لیام نیسون 70 ساله حتی اگر 30 یا 40 سال پیش این نقش را نوشته بود، برای فیلیپ مارلو مناسب بود. کارآگاه ریموند چندلر در لس آنجلس، هر چه که بود (و اغلب عالی نبود)، می توانست چهره ای درخشان را به تصویر بکشد. فیلم مارلو را در ادامه بررسی کرده ایم.
این در رمان های چندلر صادق بود و در مورد اکثر بازیگران بزرگی که در طول سال ها نقش مارلو را بازی کرده اند، از جمله همفری بوگارت، دیک پاول، جیمز گارنر و الیوت گولد صادق بود. نیسون، حتی وقتی کمدی بازی می کند – حتی وقتی نرده های زنجیری را در سیزده برش در هفت ثانیه پاک می کند، یا هر چیز دیگری که بود – وزنی برای او دارد که رها نمی شود. استفاده از این بازیگر ها در زمینه نادرست، می تواند منجر به نمایش های جذاب به جای جاذبه شود.
در این فیلم اما واقعیت این است که نیسون، 70 ساله، دوباره با نیل جردن، کارگردان «مایکل کالینز» خود، برای ایفای نقش اصلی در «مارلو»، که نه از کتاب چندلر، بلکه از کتابی از جان بانویل اقتباس شده است، که توسط دارایی چندلر تأیید شده بود، همکاری کرد. داستان فیلم در سال 1939 در شهر بی سیتی، لس آنجلس، با تصویری از درختان نخل در برابر خورشید آغاز می شود و قبل از اینکه نگاهی اجمالی به مارلو داشته باشیم که خودش را از رختخواب بیرون آورده است، به ما نشان دهد.
با وجود برش چهره ای درخشان، مارلو هرگز شخصیتی نبود که سبک باشد یا قرار باشد آن را بی اهمیت جلوه دهند. مارلو شادی دو زندگی ندارد. چندلر کارآگاه را به عنوان یک شوالیه مدرن تصور می کرد. در پشت مشاهدات کنایه آمیز و تک خط های نیش دار او، نه تنها احساس هدف، بلکه احساس وظیفه وجود داشت. آهنگ قدیمی می گوید که یک مرد باید به رمز خود وفادار باشد. Chandler’s Marlowe بود؛ جردن و نیسون هم همینطور. اما جایی که دیگر مارلو های سینما تنها با خستگی از جهان ناامید شدند، در اینجا نیسون گاهی طوری رفتار می کند که انگار یک غلتک بخار او را زیر گرفته است.
این یک شکایت نیست، یا بهتر است بگوییم، نباید باشد. در انتخاب عدم ساختن آن – به عبارت دیگر، با اجازه دادن به نیسون و جردن که سر خود را داشته باشند – توانستم لذت معقولی از این فیلم ببرم.
طرح داستان از نوع گره گوردیایی نیست که مشخصه کتاب های چندلر است. این کمی بیشتر به «محله چینی ها» شباهت دارد و حضور دنی هیوستون به عنوان یک تبهکار شفاف – و کت و شلوار سفید! – بر این موضوع تاکید دارد. کلر کاوندیش از دایان کروگر، زنی متاهل است که به خاطر ناپدید شدن دوست پسر جوانش که به صنعت سینما وابسته است، به مارلو نزدیک می شود. در ادامه معلوم شد که آن مرد مرگ خود را جعل کرده است. البته معلوم شد که کلر به این موضوع مشکوک بوده است اما زمانی که مارلو او را استخدام کرد به او چیزی نگفت. همچنین معلوم شد که کلر یک مادر افسرده (جسیکا لانگ) دارد که علاقه شدیدی به زندگی شخصی دخترش و زندگی یک “سفیر” ظاهری دارد که خود در جریان یک استودیوی فیلمسازی (تخیلی) است.
به همه ی اینها مالک کلوپ شبانه هوستون را نیز اضافه کنید، درواقع یک خواهر ترسیده که واقعاً مرده است، یک ستاره سالخورده با مقداری مواد مخدر در مورد مردی که واقعاً درگذشته نیست، چند نفر از دوستان پلیس مارلو، یک نفر دیگر از بزرگان فاسد. با بازی آلن کامینگ، و راننده ای باهوش تر از حد انتظار (Adewale Akinnuoye-Agbaje)، و شما اجزای بیش از اندازه کافی برای یک طرح پراکنده دارید.
چیزی که وجود دارد این است که «مارلو» زیاد نفوذ نمی کند. فیلمنامه ویلیام موناهان و نیل جردن سرعت و لحنی تقریباً ممتاز دارد (تقویت شده و گاهی اوقات با موسیقی چندگانه دیوید هلمز به طور ملایم سرنگون می شود) زیرا دیالوگ را با کنایه هایی از کریستوفر مارلو، جیمز جویس، ویلیام استرانک، جونیور و اسطوره یونانی او همه شخصیت هایش را با خود آگاهی آغشته می کند، آگاهی از این که آن ها بازیکنانی هستند در حوضچه ای از پوسیدگی، جایی که برخی می خواهند در آن غوطه ور شوند و برخی دیگر می خواهند حداقل کمی تمیز از آن خارج شوند. در اوایل، شخصیت کروگر به نیسون می گوید: «آقای مارلو، شما مردی بسیار فهیم و حساس هستید. تصور می کنم این شما را به دردسر می اندازد.» باقیمانده فیلم شرح آن بیانیه است.
در این فیلم صحنه های مبارزه زیادی وجود دارد، اما نیسون مشتاق برای نشان دادن هیچ مهارتی وارد آنها نمی شود. در این فیلم قبل از اینکه ضربه ای وارد کند، او به اطراف اتاق نگاه می کند، وضعیت را ارزیابی می کند و به حرکت باز خود فکر می کند که گویی یک مشکل شطرنج را حل می کند. (کاری که مارلو در واقع انجام می دهد، هم در صفحه و هم در این تصویر.) جالب است بدانید که پس از یک تنظیم، او مشاهده می کند که، بله، برای این کار خیلی پیر شده است. اما این فیلم شعر-نثر سینمایی به این حقیقت می اندیشد که این موضوع را القا کند که «پیری» نیز می تواند به معنای «هنوز نمرده» باشد. و این فیلم در طول نمایش یک جو شوم ایجاد می کند، که منجر به محاصره کلوپ شبانه در اوج می شود که شورش نور های رنگی است و تصویر برداری بسیار جذاب است (به یاد صحنه هایی از «پرتقال ساعتی» استنلی کوبریک و «نیویورک، نیویورک» مارتین اسکورسیزی) و اجساد وحشتناک تشکیل شده است.
در مورد کد مارلو، در این دیدگاه، برای مذاکره داخلی باز است. در پایان فیلم، کارآگاه کمی بیشتر از آن چه که ریموند چندلر صلاح می داند، شبیه یک قهرمان داستان داشیل همت است. ممکن است تجدید نظر طلبانه این باشد، اما با هوشمندی و، مطمئناً … درک و حساسیت انجام می شود.
این فیلم در حال حاضر در حال پخش در سینما ها می باشد و شما می توانید برای تماشای آن اقدام کنید.