اگر بخواهیم این عقیده را مطرح کنیم که فرانسیس فورد کاپولا یکی از فیلم‌سازان بزرگ آمریکایی است، گمان می‌کنییم که افراد کمی با چنین ادعایی به شدت مخالفت کنند. به همین ترتیب، اگر بخواهیم بگوییم که مجموعه فیلم‌های او در دهه 1970 – دوره‌ای که او «پدرخوانده»، «مکالمه»، «پدرخوانده قسمت دوم» و «اکنون آخرالزمان» را یکی پس از دیگری به نمایش گذاشت. یکی از خیره‌کننده‌ترین قله‌های موفقیت‌آمیز که توسط هر هنرمندی به دست آمده است، مایلیم که اکثر مردم نیز با آن همراهی کنند. با این حال، اگر بخواهیم بگوییم که از بین تمام تلاش‌های سینمایی او، آن چیزی که ما بیشتر از همه دوستش داریم – کسی که هر بار که آن را می‌بینیم هرگز ما را هیجان‌زده و حیرت‌زده نمی‌کند – در واقع موزیکال بدنام و ویران‌کننده‌اش در سال 1981 است. حدس ما این است که ” One from the Heart ” عجیب و غریب است که اکثر مردم تصور می کنند که ما یا شوخی می کردیم یا عمداً به نام تحریک انحراف می کردیم. 

و با این حال، به همان اندازه که ما بسیاری از فیلم‌هایی را که او در طول سال‌ها ساخته است، دوست داریم و تحسین می‌کنیم، از آن فیلم‌های کلاسیک فوق‌العاده‌ای که در بالا ذکر شد تا دستاوردهای به همان اندازه چشمگیر مانند «ماهی رامبل»، «کلاب پنبه‌ای» و «برام استوکر» دراکولا،» این یکی است که ما را بیشتر به هیجان می آورد و خیره می کند و به ما یادآوری می کند که چرا از ابتدا عاشق فیلم ها شدیم. اکنون، بیش از 40 سال از انتشار فاجعه‌بار اصلی آن و بیش از 20 سال از اولین باری که کاپولا، همانطور که در طول زندگی حرفه‌ای‌اش با کارهایش تمایل داشت، آن را دوباره کار کرد و دوباره منتشر کرد، او این کار را دوباره با «One from the» انجام داد. Heart: Reprise، یک بازسازی دیجیتالی K4 از فیلم که باعث می‌شود او بیشتر مواد را به نسخه‌ای که تقریباً 14 دقیقه کوتاه‌تر از نسخه اولیه آن است، اصلاح کند. این نسخه جدید اکنون پیش از ظهور نهایی خود به عنوان یک K UHD4 در سینماها منتشر می شود و به عنوان یکی از طرفداران بی شرمانه فیلم، فرصتی برای دیدن دوباره آن بر روی پرده بزرگ با تمام شکوهش و، امیدواریم، در معرض دید قرار می گیرد. یک مخاطب جدید به شگفتی‌های خود بدون هیچ‌یک از پس‌زمینه‌های Sturm und Drang که همراه با اکران اصلی آن بود، امیدواریم به عنوان یکی از رویدادهای سینمایی کلیدی سال هنوز جوان شناخته شود. 

داستان آنچه اتفاق افتاد در بسیاری از جاها شرح داده شده است – اخیراً در “مسیری به بهشت: داستان فرانسیس فورد کاپولا” اثر سام واسون – بنابراین ما در اینجا خلاصه آن را خلاصه خواهیم کرد. کاپولا پس از جان سالم به در بردن از قمار هنری بزرگ «اکنون آخرالزمان»، تصمیم گرفت با خرید استودیوی هالیوودی خود به نام زئوتروپ استودیو، کار خود را دو برابر کند تا به عنوان یک آزمایشگاه هنری خدمت کند که در آن طیف وسیعی از استعدادها، چه افسانه ای و چه در حال ظهور، می توانند با آنها کار کنند. آخرین پیشرفت ها در تکنولوژی فیلم سازی یکی از کلیدهای این امر، استفاده از چیزی است که او آن را «سینمای الکترونیک» نامید – فرآیندی شامل استفاده از «پیش تجسم‌سازی» رایانه‌ای برای برنامه‌ریزی نحوه ظاهر صحنه‌ها از قبل، دوربین‌های ویدیویی روی صحنه که به فیلمسازان اجازه می‌دهد فوراً مشاهده کنید که چگونه چیزها به نظر می رسند و ویرایش توسط رایانه چگونه به نظر می رسد که آزادی بیشتری را در کنار هم قرار دادن عناصر فراهم می کند. این مفاهیم در نهایت تبدیل به استانداردهای صنعتی شدند، اما کاپولا اولین کسی بود که آنها را در چنین مقیاس بزرگی به کار گرفت و ثابت شد که هزینه های راه اندازی بالا بوده و به زودی از کنترل خارج می شود. 

