انیمیشنهای پرتحرک، کورئوگرافی مخصوص و میل و اراده برای برجسته کردن جزئیات تا لحظات احساسی بیشتر به چشم بیاید. مدیوم انیمه، شامل چندین صحنه مبارزه خاص و جذاب در دنیای انیمیشن و لایواکشن است. با توجه به این یادآوری همیشگی که انیمه یک مدیوم است و نباید آن را با یک ژانر اشتباه گرفت، مبارزات میتوانند علمی تخیلی باشند به صورتی که شاهد یک تورنمنت رزمی چندجهانی باشیم تا یک مبارزه آرام بین دو سامورایی. در این پست به بهترین انیمه های رزمی می پردازیم.
بهترین انیمه های رزمی
انیمه Dragon Ball (Goku vs. Krillin)
از بسیاری جهات، Drgon Ball در ورودی به دنیای انیمه برای بینندگان این مدیوم و استانداردی برای مبارزات آن، به لطف وجود هنرهای رزمی خاصش تا نبردهای خیال پردازانه و پرانرژیاش است. نسخه اورجینال Dragon Ball، دوران به بلوغ رسیدن پروتاگونیست این فرنچایز، گوکو، را به تصویر میکشد. این انیمه حاوی هنرهای رزمی است که زد و خوردهایش از همان اول شروع میشود اما تنش و هدف این نبردها تقریباً در اواسط مسیر خود در جا پای صحیح خودشان را پیدا میکنند. این قضیه نیز در طول تورنمنت بین گوکو و کریلین در World Martial Arts در فصل سوم سریال ملموس میشود.
در زمینه چینی برای این تورنمنت، گوکو و کریلین هرکدام جدا از هم تمرین داده شدهاند و مبارزهشان نشان میدهد که چگونه آن دو از آخرین لحظه دیدارشان، مخصوصاً گوکو، پیشرفت کردهاند. در یک نکته فرامتنی، این مبارزه همچنین نشان میدهد سازنده این اثر، آکیرا توریاما، چگونه کورئوگرافی مبارزهاش را به خصوص با بالا بردن سرعت و جا دادن لحظات احساسی در هر لحظه بهتر کرده است. اگرچه شاید این قضیه زیر و رو کنندهترین مشکل Dragon Ball نباشد، اما مبارزه گوکو و کریلین به عنوان یک نقطه عطف محسوب میشود. زد و خورد گوکو و کریلین سطح مبارزات این فرنچایز را مشخص کرد و به طرز چشمگیری به Dragon Ball کمک کرد تا خودش را نزد میلیونها مخاطب از سرتاسر جهان عزیز کند.
انیمه Vinland Saga (Thorfinn vs. Thorkell)
در مقایسه با رزمی کاران و ابرقهرمانان معمولاً جذاب دیگر سریالها، Vinland Saga به هیچ عنوان نزدیک این نوع زیبایی نیست و این به خاطر طرح خاصش است. در این داستان درباره انتقامی سفت و سخت در پس زمینه انگلستان در زمان اوج وایکینگها، پروتاگونیست داستان تروفین برنامه میچیند تا انتقام پدرش را بگیرد. این قضیه، تورفین را به سمت رو به رو شدن با داییاش پیش میبرد، دو نفر با یکدیگر در یک نبرد مجدد تلخ، بعد از زد و خوردی که در آن تورکل دو انگشتش را از دست داد، رو به رو میشوند.
مبارزه دوم بین تورفین و تورکل، طولانیتر از مبارزه اول است و خشونتی که این دو راه میاندازند، شدیدتر میشود و این موضوع با شکستن دست تورفین و از دست رفتن چشم تورکل اوج میگیرد. اگرچه تورفین به طرز قابل توجهی از آخرین ملاقاتش با داییاش تبدیل به یک مبارز شده، تورکل در بیشتر مبارزه از او قدرتمندتر است و به راحتی به او ضربه میزند در حالی که تورفین بار سنگینی از مجازات را تحمل میکند. زشتترین و پلیدترین مبارزه این مقاله، دوئل برجسته Vinland Saga است که به خوبی صورت گرفته اما این گزینه، شاید باب میل همه نباشد.
