کوکورو (آمی توما)، دانشجوی سال اول راهنمایی سولن، پس از آزار و اذیت همسالان پرخاشگر خود، از رفتن به مدرسه می ترسد. هر یادآوری از مدرسه باعث میشود که او دچار معده درد شود زیرا اضطراب همیشگی باعث شده است که از بلند شدن از رختخواب امتناع کند. دختران مدرسه او را تا خانه تعقیب و اذیت می کنند. برای نوجوان در حال رشد، شاید ماندن در خانه مناسب ترین گزینه باشد. انیمه Lonely Castle in the Mirror را در ادامه بیشتر بشناسید.
کوکورو در اتاقش دریچه ای را در داخل آینه تمام قد خود پیدا می کند. او به طرف دیگر قدم می گذارد و آینه او را مستقیماً از یک کتاب افسانه به یک قلعه جادویی می برد. کوکورو در آنجا با شش نوجوان دیگر در حدود سن خود آشنا می شود. آنها روی یک راه پله می نشینند و منتظر اطلاعاتی در مورد دعوت تصادفی خود هستند.
ملکه گرگ (مانا آشیدا)، یک دختر کوچک سرسخت و فرمانده ای با ماسک گرگ، ظاهر می شود. او به آنها می گوید که برای انجام یک بازی انتخاب شده اند. همه آنها حدود یک سال فرصت دارند تا کلیدی را در قلعه پیدا کنند. هر کس کلید را پیدا کند یک آرزو به او تعلق می گیرد. اما اگر کسی قانون را زیر پا بگذارد، آن شخص به عنوان حکم اعدام توسط گرگ خورده می شود. در طول سال، کوکورو و همسالانش سعی میکنند زندگی دوگانه خود را آزادانه داشته باشند، هر روز به مدرسه میروند و پس از آن دوباره در قلعه جمع میشوند.


این انیمیشن اقتباسی از «قلعه تنها در آینه» است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته میزوکی سوجیمورا، نویسنده ژاپنی ساخته شده است. این انیمیشن در داستان خود عناصر فانتزی و واقعگرایی و سختیهای دوران نوجوانی، از جمله ظلمهایی که نوجوانان در مدرسه یا خانه با آن مواجه میشوند و تنهایی عمیقی که از چنین آسیبهای ریشهای ناشی میشود، ارائه میدهد. کوکومو چند ماه پس از دیدن قلعه تنهایی، می فهمد که هر نوجوانی مانند او کنترل کمی بر زندگی یا محیط اطراف خود دارد.
انیمیشن مناظر پسزمینه منحصربهفردی، چندین عکس سهبعدی و طراحی جذابی از قلعه را ارائه میدهد. در مقایسه با Fairy Tail و بسیاری از ویژگیهای Sword Art Online، Lonely Castle یک پیشنهاد دراماتیک آرامتر از سایر ویژگیهای A1-Pictures است که اغلب دارای درخشندگی پر جنب و جوش هستند. صرف نظر از ژانر و لحن، “قلعه تنهایی” به شدت به زیبایی نیاز داشت.
در داستانهای فانتزی مشابه مانند « نارنیا» یا «پلی به سوی ترابیتیا»، طوفان تازهای از هوس که شادی جوانی را به تصویر میکشد، میتواند تاریکی روزمرگی را متعادل کند. با این حال کارگردان Keiichi Hara کمی ضعیف عمل کرده است. تنها زمانی که انیمیشن شگفتانگیز است، حوالی نقطه اوج است که دیر شده است.
گروه نوجوانان همه به اندازه کافی دوست داشتنی هستند. اما هر کدام دچار آسیب های نوجوانی هستند. رفاقت مشترک آنها ضعیف است، به خصوص که دیالوگ آنها مکالمات اصلی است که با کهن الگوهای انیمه های کلیشه ای – ساکت، خواهر یا برادر بزرگتر با اعتماد به نفس، عصبی، مرموز، پرخاشگر، و عاشقانه گوفبال – بازی می کند. تنها هدف مشترک آن ها یافتن یک کلید است. اما با گذشت زمان، رابطه مشترک بین کوکورو و دیگر بچه ها پیشرفت میکند.
«قلعه تنها در آینه» کند و طولانی است و بیشتر در مورد آسیب های نوجوانی و تنهایی است. داستان «آینه» با تمام اهداف خوبی که در برجسته کردن سوژههای ناگفته دوران کودکی دارد، دارای شکافهای بسیار زیادی است.
قالب سایتتون خیلی خفنه
ممنون نظر لطفتون هست 🙂