فیلم لئو، یک بازسازی هندی فرمولآمیز اما راضیکننده از «تاریخ خشونت»، هم دقیقاً همان چیزی است که به نظر میرسد و هم نیست. اگر منتظر یک موزیکال اکشن پرحاشیه، خونین و باس هستید درباره صاحب کافی شاپی که باید از همسر و فرزندانش در برابر یک فروشنده مواد مخدر پارانوئید که ادعا می کند مرد خانواده ما در واقع یک سابق شرور است محافظت کند، ناامید نخواهید شد. – گانگستر در غیر این صورت، “لئو” مانند همیشه کاری است، به خصوص اگر آن را برای ستاره زبان تامیل زبان Vijay ببینید، همانطور که بسیاری از دارندگان بلیط روز افتتاحیه قبلاً داشته اند.
چند فیلم اکشن آخر ویجی همچنین به عنوان ویترین های پرمشکل برای این مرد برجسته با گونه های سنجاب بود. ویجی («جانور»، «واریسو»)، یک هنرپیشه کودک سابق، هنوز برد زیادی ندارد، اما واقعاً نیازی به آن ندارد. او یک ستاره اکشن است و هر زمان که با پاها، مشتها، و پتکها و تیغههای مختلف وسایل سنگین به زمین میفرستد، خوب به نظر میرسد. (دو نفر ابومانی و آریوومانی، طراح رقص اکشن/ هماهنگ کننده بدلکاری، مسئول طراحی فیلم «اکشن» با نام هنری «انباریو» هستند.)
ویجی هر زمان که سعی می کند از پارتیبان صاحب کافه/نجات دهنده حیوانات یک شخصیت چند بعدی بسازد کمتر احساس آرامش می کند، اگرچه ناراحتی او تنها به بحران هویت شخصیتش تنش می بخشد. ویجی با همکاری مجدد با نویسنده/کارگردان «استاد»، لوکش کاناگاراج، بار دیگر شایستگیهای همه جانبهاش را نشان میدهد: او میتواند یک کفتار تولید شده توسط رایانه را به تسلیم درآورد، انباری پر از چیزهای اضافی را در یک شماره رقص (عمدتاً خوب) رهبری کند و حتی مشت بزند. فروشنده مواد مخدر آنتونی داس (سانجی دات) از طریق هوا و وارد یک لندرور شد.
تمایل ویجی برای تأثیرگذاری بر هر روحیه، استایل یا ژستی برای چنین تاپر خیمه شب بازی محبوب و کاریزماتیک غیرعادی نیست. با این حال، دیدن ویجی که علیرغم رگههای ریشهای سختگیرانهاش هنوز جوانی ابدی دارد، شگفتانگیز است، که نقش شخصیتی را بازی میکند که هر زمان که با شهرت قاتل خود مواجه میشود تا این حد اعتراض میکند. حتی یک آهنگ سرود نیز وجود دارد که در چند صحنه نشان می دهد که «Mr. لئو داس آدم بدی است.» بنابراین، ویجی فکر می کند که چه کسی را فریب می دهد؟
پارتیبان، خوشبختانه، نیازی به باورپذیری جز بهانه ای برای آتش بازی های ملودرامیک ندارد. در شخصیت، ویجی بهعنوان پدری سختگیر اما دوستداشتنی برای متی (ایال) و نوجوان مودب سیذارت (متیو توماس) و همچنین شوهری دلسوز اما پدرانه برای ساتیا (تریشا) به اندازه کافی متقاعد کننده به نظر میرسد. برخی از جزئیات اتفاقی نشان میدهند که در شهر تئوگ، پارتیبان به قول یکی از آهنگها به عنوان «یک آدم معمولی، بله، فقط یک روح عاشق آرامش» شهرت دارد. ویجی هنوز قانعکنندهتر است، وقتی که به طور غیرقابل توضیح – اما کارآمد! – موجی پس از موجی از بدهای خشن ارسال میکند، که همگی یا در واقع لئو داس پارتیبان، پسر جدا شده آنتونی را فرض میکنند، یا به سادگی نمیدانند با چه کسی سر و کار دارند.
بخش خوبی از چیزی که «لئو» را بسیار جذاب میکند این است که از قبل بسیار آشنا است، هم به خاطر نوسانات خلقی و هم به دلیل تغییرات خلقیاش برای همه. در اینجا هیچ حاشیه طنزی وجود ندارد، نه مانند نسخه سینمایی «تاریخ خشونت». اما این در وسیله نقلیه ای برای ستاره ای قابل انتظار است که وقتی شخصیتش سعی می کند دختر خردسالش را جذب کند، به سبک “Thanmani Pookkun” از نماد تامیل درام عاشقانه پرابهو “Pasumpon” در سال 1995 می رقصد. در صحنه ای دیگر، موسیقی فیلم نسبتاً مدرنی را از درام جنایی ویجی «Thirupaachi» در سال 2005 می شنویم که بیشتر به تبار سینمایی «لئو» اشاره می کند.
اگر از قبل ویجی را میشناسید، احتمالاً میدانید که او چه تواناییهایی دارد. او در «لئو» در طول صحنههای مبارزه به ما یادآوری میکند که بیشتر آنها به همان اندازه که رقص شدهاند، آهنگسازی و کات شدهاند. ویجی همچنین هر زمان که پارتیبان ناله میکند یا اعتراض میکند که احتمالاً نمیتواند لئو باشد، انتظارات بینندگان را به آرامی آزمایش میکند. به آن آهنگ گوش ندهید، مهم نیست چند بار پخش شده است: چگونه می توانید به آن چهره شک کنید؟
مانند بسیاری از ستارگان اکشن، حضور ویجی استانداردهای عادی خود را ایجاد می کند که واقعیت را به چالش می کشد. در یک صداگذاری به کنار، او پیشنهاد می کند که او (پارتیبان) باید ابتدا خودش را باور کند تا برای بقیه قانع کننده تر باشد. این ماهیت این نوع فیلمهاست، که هنوز هم میتواند صبر و شکیبایی هرکسی را که میخواهد ببیند ویجی به یک کفتار چاقو میزند و شاید هم به سانجی دات، یعنی آنتونی داس نگاه میکند، آزمایش کند، در حالی که او یک بز را قربانی شیطانیاش میکند. زیارتگاهی به نظر می رسد، با یک پنتاکل و مجسمه غول پیکر پرنده شکاری. اگر قبلاً سرمایه گذاری کرده باشید، هر چیزی می تواند عادی باشد.
اجرای ویجی گاهی اوقات کمی بیش از حد تیره و تار است، به خصوص زمانی که طغیان های عاطفی پارتیبان/لئو باید صحنه را به سطح جدیدی از شدت احساسی برساند. سپس دوباره، بیتوجهی به ویجی نمیخورد. به نظر میرسد که او بیش از حد به او اهمیت میدهد، حتی وقتی که از نظر شخصیتی، به طور اتفاقی چند نفر دیگر از بدهای غیرقابل توصیف را به باد میدهد. اگر «لئو» را تماشا میکنید، باید بین حملات حیوانات، تلنگرهای ماشین و عکسهای چهرههای مشهور، خودنمایی ویجی را ببینید. و حتی اگر از “لئو” انتظار زیادی نداشته باشید، باز هم ممکن است دقیقا همان چیزی را که نیاز دارید به شما بدهد.