انیمه Attack on Titan (Eren vs. Reiner)
Attack on Titan هاجیمه ایسایاما قسمتی از استیم پانک قرون وسطایی فانتزی و قسمتی دیگر یک اثر وحشت کایجویی با محوریت تایتانهای گوشت خواری است که شهر را وحشت زده کردهاند و تنها قسمتی از گردنشان نقطه ضعفشان است و از آنجا ضربه میخورند. در طول سریال، پروتاگونیست داستان ارن یگر، قدرت تبدیل کردن خودش به یک تایتان را به دست میآورد و متوجه این موضوع میشود که جاسوسان قلمروی دشمن به ارتش آسیب رسانده و دارای چنین قدرتی نیز هستند. دوست ارن، رینر براون یکی از آن ماموران دوگانه است و میتواند به تایتان زره پوش تبدیل شود و به همراه دو دوست نبرد چهارم به یک اکشن تمام عیار برجسته تبدیل میشود.
رینر در حمله به Paradis، قلمروی ارن از Shiganshina نقش دارد و در حالی که در وسط هوا در حال سقوط کردن است، مستقیماً به ارن حمله میکند و این نبرد پر تب و تاب را به وسط خیابانها میبرد. علی رغم داشتن تحمل بالا به لطف قابلیت زره پوش بودن، ارن در این مبارزه با دستهای خالی، دست بالاتر را دارد، از خلاقیتش استفاده میکند تا حریفش را در این مبارزه سهمگین شکست بدهد. هرچقدر که این نبرد Attack on Titan شخصی میشود، نبرد بین ارن و رینر اجمالاً نشان میدهد که کل داستان درباره چه چیزی است.
انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood (Father vs. everyone)
نیمه دوم Fullmetal Alchemist: Brotherhood یک شخصیت مرموز معروف به پدر دارد که هومونکولی، یک جان بخشی شوم به گناهان هفت کبیره را اجرا میکند. پدر دشمن ویژه و شخصی پدر کم پیدای پروتاگونیستهای داستان، ادوارد و آلفونسو الریک، ون هوهنهایم است. پدر شبیه ون هوهنهایم است زیرا از خون او پدیدار شده است. بعد از جذب کردن روح یک موجود قادر مطلق آن سوی دروازه حقیقت، پدر به مقام خدایی میرسد و در نتیجه، ادوارد و آلفونسو رهبری همه را برای جلوگیری از نابودی بشریت را برعهده میگیرند.
مبارزه پایانی با پدر، همه متحدان زنده Fullmetal Alchemist: Brotherhood را دور هم جمع میکند تا حماسیترین مبارزه انیمه از روی اثر فانتزی ماجراجویی هیرومو آراکاوا شکل بگیرد. پدر در برابر ارتشی که در برابرش تشکیل میشود خم به ابرو نمیآورد و از تمامی کارتهایش استفاده میکند. شاید بیش از حد مخرب بودن مبارزه -و فداکاری قهرمانانه شجاعانه آلفونسو برای شکست دادن پدر به سرعت و به سادگی در نهایت خراب شد- برادران الریک در نهایت افرادی هستند که از این مبارزه سرافراز بیرون میآیند.
انیمه Cowboy Bebop: The Movie (Spike vs. Vincent)
دو سال بعد از به پایان رسیدن انیمه، در سال ۲۰۰۱ Cowboy Bebop: The Movie عرضه شد و با جمع کردن بیشتر شخصیتهای سریال، آنها را برای یک ماجراجویی جدید متحد میکند. زمان داستان بین قسمتهایی از سریال است، اسپایک اشپیگل و دوستانش تلاش میکنند تا جلوی تروریستی به نام وینسنت را بگیرند و نگذارند او یک حمله علیه مردم در پایتخت مریخ انجام دهد. در حین اینکه وینسنت تلاش میکند تا حمله شیمیاییاش را در یک رژه مخصوص هالووین به ثمر برساند، اسپایک دشمنش را تا یک محل تفریح در بالای برج ایفل مشرف به مسیر رژه ردیابی میکند.
