کتاب وسوسههای کوچک، نوشتهی کیم اسلیتر، نویسندهی پرفروش بریتانیایی، داستان جنایی و دلهرهآور زنی است که بعد از مرگ مادرش، باید راز او را در سینه حمل کند. اتفاقات طوری رقم میخورند که جینی، شخصیت اصلی داستان، وادار میشود میان لو دادن جنایت دوستش و فاش شدن راز هولناک مادرش یکی را انتخاب کند. کدامیک شجاعت بیشتری میطلبد؟ اصلاً آن راز چیست که برملاشدنش برای جینی گران تمام میشود؟! در این پست به نقد و بررسی کتاب وسوسههای کوچک می پردازیم.
نقد و بررسی کتاب وسوسههای کوچک
همه چیز از روزی شروع شد که آیرین، مادر جینی، در آخرین روزهای عمرش پرده از راز وحشتناکی برداشت. رازی که سالهای سال بر شانهی او سنگینی میکرد و حالا برملاشدنش زندگی جینی را زیر و رو میکند. این راز که جینی جرأت بیانش را ندارد، نقطهی شروع کتاب وسوسههای کوچک (Little Whispers) است؛ اما زندگی امتحانهای سختتری برای جینی در نظر دارد. او قرار است درگیر ماجراهای پرپیچوخمی شود که حتی به فکرش هم خطور نمیکند.
جینی با قلبی سنگین از تحمل بار راز مادرش، به زندگی ادامه میدهد. تا اینکه ماهها بعد، با یک زن به نام تانیا آشنا میشود و دوستی صمیمانهای بینشان شکل میگیرد. این صمیمیت برای جینی نتایج خطرناکی با خود به همراه دارد؛ او یک روز بیاختیار راز وحشتناک مادرش را برای تانیا فاش میکند. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. جنایتی هولناک در مقابل چشمان ناباور جینی رخ میدهد و جینی وادار میشود میان افشا شدن راز خود و برملا کردن جنایت دوستش، یکی را انتخاب کند.
کیم اسلیتر (K.L. Slater)، نویسندهی پرفروش بریتانیایی، در کتاب وسوسههای کوچک با نثری زنانه و رویکردی روانشناختی، اضطرابهای زندگی زنی به نام جینی را در قالب یک داستان درمیآورد. بحرانهای مالی و عاطفی جینی و خانوادهاش با مرگ مادر او همراه میشود و سپس با جنایت وحشتناکی گره میخورد که کلاف زندگی او را پیچیدهتر و سردرگمتر میکند. این کتاب به مسائلی از قبیل کنار آمدن با تغییرات بزرگ، دوستیهای جدید و بحرانهای میانسالی نیز میپردازد که اغلب در زندگی زنها کمرنگ و بیاهمیت انگاشته میشوند.
کتاب وسوسههای کوچک با ترجمهی ناهید شیرزاد و توسط نشر کولهپشتی به چاپ رسیده است.
نکوداشتهای کتاب وسوسههای کوچک
این کتاب شاهکاری است که انتظاراتتان را از کیم اسلیتر برآورده میکند. پایانبندی کتاب هم بسیار قدرتمند و غافلگیرکننده است. (The Secret Book Sleuth)
کیم اسلیتر ملکهی تریلرهای روانشناختی است! یک کتاب فوقالعاده با داستانسرایی شگفتانگیز. (گودریدز)
کتاب وسوسههای کوچک برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به رمانهای جنایی و روانشناسانه با این کتاب ارتباط عمیقی برقرار خواهند کرد. مطالعهی این کتاب به دوستداران کتابهای (The Girl on the Train «دختری در قطار») و (Gone Girl «دختر گمشده») نیز پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب وسوسههای کوچک میخوانیم
وقتی مضطرب، نگران یا غمگینم، خانه را نظافت میکنم. نیازی به گفتن نیست، با وجود اتفاقاتی که در چند ماه گذشته افتاده است خانهام پاکیزهتر از همیشه به نظر میرسد؛ با وجود این، انگار زندگی ما از جنبههای دیگر در حال فروپاشی است.
یک ساعت گذشته مشغول تمیزکاری آشپزخانه بودم. منظورم فقط گردگیری سرسری پیشخان آشپزخانه و تمیزکردن کف آن با زمینشوی نیست، بلکه جانکندنی حسابی بود. تمام کابینتها را خالی و ضدعفونی کردم. شیشههای بهدردنخور را بررسی کردم و تقریباً نیمی از آنها را دور ریختم و بقیهی چیزها را سر جایشان گذاشتم.
دوباره به ساعت نگاه میکنم. یازدهونیم است. چهار دقیقه از آخرین باری که به آن نگاه کردم میگذرد. روآن حالا باید در آخرین کلاس قبل از ناهار حاضر باشد و شوهرم، آیزاک، احتمالاً در اتاق مصاحبهی ساختمان مرکزی اَبَکِس نشسته است. او قبل از ورودش، عکسی از این ساختمان شیشهای مدرن گرفت و برایم فرستاد. ابکس یک شرکت فنآوری نوآور است که جزو صد شرکت تازهتأسیس و موفق سال گذشتهی ساندی تایمز شده است؛ شرکتی که بهتازگی آیزاک را شکار و با بستهی پیشنهادیِ پاداشهای چشمگیرش او را ترغیب به شرکت در مصاحبه کرده است.
لکهی سفت قهوهایرنگی را که روی کابینت زیر ظرفشویی است محکمتر میسایم. نمیدانم باید دعا کنم که آیزاک این شغل را به دست بیاورد یا نه. انگار در مخمصه افتادهام. از طرفی میخواهم زندگیام به روال قبل از مرگ مادرم، یعنی چهار ماه پیش، برگردد. فکر اینکه آیزاک این شغل جدید و پرتحرک را به دست بیاورد و به خانهی جدیدی در ناحیهای دیگر نقلمکان کنیم با تمام چیزهای دیگری که بهدنبالش رخ میدهد… خب، حتی از فکرکردن به آن دلم فرومیریزد.