کتاب فرشته تاریکی سیدنی شلدون دربارهی پروندهی قتلی است که پس از ده سال دوباره باز میشود. تیلی بگشاو تحت تأثیر مستقیمِ تکنیک نویسندگی سیدنی شلدون، نویسندهی بزرگ آمریکایی، داستانی جنایی و پرتعلیق خلق میکند که خوانندگان همپای شخصیتهای آن قدم به دنیای جنایتی هولناک میگذارند. در این پست به نقد و بررسی کتاب فرشته تاریکی سیدنی شلدون می پردازیم.
نقد و بررسی کتاب فرشته تاریکی سیدنی شلدون
این اولین پروندهی بزرگ قتل بود که کارآگاه دنی مکگوایر با آن روبهرو شده بود؛ یکی از خونینترین و خشنترین جنایاتی که تابهحال دیده بود. داستان کتاب فرشتهی تاریکی سیدنی شلدون (Sidney Sheldon’s Angel of the Dark) با مواجههی این کارآگاه با پروندهی قتلِ اندرو جیکز آغاز میشود. تیلی بگشاو (Tilly Bagshawe)، نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز، داستان خود را دربارهی پیرمرد ثروتمندی به نام اندرو جیکز روایت میکند که دلال آثار هنری است و جسد بیجان او در خانهاش در هالیوود پیدا شده. زن جوانِ اندرو، آنجلا جیکز، نیمهجان و تعرضدیده به جسد شوهرش بسته شده. این شروعی خیرهکننده برای یک رمان جنایی- معمایی است.
دنی مکگوایر با دیدن آنجلا و آزاری که از سوی قاتلِ مرموز دیده، قسم میخورد تا قاتل را بیابد، اما با ناپدید شدنِ ناگهانی آنجلا پس از بستری در بیمارستان، دنی تنها شاهدش را از دست میدهد. پروندهی قتل با تشخیصِ انگیزهی دزدی از سوی پلیس بسته میشود. به مدت ده سال دنی مکگوایر نمیتواند چهرهی شیرین آنجلا جیکز و جنایت وحشتناکی که زندگی او را در هم شکسته، فراموش کند. دنی به فرانسه مهاجرت و با همکاری با پلیس اینترپل، زندگی جدیدی آغاز میکند. اما درست ده سال پس از مختومه شدن پروندهی قتل اندرو جیکز، در فرانسه با پسر مقتول، متیو دیلی، دیدار میکند. متیو در این سالها با واکاوی پروندهی پدرش به جزئیات تکاندهندهای دست یافته. او سه قتل مشابهِ دیگر را در نقاط مختلف جهان کشف کرده؛ همهی مقتولین پیرمردهای پولداری هستند که زنان جوانشان مورد تجاوز قرار گرفتهاند. حالا وقت آن است که دنی با متیو همداستان شوند و به این کشف برسند که آیا قاتلِ تمام این قتلها یک نفر است یا خیر؟ و اگر یک نفر است، چه انگیزهی پنهانی برای ارتکاب چنین جنایاتی دارد؟
تیلی بگشاو در کتاب فرشتهی تاریکی، از شیوهی نویسندگی سیدنی شلدون، نویسندهی محبوب آمریکایی، وام گرفته تا داستانی پررمزوراز و مملو از پیچشهای داستانی با پایانی غافلگیرکننده خلق کند. وجود نام سیدنی شلدون در عنوان کتاب، نوعی ادای دینِ تیلی بگشاو به این رماننویس بزرگ است.
این رمان با ترجمهی الهه صالحی و به کوشش انتشارات لیوسا روانهی بازار شده است.
نکوداشتهای کتاب فرشته تاریکی سیدنی شلدون
کمتر رمانی با این تعلیق و کشش میتوان یافت. (دیلی تلگراف)
زنده ماندن کتابهای پدرم از طریق تیلی بگشاو بسیار لذتبخش است؛ گویی شخصیتهای داستان او دوباره زنده شدهاند. اگر سیدنی شلدون در قید حیات بود، به وجد میآمد. (مری شلدون)
احساس میکنم که سیدنی شلدون به من لبخند میزند و میگوید: «این رمان عالی است.» به نظر میرسد تیلی بگشاو بهخوبی روح آثار پدرم را درک کرده. (الکساندر شلدون)
کتاب فرشته تاریکی سیدنی شلدون برای چه کسانی مناسب است؟
کسانی که به ژانر جنایی و معمایی در آثار ادبی علاقهمندند و همچنین طرفدارانِ آثار سیدنی شلدون، از خواندنِ رمان فرشته تاریکی لذت فراوانی خواهند برد.
در بخشی از کتاب فرشته تاریکی سیدنی شلدون میخوانیم
مت دیلى با اتومبیلش وارد راه اتومبیلروى خانهاش شد. او مثل یک نوجوان در اولین قرار ملاقاتش عصبى بود. مت تقریباً سه هفته در سفر بود و از زمان ازدواجش با راکل این اولین جدایى آنها به حساب مىآمد. ازآنجاکه مت هفتهى گذشته در جلسهى ملاقات با وکلا شرکت نکرده بود، همسرش علىرغم عصبانیتش حتى یک بار هم با او تماس نگرفته و از پاسخ دادن به ایمیلهاى مت هم خوددارى کرده بود. مت دلش براى راکل تنگ شده بود و این براى خودش هم تعجبآور بود. این جدایى باعث شده بود مت در تصمیمى که دربارهى ازدواجش گرفته بود، تجدیدنظر کند.
او به خودش گفت: من به راکل بىاعتنایى کردم. تعجبى ندارد که او وقتش را صرف دنبال کردن یک خُمره طلاى خیالى کند. با وجود شوهرى مثل من که یا در دفترم سرگرم کارم هستم یا دور دنیا مىگردم تا معماى این قتلها را حل کنم، چرا او چنین کارى نکند؟
این فکر از ذهن مت گذشت که اگر به کمک دنى مکگوایر آن پروندهها را حل کند و قاتل را تحویل عدالت بدهد، ممکن است دوباره راکل به او افتخار کند. آنوقت مىتوانست فیلمنامهى این ماجرا را بنویسد و آن را به یک استودیوى فیلمبردارى معروف بفروشد و آنقدر پول به دست بیاورد که راکل حتى در خواب هم ندیده باشد. این یک رؤیاى زیبا بود. اما فعلاً او مجبور بود وقت بیشترى را به همسرش اختصاص دهد. حالا که برگشته بود خیال داشت تمام مشکلات زندگى زناشویىاش را حل کند.