کاپولا به جای این که فیلم را به عنوان درام عاشقانه سرراست شیکاگو که در فیلمنامه اصلی آرمیان برنشتاین نشان داده شده است، بازنویسی کرد و آن را در رویایی ترین شهرهای آمریکا، لاس وگاس، قرار داد. با این حال، مطابق با داستانی که او اکنون آن را داستانی از رویاپردازانی می‌دانست که در فکر گرفتن شانسی برای سرنوشتی هستند که می‌توانست مانند « spit on a griddle » توهمی باشد، همانطور که یکی از شخصیت‌ها به اختصار بیان می‌کند، تصمیم گرفت به جای تیراندازی. در وگاس واقعی، او و طراح تولید، دین تاولاریس، آن را در مراحل Zoetrope بازسازی می‌کنند تا به ظاهر فوق‌العاده‌ای که او امیدوار بود به آن دست یابد، کمک کنند. در این زمان، او همچنین تصمیم گرفته بود که فیلم را به عنوان یک موزیکال بسازد و در حالی که می‌خواست جین کلی افسانه‌ای را برای خدمت به عنوان مشاور صحنه اصلی رقص فیلم استخدام کند، رویکرد کاپولا از معمول بسیار دور بود. تام ویتس (که برای آهنگسازی آهنگ‌ها استخدام شده بود) و کریستال گیل به‌جای اینکه بازیگران با کمربند آهنگ‌ها را ببندند، در پس‌زمینه آواز می‌خواندند تا روشی برای اظهار نظر در مورد اکشن با خودپسندی نزدیک‌تر به MTV تا MGM. برای انجام همه اینها به پول زیادی نیاز داشت و مانند پروژه قبلی خود، کاپولا اساساً استودیوی جدید خود و ثبات مالی خود را با این ایده که بینندگان جرقه ای را برای آنچه که برای آنها در نظر گرفته است، قمار کرد. 

برای کسانی که برای اولین بار با ” One from the Heart ” روبرو می شوند، پس از شنیدن تمام افسانه ها در مورد آن، این است که داستان چقدر ساده و مستقیم است. فردریک فارست و تری گار در نقش هنک و فرنی بازی می کنند، زوجی که با شروع داستان، قرار است پنجمین سالگرد زندگی خود را به عنوان زوج در چهارم ژوئیه جشن بگیرند. اگرچه ظاهراً خوشحال هستند، اما این دو شروع به دور شدن از هم کرده اند و این در هدایای سالگرد آنها برای یکدیگر آشکار است – فرانی، رویاپردازی که به عنوان کمد پنجره در یک آژانس مسافرتی کار می کند، برای آنها دو بلیط برای تعطیلات به بورا بورا می گیرد در حالی که عملی تر، هنک، که مالک یک زباله دان محلی است، سند را به خانه اولیه محل زندگی آنها می دهد. 

پس از یک نزاع که در آن آنها ناراحتی خود را از یکدیگر تخلیه می کنند، هر دو به شب می افتند تا زخم های عاطفی خود را با بهترین دوستان خود (با بازی لنی کازان و هری دین استانتون بزرگ) درمان کنند. در میان شور و نشاط وگاس استریپ، هر یک تقریباً فوراً یک شریک بالقوه جدید پیدا می‌کنند که نوید بخش زرق و برق و هیجانی است که مدت‌ها از رابطه‌شان فرار کرده بود – فرنی توسط ری (رائول جولیا)، خواننده‌ای متین که می‌گوید از پاهایش جدا می‌شود. که او در واقع به بورا بورا بوده است در حالی که هنک فورا توسط لیلا (Nastassja Kinski) مجری سیرک جذاب فریفته می شود. در طول آن شب طولانی، همه چیز برای هنک و فرانی و شرایط جدیدشان خوشبخت است، اما صبح روز بعد، نئون براق با نور خشن روز جایگزین می‌شود و آنها باید تصمیم بگیرند که آیا شانس آینده‌ای نامشخص را بپذیرند یا خیر. به حالت قبل برگردید، با این فرض که حتی می توانند به آن نقطه برگردند. 

