5 فیلم علمی تخیلی عالی و دست کم گرفته شده که احتمالاً ندیده اید

170
0
فیلم علمی تخیلی عالی

یکی از ژانرهای آزمایش شده، علمی تخیلی، هرگز نمی تواند مخاطبان را مجذوب خود کند. فیلم‌های این ژانر الهام‌بخش پرشورترین طرفداران و اشکال کنجکاو از نقد فیلم هستند. فیلم علمی تخیلی عالی را در ادامه معرفی کرده ایم.

داستان علمی تخیلی به دلیل توانایی آن در اظهار نظر در مورد جامعه شناسی امروزی، علیرغم وقوع صدها یا هزاران سال در آینده یا در یک جهان کاملاً تخیلی، تحریک آمیز است. فیلم‌های علمی تخیلی عالی ایستاده‌اند، اما بسیاری از جواهرات نادیده گرفته شده‌اند که ارزش دیدن را برای هر سینماگر اختصاصی دارد.

1.فیلم علمی تخیلی عالی Solaris (2002)

پس از یک رشته موفقیت با Traffic، Erin Brockovich و Ocean’s Eleven، استیون سودربرگ با بازسازی یکی از جسورانه ترین فیلم های کلاسیک علمی-تخیلی در سینمای بین المللی، نوسان بزرگی به خود گرفت. طبق معمول کارگردان، این فیلم بعد از گیشه سالم «one for him یکی برای آنها» «one for them یکی برای او» بود. در اوشن با ملاقات مجدد با جورج کلونی همکار مکرر، برداشت کارگردان از سولاریس، که در اصل فیلمی از آندری تارکوفسکی در سال 1972 بود، کفش های بزرگی برای پر کردن داشت. سودربرگ به جای رقابت با رمان و فیلم، فیلم خود را به سمت و سوی دیگری تغییر داد که در آن زمان برای تماشاگران آزاردهنده بود، اما ثابت کرده بود که چیزی نزدیک به متعالی است.

این فیلم در یک ایستگاه فضایی که به دور سیاره سولاریس می‌چرخد، یک درام روان‌شناختی مراقبه‌ای درباره هدف یک مأموریت فضایی به رهبری دکتر است. کریس کلوین (کلونی) و خاطرات دردناکی که پیرامون همسر فقیدش، ریا (ناتاشا مک الهون) در ذهن او باقی مانده است. سودربرگ ماهیت سرد و بالینی ادیسه فضایی پیشرفته را در کنار آسیب پذیری عاطفی یک مرد بیوه در میل او به فرصتی دوباره قرار می دهد.

طرح داستان در مقایسه با سفر روانشناختی که کلوین طی می کند ثانویه است. سولاریس به طور یکپارچه تفکر شخصیت را به عنوان یک آهنگ ساز برای فیلم می بافد. بیشتر از طبیعت وهم انگیز فضای بیرونی، فضایی سرد ایجاد می کند. فضا ظرف مناسبی برای کاوش در شرایط انسان است، زیرا بی‌هدف با غم، احساس گناه و درک خاطرات دست و پنجه نرم می‌کند. سولاریس نشان می‌دهد که بازآفرینی ایده‌های انسان از خود واقعیت تأثیرگذارتر است.

2.فیلم علمی تخیلی عالی Strange Days (1995)

برای فیلمی جاه طلبانه و گسترده مانند روزهای عجیب، این امر اجتناب ناپذیر بود که پس از اکران دچار سوءتفاهم شود. کاترین بیگلو با سوار شدن بر موج موفقیت‌های خشنودکننده‌اش در Point Break، حرف‌های عمیقی درباره وضعیت آمریکا در آغاز قرن برای گفتن داشت. ترس های او پیرامون رونق فناوری دیجیتال و سوء استفاده از قدرت در اجرای قانون در سال 1995 با روزهای عجیب، یک بررسی علمی تخیلی پیشگویانه دیستوپیایی در کشور، با هم برخورد کردند.

