“اگر نمی توانیم کلمه R را بگوییم، آنها را چه می نامیم؟” مارکوس (وودی هارلسون)، یک مربی شرمسار لیگ های کوچک بسکتبال که به 90 روز خدمات اجتماعی مربیگری دوستان محکوم شده است، می پرسد، تیمی که بازیکنان آن دارای ناتوانی های ذهنی هستند. قاضی پاسخ می دهد: نام آنها. فیلم قهرمانان را در ادامه بررسی کرده ایم.
بر اساس فیلم اسپانیایی 2018 “Campeones”، بابی فارلی “Champions” داستان اصلی هر فیلم ورزشی الهامبخش دیگری را در مورد مربی سگدار که نیاز به رستگاری دارد، دنبال میکند. اما با استفاده از تیم بسکتبالیست های معلول خود صرفاً به عنوان روشی برای این رستگاری و در عین حال که کاملاً انسانیت آنها را نمی بیند، سختی بیشتری دارد.
در ابتدای فیلم، مارکوس هارلسون مغرور، جنگجو و هر کلیشه دیگری است که برای این نوع شخصیت انتظار دارید. در سال 2023، سخت است که بفهمیم چرا باید بخواهیم دو ساعت را صرف تماشای این مرد کنیم، حتی با وجود جذابیت خاصی که هارلسون برای هر نقشی که بازی می کند. الکس (کیتلین اولسون) که یک شب به علاقه او تبدیل شده بود، در شخصیت پردازی خیلی بهتر عمل نمی کند و جملاتی افتضاح مانند “من یک زن بالای 40 سال هستم. نیازهایی دارم.” اما خوشبختانه، اولسون چند لایه بیشتر از کاراکتر در صفحه پیدا میکند.
مارکوس پس از ایجاد یک گاف بزرگ در مورد اینکه برادرش جانی (کوین ایانوچی) چگونه دچار ناتوانی ذهنی شده است، به الکس میگوید: << متاسفم، من در این زمینه تازه کار هستم>>. که او باید توضیح دهد که او با سندرم داون به دنیا آمده است، شما متوجه نمی شوید. این پیش فرض اصلی فیلم است: اینکه هرکسی آن را تماشا میکند با دانستن هر چیزی در مورد ناتوانیهای ذهنی جدید است، و بنابراین بهجای اجازه دادن به آنها وجودشان را توضیح میدهد.
در صحنه قبلی، مدیر مرکز استراحت جولیو (چیچ مارین) به مارکوس درباره زندگی شخصی تیم می گوید. همانطور که سخنرانی او از طریق صداپیشگی پخش می شود، ما تصاویر کوچکی از مشاغل و خانه های آنها می بینیم. با این حال، سازندگان فیلم هرگز به خود زحمت نمی دهند که زمانی را با این شخصیت ها در طول زندگی خود بگذرانند. در عوض، آنها زندگی خود را از فاصله تقریباً انسان شناختی به مخاطب نشان می دهند. سازندگان فیلم آنها را صرفاً ابزاری برای آموزش مارکوس و تماشاگر میدانند، نه انسانهای پیچیدهای که ارزش گذراندن زمان واقعی را داشته باشند.
با این حال، فیلمنامه به رابطه رو به رشد بین مارکوس و الکس زمان زیادی را برای نمایش می دهد. ما شاهد شکوفایی آن از رابطه جنسی مستقیم تا شام در رستوران ها هستیم تا مارکوس تماشای الکس در حال اجرای شکسپیر در محل کارش تا مارکوس در نهایت به خانه او و جانی می آید تا روز دوشنبه غذای شیرینی از مادرشان بگیرد.
این فقدان احترام به انسانیت این شخصیتها نیز به قیمت بازیگران پویا که نقش دوستان را بازی میکنند، تمام میشود – مدیسون تولین، جاشوا فلدر، کوین ایانوچی، اشتون گانینگ، متیو فون در آه، تام سینکلر، جیمز دی کیث، کیسی متکالف، و بردلی ادن – که قدرت ستارهای، جذابیت و زمانبندی کمیکاش در شوخیهای بیهدف و قدیمی تلف میشود.
در حالی که به هر شخصیت یک قوس داده می شود، آنها بیشتر در رابطه با هدف خود برای رسیدن به مسابقات قهرمانی منطقه ای آمریکای شمالی المپیک ویژه هستند. در زمان پخش تیتراژ، تعجب آور نیست که هیچ یک از بازیگران در Friends به همراه ستارگان غیرمعلول فیلم قبل از عنوان فیلم، با توجه به عدم احترام فیلم به آنها در سراسر فیلم، فهرست نشده اند.
به محض اینکه تیم واجد شرایط قهرمانی در وینیپگ شد، مطمئناً تا پایان نیمه عقب مانده است و مارکوس سخنرانی الهام بخش لازم را در رختکن انجام می دهد. نتیجه شاید جذاب ترین بخش کل فیلم باشد، همانطور که مارکوس به آنها میگوید که از قبل قهرمان شدهاند، بهخاطر همه چیزهایی که هر روز از افراد نادان تحمل میکنند، و علیرغم نیت خوب فیلم، این خدمه ناقص را به نشانهها تبدیل میکنند.
در ابتدای “Champions”، زمانی که مارکوس از سمت دستیار مربی خود اخراج می شود، فیل (ارنی هادسون) مربی اصلی به او می گوید که باید بازیکنان را در سطح شخصی بشناسد، نه فقط به عنوان بازیکن توپ. همین را می توان در مورد فیلمسازان نیز گفت که باید همین لطف را به دوستان ارائه دهند و تمام انسانیت آنها را ببینند.