همانطور که داستان پیش می رود،اعتراف می کنیم که این دقیقاً راهگشا نیست، و بسیاری از تمسخرهایی که فیلم هنگام اکران با آن روبه رو شد، ناشی از عدم تطابق کاپولا بود که رشته حماسه های جاه طلبانه اش را با داستانی عاقلانه که شامل ماجراهای عاشقانه یک فیلم می شود، دنبال کرد. زوج نسبتا پیش پا افتاده علاوه بر این، نگاه بسیار شیک و عمداً مصنوعی که کاپولا با کمک تاولاریس و فیلمبردار ویتوریو استورارو به دست آورد، چیزی بیش از یک تلاش مذبوحانه برای منحرف کردن تماشاگران از بی‌نظیری ادعایی داستان و شخصیت‌ها بود. در حالی که کاپولا پیش از این بارها از رقصیدن روی پرتگاه شکست هنری هنری ساخته بود، اما این بار نتوانست خود یا فیلمش را نجات دهد – غرفه‌داران و توزیع‌کنندگان نمی‌خواستند آن را به نمایش بگذارند، بیشتر منتقدان از آن متنفر بودند و تماشاگران از آن متنفر بودند. زمانی که سرانجام در اوایل سال 1982 افتتاح شد که کاپولا استودیوی خود را از دست داد و به ورطه مالی سقوط کرد که تنها پس از یک دهه پروژه‌های استخدامی از آن بیرون می‌آمد، در چنین گروه‌هایی دور ماند. 

و با این حال، همان‌قدر که فیلم از نظر شخصی و حرفه‌ای ممکن است در سال 1982 برای کاپولا فاجعه‌بار باشد، زمان در طول سال‌ها به شدت با « One from the Heart » مهربان بوده است. برای مثال، سبک بصری باروک به کار گرفته شده توسط استورارو و تاولاریس آنقدر از زمان خود جلوتر بود که حتی امروز، با گذشت بیش از 40 سال از انتشار اولیه آن، هنوز کاملاً جدید و منحصر به فرد است، یادآوری پیروزمندانه از چگونگی سینما. در نهایت، یک رسانه بصری است و مدام تشنه آن نوع خودپسندی های خیره کننده سینمایی است که کاپولا در طول مدت زمان اجرای خود مدام در حال ارائه آن است. آنچه آشکارتر شده است این است که سبک بصری افراطی صرفاً برای خیره کردن چشم ها به کار نمی رود، بلکه برای پیشبرد احساسات از طریق خط به روش هایی که عمیق تر از تبادل گفتگوهای معمولی طنین انداز می شود، استفاده می شود. با استفاده از فناوری ویرایش جدید، کاپولا می‌تواند تصاویر را به گونه‌ای روی هم قرار دهد که به نظر برسد صحنه‌ای شامل فرانی و صحنه‌ای دیگر در پس‌زمینه با حضور هنک در جریان است – او نه تنها می‌تواند یکپارچه بین این دو حرکت کند، بلکه می‌تواند. تا به سرعت و خلاقانه تأکید کند که این دو شخصیت با وجود نارضایتی آشکارشان از یکدیگر چقدر عمیقاً در هم تنیده هستند. این اثر تقریباً در زیبایی رسمی‌اش بسیار زیاد است و به اندازه‌ای است که بینندگان را با ذوقی که عملاً در صندلی‌هایشان غوغا می‌کنند، بچشند. 

با این حال، مشاهده های بعدی نشان می دهد که عنصر انسانی بسیار قوی تر از آن چیزی است که شهرت آن ممکن است نشان دهد. اگرچه ممکن بود در آن زمان انتخاب بازیگران سرراستی مانند فارست و گار در نقش اصلی به جای ستاره‌هایی که ممکن بود در میان این همه زرق و برق بیشتر برجسته باشند، انحرافی به نظر می‌رسید، اما ثابت می‌کند که انتخابی الهام‌بخش است زیرا انسانیت نسبتاً معمولی آن‌ها نقش مؤثری دارد. بر خلاف لطافتی که روزانه آنها را احاطه کرده است. اگرچه آنها در لحظات اولیه با هم دوست داشتنی نیستند – بحث بزرگ آنها به طرز قانع کننده ای وحشیانه است – آنها در طول ماجراجویی های شبانه مربوطه خود همدلی بیشتری پیدا می کنند و تا زمانی که فیلم به آخرین لحظات خود نزدیک می شود، در نهایت می بینیم که آنها چه هستند. در ابتدا در یکدیگر دیدند، که منجر به یک نتیجه شگفت انگیز متحرک شد. 