داستان فیلم در لس آنجلس نزدیک به آینده اتفاق می‌افتد، جایی که یک پلیس سابق، لنی نرو (رالف فاینز) درگیر توطئه‌ای با پلیس و یک غول موسیقی می‌شود. در آن زمان، منتقدان روزهای عجیب را به خاطر روایت آشفته‌اش شکست دادند. در نگاهی به گذشته، این به فیلم پیچیدگی ژانرهای مختلف از جمله هیجان انگیز، داستان پلیسی، درام سیاسی و علمی تخیلی می دهد. جهان سازی غنی است. بیگلو حس روشنی از استفاده از محیط دیستوپیایی L.A به عنوان پس‌زمینه‌ای مناسب برای توطئه دلخراش در دست دارد. این خط باریک بین دنیایی خارق‌العاده و چیزی که به طرز وحشتناکی برای زمان حال آشناست را طی می‌کند.

آگاهی دقیق کارگردان از ساخت فیلم اکشن هیجان انگیز در میان تفسیرهای شدید جامعه شناختی هنوز زنده است. بین تصاویر خشونت پلیس، سنگر شرکت ها بر دولت، و ترجیحات نسبت به فناوری که الهام بخش فانتزی است، روزهای عجیب به طرز وحشتناکی پیشگویانه است. آغاز قرن، بشریت را به مسیری اشتباه می‌کشد، و برای ایجاد هر تغییری، شجاعت شخصیت‌های سرگردان را می‌طلبد.

3.فیلم Deja Vu (2006)

تونی اسکات فقید در طول زندگی حرفه‌ای خود در ژانر استثنایی تخصص داشت. نه تنها معمار سرگرمی های زرق و برق دار پاپ کورن، فیلم های او با قلب واقعی ارائه می شود و به قهرمان هایش اهمیت می دهد. زیبایی‌شناسی موزیک ویدیوی او، در حالی که در آن زمان تحقیر شده بود، به فیلم‌هایش برتری جذابی می‌بخشد و او همیشه به دنبال این بود که مرزهای حتی پیش پاافتاده‌ترین نماها را نیز جابجا کند. فیلم های اکشن با بودجه کلان به دنبال نیمی از سبک او هستند. اوج توانایی‌های اسکات در این هیجان‌انگیز علمی تخیلی هیچکاکی، Deja Vu در سال 2006 به دست آمد.

دژاوو تحقیقات یک کشتی بمب گذاری شده توسط A.T.F را دنبال می کند. مامور ویژه داگ کارلین (دنزل واشنگتن) که از فناوری تجسسی آزمایشی برای شناسایی بمب‌گذار استفاده می‌کند، اما به تدریج نسبت به یکی از قربانیان وسواس پیدا می‌کند. این فیلم یک برخورد غیرمنتظره از عدالت جنایی پس از 11 سپتامبر و سرگیجه است. اسکات از اکتشاف فناوری علمی پیشگامانه برای تقویت کاراکتر غنی مردی با وسواس های گسترده استفاده می کند. از آنجایی که سبک بصری اسکات شیک و آشفته است، او به شدت به ضربات انسانی این داستان توجه دارد و برش سریع فیلم با وضعیت روانی کارلین مطابقت دارد.

در حالی که این فیلم به عنوان یک فیلم پرفروش سرگرم کننده تبلیغ می شود، اما در نتیجه نهایی اش نگران کننده و از نظر روایی مبهم است. دژاوو یک مورد خاص از داستان های علمی تخیلی در عصر حاضر است که از لحاظ بصری به لحظه کنونی گره خورده است و در مورد موضوعات معاصر مانند تروریسم و ​​نظارت دولتی صحبت می کند. جنبه هایی که عموم مردم آن را «علمی تخیلی» می دانند به خوبی در دسترس هستند. با بررسی تامل برانگیز رمانتیسم تکنولوژی برای ارضای خواسته های فرد، دژاوو ارزش بازنگری گسترده در میان جامعه فیلم را دارد.

4.فیلم The Abyss (1989)

از زمان The Terminator، هر چیزی که جیمز کامرون لمس کرد به طلا تبدیل شد. او هرگز فیلمی را ندیده است که نتواند آن را به فیلمی باکس آفیس تبدیل کند. پرتگاه کار او، The Abyss، نتوانست به همان ارتفاعات مالی و بحرانی مانند دیگر آثارش برسد. فیلم او در سال 1989 که به دلیل تولید پرفراز و نشیبش در پشت صحنه مورد توجه قرار گرفت، یک قطعه علمی تخیلی متفکرانه تر است که زنگ ها و سوت ها را حذف کرده است، اما شیفتگی کامرون به اکسپدیشن های زیر آب مشهود است. این فیلم یک رشد است و ارزیابی مجدد آن در انظار عمومی نمودی از آن است.