تمامی سکانسهای مبارزه Cowboy Bebop به صورتی سفت و سخت کورئوگرافی شدهاند درحالی که تنها بر روی خونسرد و مبارزهای بودن اسپایک تاکید میکنند، اما این مبارزه این احساسات را به مرحله دیگری میبرد. مبارزه نهایی اسپایک و وینسنت، مخاطبش را دقیقاً در وسط این مبارزه خونین قرار میدهد و در همین حین، خودنمایی و هنرهای رزمی اسپایک ما را به یاد بروس لی میاندازد. قاب شده در یک پس زمینه هالووینی در مریخ در زیر باران، این رویارویی پر از خطر به خوبی آن استایل خاص قدرتمند Cowboy Bebop را مجسم میکند. اگرچه شاید این نتیجه گیری، مقداری زودهنگام باشد.
انیمه One Piece (Luffy vs. Katakuri)
One Piece اثر ایچیرو اُدا به یک پدیده تمام نشدنی جهانی تبدیل شده که در طول بیست سال، بالغ بر هزار قسمت از آن درباره ماجراجوییهای دزد دریایی جوان مانکی دی. لوفی به آنتن رفته است. در طول سریال، یکی از ترسناکترین دشمنان لوفی که تا به حال با او مواجه شده، رئیس دزد دریایی مادر بزرگ شارلوت کاتاکوری (Big Mom Pirate Commander Charlotte Katakuri) است. کسی که یک مبارز تن به تن شیطانی است. بعد از چند زد و خورد کوچک، لوفی و کاتاکوری بالاخره در قسمت ۸۵۰ مبارزه خود را دارند. مبارزهای که فرسایشیترین آنها برای لوفی تا به کنون بوده است.
علی رغم قدرت تخریب کننده کاتاکوری، لوفی با استفاده کردن از تکنیک rope-a-dope (یک تکنیک در بوکس که شخص خودش را در گوشه و طناب نگه میدارد تا این ایده را به حریفش بدهد که او را گیر انداخته است) در برابر حریف دزد دریاییاش استفاده میکند، و زمانی که کاتاکوری رگبار حملاتش را رها میکند، ضربات سنگین و تنش زای او را تحمل میکند. در حین اینکه کاتاکوری آرام آرام استقامتش را از دست میدهد و لوفی در پوشش سبک مبارزه هواییاش در میآید، دزد دریایی استراو هت (Straw Hat Pirate) شرایط را عوض میکند تا کاتاکوری را در یک مبارزه طاقت فرسا شکست بدهد. تنها چیزی که سبب طولانی شدن مبارزه لوفی و کاتاکوری شد، این است که کاتاکوری خودش را مصدوم میکند تا بتواند خواهرش، شارلوت فلیمپ را در مبارزه به بهانه شرافت دخالت بدهد. همچنان، این مبارزه یک سر و گردن از دیگر لحظات One Piece بالاتر است و یک وجه کاملاً تراژدیک به پروتاگونیست شاد داستان اضافه میکند.
انیمه Chainsaw Man (Denji vs. Katana Man)
Chainsaw Man داستان گروهی از شکارچیان هیولا را روایت میکند که سعی بر گیر انداختن شیطانی به شکل حیوانات و اشیا دارند. به همراه پروتاگونیست داستان، دنجی، که خود به لطف شیطان درونش میتواند بخشهایی از بدنش را به اره برقی تبدیل کند. بعد از اینکه شروری به نام مرد کاتانایی (Katana Man) دنجی را شکست میدهد و فرار میکند، دنجی دوباره این شانس را پیدا میکند تا در قسمت پایانی فصل یک، دوباره با او مبارزهای داشته باشد. این دو مبارز، کسانی که میتوانند اعضای بدنشان به محض متوجه خطر شدن به تیغههای کشنده تبدیل کنند، مبارزه خود را بر روی سقفهای شهر توکیو شروع میکنند قبل از اینکه زد و خوردشان به سوی قطار پرسرعت شهری برسد.
مرد کاتانایی یکی از اولین شخصیتهای منفی Chainsaw Man است که توانست تقریباً دنجی را سر جای خود بنشاند و حرفه این مرد جوان را در همان اوایل به پایان برساند. این قضیه سبب میشود یک حس خطر و احساسات در این مبارزه جریان داشته باشد که تا قبل در هیچکدام از مبارزات این سریال چنین چیزی دیده نمیشد. دنجی و مرد کاتانایی که در فضای خالی شهر پرواز میکنند قبل از آنکه مبارزهشان را در قطار پرسرعت ادامه بدهند، یک حس پایدار از جنب و جوش در طول نبرد وجود دارد که آن را ترسناک و هیجان انگیز میکند. Chainsaw Man توانسته قبلاً آن بزرگی خودش را به نمایش بگذارد اما این صحنه هیجان انگیز تلفیقی فصل یک به همراه یک سری طراحیهای شخصی، توانست استانداردهایی برای ادامه راهش مشخص کند.
انیمه Jujutsu Kaisen (Yuji/Nobara vs. Eso/Kechizu)
Jujutsu Kaisen نمایی از ژاپنی با نفرینهای شخصی بسیار شرورانه که شهر را وحشت زده کرده به تصویر میکشد، به مدرسهای شخصی میپردازد که دانش آموزان آنجا یاد میگیرند چگونه این نفرینها را شکار کنند. دیوانهوارترین نبرد سریال تا به کنون، در قسمت پایانی دو بخشی آن به تصویر کشیده شده است. یوجی ایتادوری، پروتاگونیست داستان به همراه دوستش نوبارا کوگیساکی، یک جا به خدمت دو نفرین قدرتمند میرسند. هنگامی که نفرین مرگ نقاش کچیزو (Death Painting Curse) محاصره شده، برادر بزرگتر او اسو به نوبارا حمله میکند و یوجی را برای رویارویی با کچیزو تنها میگذارد.
این مبارزه تنش برانگیز دو به دو، نشان میدهد که چگونه یوجی و نوبارا از زمان شروع داستان تا به دلخراشترین مبارزهشان، به شخصیتی ترسناک تبدیل شدهاند. اسو و کچیزو پشت سر هم و به همراه یکدیگر از قدرتهایشان استفاده و به عنوان یک تیم عمل میکنند، یوجی و نوبارا به زور مجبور به یادگیری این میشوند که چگونه باهم در برابر این گروه مقابله کنند. ترکیب کردن وحشت ماوراطبیعی به همراه اکشن جادویی جنون آمیز، قسمت پایانی Jujutsu Kaisen نشان میدهد که چه کاری بهتر است قبل از یک پایان سرسری صورت بگیرد.
انیمه Samurai Champloo (Mugen/Jin vs. Kagetoki/Toube)
اگر Cowboy Bebop به عنوان یک اثری با ژانر خاص و ترکیبی از وسترن، نوآر و جز تاثیرگذار بود، شینیچیرو واتانابه کارگردان سریالی دیگر با نام Samurai Champloo را آفرید که ترکیبی از هیپ هاپ و ژاپن فئودال است. شخصیتهای خانه به دوش داستان، موگن و جین یک دوستی نه چندان معمولی تشکیل میدهند. علی رغم اینکه موگن یک کلاهبردار تندخو و جین یک سامورایی صبور است، موگن توسط شروری به نام توبی تعقیب میشود. کسی که از زندگی گذشته او آمده است. زمانی که موگن آماده رو به رویی با توبی در پایان سریال میشود، جین با یک قاتل خونسرد و باهوش به نام کاریا کاگتوکی مبارزهای سهمگین با شمشیر دارد.
توبی و کاگتوکی با دیگر آنتاگونیستهای Samurai Champloo تفاوت دارند. توبی شخصیتی تلخ دارد و به حقههای غافلگیرکنندهاش تکیه میکند. در همین حین کاگتوکی همانند جین محتاط و بررسی کننده است. سکانسهای مبارزهای که به زیبایی طراحی شدهاند، از فرار کردن سخت موگن از بمب انتحاری توبی بگیرید تا جین که سعی دارد از تعلیمات معلمش در رویایی با کاگتوکی استفاده کند. این دو دوئل، حس نقطه اوج حقیقی Samurai Champloo را میدهند. اگر Cowboy Bebop در حسی مالیخولیایی تمام شد، Samurai Champloo با یک آرامش قابل درک بعد از یک آشوب خشن تمام میشود و به طرز تاثیرگذاری این کار را انجام میدهد.
انیمه Jojo’s Bizarre Adventure: Stardust Crusaders (Jotaro vs. Dio)
فصل دوم Jojo’s Bizarre Adventure با عنوان Stardust Crusaders، شرور خون آشام گونه داستان، دیو براندو را نشان میدهد که پروتاگونیست، جوتارو کوجو و افراد نزدیکش را در نظر و هدف گرفته است. با داشتن قابلیت توقف زمان به طور موقت، دیو یک دشمن سادیستیک است که دوست تازه اصلاح شده جوتارو، نوریاکی کاکیویین را میکشد و شدیداً پدربزرگ او، جوزف جواستار را زخمی میکند. علی رغم تمام سختیهای مخرب بر روی جوتارو، او در این مبارزه که سه قسمت پایانی فصل به آن اختصاص داده شده، برنده بیرون میآید.
چیزی که سبب میشود این مبارزه بالاتر از دیگر مبارزات Jojo’s Biazzare Adventure باشد، این حس پر جنب و جوش آن در برتر بودن است. جوتارو و دیو در این نبرد به طور متناوب، یکدیگر را در این زد و خورد غافلگیر میکنند. دستکاری موقت زمان دیو سبب خلق سکانسهای اکشن بصری زیبایی میشود، در حالی که استراتژی جوتارو در استفاده کردن این قدرت علیه این خونآشام بهمان میفهماند که او تا چه حد میتواند تاکتیکی باشد. نمایشی بینظیر، مبارزه نهایی جوتارو و دیو بالاخره صورت میگیرد و یک مسترکلاس خونین است که یاد میدهد چگونه باید توجه مخاطب را در طول یک درگیری طولانی نگه داشت.
انیمه Naruto: Shippuden (Naruto vs. Sasuke)
اگر ناروتو اوزاماکی پروتاگونیست شاد و الهام بخش انیمه سریالی طولانی Naruto: Shippuden باشد، شخص مخالف او، ساسوکه اوچیها، به طرز سردی کم حرف و آرام است. علی رغم تفاوت در رفتار و کردار، ساسوکه آنقدر یک شرور تمام و کمال نیست و صرفاً یک حریف تکراری برای ناروتو است که این دو نینجا در ماجراجوییهای متناوب با یکدیگر رو به رو میشوند. زمانی که این نبرد به طرز ناخواستهای رخ میدهد، دو مبارز در یک دوئل خشن باهم درگیر میشوند که در نهایت، برای ناروتو یک وجه تشنه خون بودن برخلاف شخصیت او اضافه به جای میگذارد در حالی که آماده میشود تا کار حریفش را تمام کند.
نبرد نهایی ناروتو و ساسوکه یکی از هایلایتهای فرنچایز بزرگ Naruto است که چندین قسمت را به خودش اختصاص داده است که در آن جفت شخصیتها یکدیگر را تا سر حد مرگ میزنند. در یک پایان غافلگیرکننده، در نقطه اوج ناروتو ساسوکه را به خاطر نفرت مشترکشان میبخشد. درحالی که بعضی از بینندگان این پیچش را سرسری میدانند، نشان میدهد که این دو شخصیت چگونه رشد کردهاند و مسیر را برای رستگاری ساسوکه مهیا میکند.
انیمه One Punch Man (Saitama vs. Boros)
همانند عنوانش، One Punch Man به پروتاگونیست ظاهر فریبش، سایتاما آویزان میشود؛ قهرمانی که قادر است ترسناکترین دشمنانش را تنها با یک ضربه بکشد. برخلاف ساده بودن روند پیروزیهای سایتاما در برابر حریفانش، آرزوی او این است که بتواند با کسی قدرتر رو به رو شود که بتواند بیشتر از یک ضربه به او بزند. این آرزو با دفع کردن تهاجم بیگانگان به رهبری فاتحی فرا زمینی به نام بوروس توسط سایتاما، در پایان فصل اول برآورده میشود.