جولیا و کینسکی به عنوان عاشقانی که نمایانگر نوعی فانتزی وحشی هستند که مکان‌هایی مانند وگاس بر اساس آن ساخته شده‌اند، نقش‌های جذاب‌تر و جذاب‌تری دارند و هر دو در آنها عالی هستند. جولیا به‌عنوان لاتین لاتینی که به ری عشق می‌ورزد، یک کلاس کارشناسی ارشد در اعتماد به نفس ارائه می‌کند که همیشه در راه تغییر هر موقعیتی – چه در حال تانگو با فرنی و چه زمانی که فرانی متوجه می‌شود که او واقعاً یک پیشخدمت است، او را متحول می‌کند. در یک ناهار خوری بی مزه – به فرصتی برای اغوا کردن. در مورد کینسکی، بازیگران او در اولین فیلم آمریکایی او الهام گرفته شده است – در آن زمان، او یکی از بزرگترین نمادهای جنسی در جهان بود – و زیبایی و ظرافت فیزیکی مطلق او کافی است تا شما را وادار کند که همه چیزهای بصری دیگر را فراموش کنید. هر زمان که او بر روی صفحه نمایش است رفتار می کند. با این حال، نقش او در نهایت چیزی بیش از یک فانتزی آشکار مردانه است، زیرا زمانی که اکشن به صبح بعد منتقل می‌شود و او از یک شیء فتیش به یک فرد عادی تبدیل می‌شود که هنک یک بار دیگر نمی‌تواند با او ارتباط برقرار کند، می‌تواند آن را بسازد. انتقال به روش هایی که به یک اندازه واقعی و دلخراش است. 

ما از زمانی که آن روز برای اولین بار در VHS آن را دیدیم عاشق “One from the Heart” بوده ایم و هر بار که به آن باز می گردیم، از این که می فهمیم شور جوانی برای آن هرگز کم رنگ نشده است، احساس آرامش می کنیم. با این حال، آنچه جالب است این است که ببینیم چگونه شهرت آن در طول دهه‌ها تا حدودی تغییر کرده است زیرا افراد بیشتری از دستاوردهای واقعی کاپولا در اینجا قدردانی کرده‌اند. حتی می توان تأثیر آن را در تعدادی از آثار بسیار شیک و بلندپروازانه دیگری که در پی آن به نمایش درآمد، مشاهده کرد، از جمله فیلم هایی مانند «عاشقان روی پل» لئوس کاراکس، «بلید رانر 2049» دنیس ویلنوو، «دیمین شزل» La La Land» و بیشتر محصول سینمایی باز لورمن. حتی گزارش‌هایی وجود دارد که «جوکر: فولی آ دو» (Joker: Folie a Deux) از آن به‌عنوان تأثیری کلیدی استفاده می‌کند، به گونه‌ای که «جوکر» اول از «پادشاه کمدی» استفاده می‌کند، هرچند امیدواریم با شایستگی بیشتری. 

با این حال، پس از نوشتن همه اینها، به خوبی می‌دانیم که « One from the Heart » در نهایت هرگز آن نوع فیلمی نخواهد بود که به آن نوع محبوبیت عمومی که کاپولا با آثار برجسته‌اش می‌توانست دست یابد – ترکیبی از دستاوردهای فنی جالب و احساس گرایی صمیمانه چیزی است که همیشه الهام‌بخش خنده‌هایی است که از جانب کسانی که نمی‌توانند بر روی طول موج عجیب آن فرود بیایند به‌عنوان اغماض می‌کنند. برای کسانی که می توانند آن فرود را انجام دهند، این همان فیلمی است که به طور همزمان چشم را خیره می کند و قلب را به گونه ای لمس می کند که با دیدن آن هرگز فراموش نمی شود. این یک ضیافت سینمایی است که عاشقانه توسط یک سرآشپز چیره دست تدارک دیده شده است که همیشه به عنوان یکی از سنگ های محک واقعا فراموش نشدنی زندگی ما در سینما خواهد ماند و امیدواریم برای شما نیز چنین شود. 

امتیاز این مطلب
Shares:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *