کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست نوشتهی ماری واری، یک کمدی عاشقانهی بینظیر است که وقایع آن در پاریس رخ میدهد. این رمان دو شخصیت اصلی دارد که از لحاظ رفتاری و فکری کاملاً متفاوت هستند. تفاوتها و سبک زندگی این دو شخصیت، داستان و روایتی جذاب را به وجود میآورد که خواننده را به خنده وامیدارد. کتاب پرفروش حاضر در سال 2015 جایزهی CONFIDENTIELLES ROMANTIC COMEDY را برای نویسندهی خود به ارمغان آورد. در این پست به نقد و بررسی کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست می پردازیم.
نقد و بررسی کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست
کلوئی دختری بهشدت لاغر است که کشیدن سیگار زیاد و نوشیدن الکل جزو عادات هرروزهی اوست. یکی از رفتارهای بد او ورود به روابط مسمومی است که همیشه عواقب بدی را برایش به بار میآورند. او از نامزد سابقش بهخاطر اشتباهی که مرتکب شده، جدا شده است؛ اما نتوانسته با این جدایی کنار بیاید و هنوز درگیر رابطهی سابق خود است. دوست او کنستانس نام دارد که بسیار رمانتیک است و تمام پول و سرمایهی خو د را صرف خریدن یادگاریهای جین آستن میکند؛ اما هنوز نتوانسته عشق زندگی خود را بیابد. کنستانس اعتمادبهنفس ندارد و همین باعث شده که فکر کند هیچ کس از او خوشش نمیآید.
شخصیتهای کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست (I Don’t Really Need You) امروزی و واقعی هستند. کلوئی و کنستانس روزی با هم شرطی عجیبی میبندند. کلوئی میبایست یک سال کامل در حومهی شهر و به دور از مردان و وسوسهها سپری کند و رمانی که همیشه در ذهن میپرورانده را به رشتهی تحریر درآورد و در مقابل، کنستانس میبایست تفکرات بچگانهی خود در مورد عشق و عاشقی را کنار گذارد و شروع به برقراری رابطه با غریبهها کند. این شرطبندی عواقب ناخواستهای را در پی دارد که کتاب حاضر را به یکی از کمدی – عاشقانههای جذاب و خواندنی چند سال اخیر تبدیل میکند.
ماری واری (Marie Vareille) نویسندهای فرانسوی است که بهجرئت میتوان گفت یکی از بینظیرترین نویسندگان عصر حاضر است. او فارغالتحصیل دانشگاه کرنل است. اکثر آثار وی در شمار پرفروشترین کتابها قرار گرفتهاند. ماری تا کنون توانسته جوایز بسیاری را از آن خود کند.
ماری واری در کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست دو شخصیت بسیار بامزه را خلق کرده است که شما را تا مرز قهقهزدن پیش میبرند. ماجراجوییهای این دو شخصیت شما را مجذوب و شیفته خواهد کرد. میتوان گفت کلوئی و کنستانس از گوهر درخشان وجود خود غافل هستند و هنوز به شناخت کاملی از خود نرسیدهاند و همین باعث شده که روزبهروز از زندگیای که همیشه در آرزوی آن بودهاند فاصله بگیرند.
اگر بهدنبال رمانی هستید که جذبه و کشش آن مانع این شود که حتی برای لحظات کوتاهی کنارش بگذارید، این کتاب بهترین انتخاب برای شما خواهد بود؛ بنابراین خود را برای خواندن یک کمدی عاشقانهی عجیبوغریب آماده کنید.
کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست برای چه کسانی مناسب است؟
اگربه مطالعهی رمانهای کمیکِ عاشقانه علاقهمند هستید، مطالعهی این کتاب را به شما توصیه میکنیم.
در بخشی از کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست میخوانیم
آب بینیاش هم از سوراخ چپ بینیاش بهراه افتاده است. او را به اتاقش میبرم و روی تخت میخوابانمش. بوی وانیل میدهد و بدنش گرمای بدن بچهها را دارد. از من میخواهد بغلش کنم و من هم اطاعت میکنم. چقدر دلم میخواهد من هم بتوانم از کسی بخواهم که به این شکل مرا در آغوش بگیرد. گونههای گِرد و نرمش را غرق در بوسه میکنم و پتویش را رویش میکشم. به او میگویم که میخواهم مثل سوشی او را بخورم چون بسیار خوشمزه بهنظر میآید. داد میزند، میخندد و دست و پایش را تکان میدهد. دستهایش را به صورتم میکشد. آرایشم از بین میرود! دستهایش را دور گردنم میگیرد و از من میخواهد داستانی برایش بگویم. تردید میکنم. سپس درِ اتاق را میبندم و چراغخواب آبی کنار تختش را روشن میکنم. هیچوقت برایش داستان نخواندهام. هربار داستانی برایش ابداع میکنم.
داستانهای بسیاری در ذهنم هست که دلم میخواهد آنها را بهصورت کتابی منتشر کنم. اصلاً شاید یک روز این کار را بکنم. از داخل اتاق صدای «تولدت مبارک» به گوشم میرسد. گِرِگ درحال فوتکردن شمعهایش است. روی فرش مینشینم و داستان شاهزادهخانمی را میگویم که همهی شاهزادهها را اسیر خودش کرده بود اما خودش عاشق فروشندهی رؤیاهای خیابان ستاره میشود. ادامه میدهم تا اینکه پلکهایش سنگین شده و دیگر فقط صدای مکیدن انگشتش میآید. با وجود صدای خنده و دادوبیداد بیرون، اتاق او بیاندازه آرام است. عروسکهایش با چشمانی باز، مراقبش هستند و نور آبی هم روی صورتش افتاده است. جای سوفی بودن باید بینظیر باشد.