این نبرد با جان سالم به در بردن بوروس از مشت اول سایتاما به لطف سپر فرازمینیاش شروع میشود و در همین حین، بیگانگان قدرتهای خود را رهاسازی میکنند. به دنبال این موضوع، نتیجه مبارزه بوروس و سایتاما با نابود شدن سفینه مهاجم تمام میشود و آسیبی عظیم به دنبالش ایجاد میشود و همچنان به مبارزه خود ادامه میدهند. البته، با توجه همه چیز One Punch Man، سایتاما بعد از اینکه به شدت جدی میشود، به راحتی بوروس را با یک ضربه از پای در میآورد. اما این مسیری که برای این مبارزه طی شده، نقطه درخشان هنرنمایی این سریال است.
انیمه Dragon Ball Super: Broly (Vegeta/Goku vs. Broly)
تمام فرنچایز Dragon Ball از زمان شروعش در دهه هشتاد، به سرعت رشد کرده است، هم در زمینه پیشروی کردن و هم در زمینه دیوانه وار بودن کورئوگرافی در سکانسهای اکشن. این رشد در فیلم محصول سال ۲۰۱۸، Dragon Ball Super: Broly مشخص میشود؛ وقتی که گوکو و وگتا علیه کسی منصوب به سوپر ساییان افسانهای (Legendary Super Saiyan) که توسط فریزا شرور فریب داده شده مبارزه میکنند. این مبارزه به صورتی سریع و خشن در فیلم به تصویر کشیده شده است. گوکو و وگتا هر کدام به نوبت به حساب برولی میرسند قبل از آنکه باهم تیم شوند و با او مبارزه کنند، اما این کار نیز در برابر نیروی بیرحمانه او کارایی ندارد.
“Broly” یک سری حقه در طول نبرد مهم فیلم رو میکند یک سری درآمیختگی خوب ایجاد شود، از سکانسهای زاویه اول شخص در وسط مبارزه بگیرید تا موسیقی متن ساخته شده توسط نوریهیتو سامیتومو که اوج میگیرد. هر ضربهای که وارد میشود اثر مخرب خودش را دارد در حالی که هربار ساییان قدرتمندتر میشود و سطحش بالاتر میرود، بر اساس آن حالت تمام مبارزه و نحوه اوج گرفتنش عوض میشود. Dragon Ball به لطف طولانی کردن مبارزات اصلی خودش معروف تا نقطه فرسوده کردن شخصیتهایش معروف است. بهترین تعریفی که میتوان درباره Broly کرد این است که ما هیچوقت نمیخواهیم این مبارزات به پایان برسند.
انیمه Cowboy Bebop (Spike vs. Red Dragon Syndicate)
اگرچه Cowboy Bebop بیشتر یک علمی تخیلی پر شور و هیجان تلفیق شده با وسترن و زیباییهای نوآر همراه شده با موسیقی متن جز ریتم تندش است، اما سریال در قسمتهای پایانیاش یک پیچش مالیخولیایی دارد. بعد از اینکه معشوقه قدیمی گمشده او جولیا به طرز تراژیکی کشته میشود، اسپایک دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و تصمیم میگیرد مرد مسئول کشته شدن او، دشمن خونینش، ویشیوس، را به قتل برساند. علی رغم اینکه تمام سندیکای جنایتکار ویشیوس بین این دو دشمن قدیمی قرار دارد، اسپایک حملهای تک نفره به مرکز فرماندهی ویشیوس انجام میدهد.
هر چقدر که اسپایک به سطوح بالاتر مرکز فرماندهی سندیکا میرسد، جفت موانع راه او و بیشتر شدن هیجان هر موردی در این صحنه بیشتر میشود. این سکانس طولانی با نشان دادن مفهوم بزرگتری از Cowboy Bebop به خوبی کارش را انجام میدهد، به لطف اینکه تماشاچیان بالاخره میفهمند چرا اسپایک این شکلی است و در پایان سریال، او را به طور کامل میشناسند. اسپایک تنها برای یک چیز زندگی میکرد و وقتی بالاخره با جولیا دوباره همراه شد، به سرعت او را از دست داد. او انتقام گرفتنی را در نظر میگیرد که مرگش با آن تضمینی است. از لحاظ احساسی، اسپایک خیلی وقت پیش قبل از رسیدن به ویشیوس مرده محسوب میشود و این موردی غم انگیز است که پروتاگونیست که مخاطبان عاشقش شدهاند، خودش را با یک خود تخریبی بی باک، نابود میکند.