در The Abyss، یک تیم غواصی غیرنظامی برای جستجوی یک زیردریایی هسته‌ای گمشده استخدام می‌شوند و در این فرآیند با گونه‌های آبزی بیگانه خطرناکی روبرو می‌شوند. این فیلم شخصی‌ترین متن کامرون به نظر می‌رسد، زیرا به کارگران مکانیکی یقه آبی مربوط می‌شود که محدودیت‌های اکتشاف در اعماق دریا را پیش می‌برند. از قضا، فیلم قبل از ورود عناصر علمی تخیلی بهترین عملکرد را دارد. این به این دلیل است که لحظات شدید هنگام غوطه ور شدن خدمه در آب، باعث توقف قلب می شود. به هر حال ترسناک، می توان فیلمسازی غیرمسئولانه کامرون را روی پرده حس کرد. انسان گرایی صمیمانه بین شخصیت ها در اکسپدیشن آنها رمانتیسمی را پر می کند که اغلب در فیلم های کامرون آشکار است.

توصیف فیلم از ماجراجویی به عنوان یک هیبت الهام بخش باعث شده است که بسیاری از آن به عنوان تلاش کامرون برای ساخت یک فیلم اسپیلبرگ یاد کنند. این نادرست نیست، به خصوص زمانی که ادغام کارگردان از فناوری پیشرفته و علمی تخیلی برای روح فیلم ضروری است. The Abyss حتی گرما و شلی یک فیلم پاتوق را تداعی می کند. این فیلم برای مدتی در آگاهی عمومی باقی خواهد ماند، زیرا عمق آن چیزهای زیادی برای بازکردن ایجاد می کند.

5.فیلم علمی تخیلی عالی Darkman (1990)

سام ریمی از همان ابتدا یکی از بی‌نظیرترین رویاپردازان سینما بوده است. تکرار چرخش پیچیده او در سرگرمی های سبک تقریبا غیرممکن است. کارگردان حساسیت‌های خمیده‌اش را در ژانر ابرقهرمانی بیشتر کرد. امروزه، داستان‌های شنل مترادف با محتوای بی‌مزه و شرکتی هستند که به گونه‌ای غیرقابل تشخیص طراحی شده‌اند، اما ریمی با دارکمن، پاسخش به روند ابرقهرمانی که توسط بتمن تیم برتون آغاز شد، نشان داد که این ژانر می‌تواند تازه و هیجان‌انگیز باشد.

این فیلم که یک داستان اصلی است که توسط هیچ کمیک اقتباس نشده است، بلکه ادای احترامی است به هیولاهای ترسناک کلاسیک یونیورسال، Dr. پیتون وایلدر (لیام نیسون) از نظر جسمی و روانی توسط یک رئیس جنایتکار زخمی می‌شود و در نتیجه، برای گرفتن انتقام از دشمنانش، شخصیت جایگزین دارکمن را به عهده می‌گیرد. رایمی در فیلم Darkman کمدی دیوانه‌وار و سیاه‌گوله‌ای که با عناصر علمی تخیلی/ترسناک آمیخته شده است را اجرا می‌کند.

این فیلم در لحن چرخه آزاد خود بی شرمانه است و محدودیتی برای نحوه اجرای یک صحنه ندارد. دارکمن یک سرگرمی لجام گسیخته خالص با لطافتی غیرقابل انکار در طراحی تولید، لباس، تدوین و بازیگری است. همه طرف ها از فضایی که فیلم در تلاش است آگاه هستند. با وجود هوشیاری آگاهانه فیلم، هیچ چیز کنایه آمیزی یا چشمکی در مورد فیلم وجود ندارد. در سقوط شخصیت دارکمن یک کیفیت اپرایی صادقانه وجود دارد. دارکمن به عنوان یک طرح روشن برای سبک ریمی عمل می کند و باید هر شکی را در مورد توانایی او در هدایت یک فیلم مرد عنکبوتی ساکت می کرد.

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس