاحب یک امپراتوری تجاری با ارزش بی شمار میشود.
جای تعجب ندارد که این امپراتوری آنقدر که در ابتدا به نظر میرسد پایدار نبوده و در نهایت توجه بازپرس کمیسیون مستقل مبارزه با فساد، لاو کای یوئن (لائو) را به خود جلب میکند. چینگ تلاش های مفصلی را برای ادامه دادن کارها انجام میدهد – از رشوه و شهوت گرفته تا ارعاب آشکار برای جذب شرکای جدید و وام های بانکی فزاینده استفاده میکند – لاو با جدیت به دنبال اتصال سرنخ ها میشود تا علیه شرکت شکایت کند. حتی تا حدی که با غیبت های مکرر خود، همسر و خانواده اش را از خود دور کند. حتی زمانی که به نظر میرسد لائو همه چیز لازم را برای کنار گذاشتن چینگ برای همیشه دارد، به لطف ثروت، ارتباطات و تمایلش برای اجتناب از کوچک ترین مجازات، ثابت میکند که بسیار دور از دسترس است.

همانطور که گفتم، همه اینها از نظر تئوری جالب به نظر میرسد، اما چونگ در برخی مواقع تقریباً از راه درست برای خنثی کردن تنش و هیجان احتمالی خارج میشود. یکی از مشکلات بزرگ، تصمیم برای تحمیل یک ساختار فلاش بک است که به جای استفاده از زمان شناسی ساده تر، بسیاری از وقایع را توسط همکاران چینگ تحت بازجویی پلیس بازگو میکنند. من فرض میکنم که این کار به منظور دادن زمان بیشتری به کاراکتر بازپرس انجام شده است، اما بیتوجهی مسائل را پیچیده میکند و این تصور را ایجاد میکند که ما صرفاً مجموعه ای از حوادث را تماشا میکنیم نه یک داستان جذاب و رضایت بخش.
عیب دیگر این است که ما هرگز درک واقعی از آنچه که دو شخصیت اصلی را هدایت کرده و انگیزه میدهد، فراتر از ابتدایی ترین تصورات در مورد ذهنیت حریصانه چینگ و عدالت جویانه لاو نمیدانیم. شاید بتوان در برنامه قدیمی مونوگرام پیکچرز در دهه 40 در مورد اینکه چرا به جنایت پرداخت نمیشود، پیدا کرد. (در بخشی از فیلم این موضوع استنباط میشود که چینگ یک فرد پوششی برای افراد اصلی و در خفای مافیاست. یعنی او تبهکاران اصلی را از سیبل هدف قرار گرفتن دور نگه داشته و کارهای کثیف را برای آنها انجام میدهد.)
اگر فیلم حداقل آن نوع تنش بین دو همبازی را که طرفداران Infernal Affairs ه وضوح امیدوارند ببینند، به ما ارائه میکرد، ممکن بود از روند سطحی خود دور میشد. آنها فقط چند صحنه با هم دارند و وقتی صفحه را به اشتراک میگذارند، نتایج ناچیز است. لئونگ چیو وای نقش برجسته ای را در نقش چینگ دارد و گرچه با آن سرگرم میشود، اما نمیتواند چیزی عمیق تر اضافه کند. در همین حال، لاو از گام های آشنای کاراکتر خود میگذرد، بدون اینکه واقعاً اشاره ای به آنچه که او را هدایت میکند، داشته باشد.
فیلم The Goldfinger مطمئناً شیک ساخته شده است. ظاهراً یکی از گران ترین فیلم های هنگ کنگی است که تا به حال ساخته شده است – و فکر میکنم داستانی که روایت میکند میتواند طنین اندازی بیشتری با بینندگان داشته باشد. آشنایی بیشتر با داستان واقعی که منبع الهام آن است. با این حال، در بیشتر موارد، مانند فیلمی به نظر میرسد که قبلاً مراحل بازسازی را پشت سر گذاشته، همه چیزهایی که در وهله اول آن را جذاب کرده را کنار گذاشته و تنها عوامل سطحی را باقی میگذارد.