کتاب دردسرهای دامپزشک نوشتهی جیمز هریوت، روایتی از زندگی یک دامپزشک تازهکار است که در دهکدهی خوابآلود یورکشر و در میان همکاران کسلکننده و عجیب خود گرفتار شده است. هریوت که خود نیز دامپزشک است، در این نیمهخودزندگینامه، تجربهی سالها کار به عنوان یک دامپزشک در میان بومیان و سایر دامپزشکان را به شکلی خواندنی و با زبانی طنزآلود به تصویر کشیده است. در این پست به نقد و بررسی کتاب دردسرهای دامپزشک می پردازیم.
نقد و بررسی کتاب دردسرهای دامپزشک
کتاب دردسرهای دامپزشک (It shouldn’t Happen to a Vet) دومین مجلد از مجموعهی نیمهخودزندگینامههای جیمز آلفرد وایت با نام مستعار جیمز هریوت (James Herriot) است. این مجموعهکتاب شش جلدی، تجربهی زیستهی جیمز هریوت به عنوان دامپزشک و مشکلاتش را در درمان حیوانات، زندگی در مزرعه و تعاملات انسانی با مزرعهداران و سایر دامپزشکان با زبانی آمیخته به طنز توصیف میکند.
در کتاب دردسرهای دامپزشک، نویسنده در حالی نشان داده میشود که در دهکدهی یورکشر، میان مزرعههای وسیع، مزرعهداران و حیوانات محصور شده است. هریوت گاهیاوقات به لنگرگاه مرتفع یورکشر میرود و با خودش فکر میکند که چطور زندگی او را به این دهکده کشانده و چرا الان او باید بوی گاو بدهد؟! هرچه فکر میکند، ذهنش به جایی قد نمیدهد اما میداند که کارش را دوست دارد و زندگی برایش در آنجا بد نیست. با این حال، او مجبور است با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم کند؛ از همکاران غیرقابل پیشبینیاش، برادران زیگفرید و تریستان گرفته تا قوانین محلی دستوپاگیر و آدابورسومی که کشاورزان و دامداران با آنها عجین شدهاند. او به عنوان یک دامپزشک، نهتنها باید مشکلات دام و طیور کشاورزان را برطرف کند، بلکه باید تلاش نماید تا مشتریانش را در استفاده از تجهیزات مدرن متقاعد و راهنمایی کند.
جیمز هریوت سالها بود که قصد داشت داستان بنویسد، اما شغل دامپزشکی و زندگی خانوادگی، زمان اندکی برای او باقی میگذاشتند. 50 ساله بود که نوشتن را آغاز کرد. اولین کتاب او، «حیف که حرف نمیزنند»، در سال 1969 به انتشار رسید و آغازگر مجموعهای از کتابها با مضمون مشابه شد: تجربههای زندگی یک دامپزشک در میان بومیان و دامها. استعداد بینظیر او در نویسندگی و بهویژه طنزنویسی، باعث شد تا مخاطبان بسیاری از سراسر دنیا، نوشتههای او را مطالعه و دنبال کنند. کتابهای او نه تنها برای متخصصان این حوزه، بلکه برای عموم مردم، خواندنی و جالبتوجه است.
اقتباسهای سینمایی از کتاب دردسرهای دامپزشک
دردسرهای دامپزشک عنوان فیلمی است که در سال 1976 به کارگردانی اریک تیل در آمریکا اکران شده است. با وجود اینکه این فیلم با دومین رمان جیمز هریوت همنام است اما در واقع بر اساس کتابهای سوم و چهارمِ مجموعهی ششجلدی او به انتشار رسیده است.
از نوشتههای جیمز هریوت، اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی بسیاری صورت گرفته است که از جملهی آنها میتوان به سریالهای پخششده از شبکههای تلویزیونی BBC و کانال 5 بریتانیا و شبکهی PBS آمریکا اشاره کرد.
نکوداشتهای کتاب دردسرهای دامپزشک
جیمز هریوت میتواند به خوبی علیه خود داستان تعریف کند. لذتی که او از زندگی در روستا شرح میدهد، به انسان سرایت میکند. (دیلی تلگراف)
پر از گرما، خرد و شوخطبعی. (مجلهی فیلد)
بودن در جوار جیمز هریوت لذتبخش است. (آبزرور)
کتاب دردسرهای دامپزشک مناسب چه کسانی است؟
اگر مخاطب داستانهای زندگینامهگونه هستید و به روایتهایی با زبان طنز علاقه دارید، مطالعهی این کتاب، تجربهی لذتبخشی برای شما خواهد بود.
در بخشی از کتاب دردسرهای دامپزشک میخوانیم
فقط دو هفته بود از داروبی دور بودم ولی همین مدت کوتاه به من فهماند کار در آن منطقهی روستایی مرتفع برایم چیزی دارد که در جاهای دیگر دلتنگش میشدم. برای اولین معاینه از جادهی باریک و بیحفاظی که سیلدِیل را به کاسدِیل وصل میکرد بالا رفتم و وقتی بهسختی با دندهی سنگین و سروصدای زیاد به بالاترین نقطه رسیدم، همان کاری را کردم که همیشه میکردم: روی چمن کنار جاده توقف کردم و از ماشین پیاده شدم.
آن نقل قول معروف که «مجالی نیست تا دمی بایستیم و جهان را بنگریم» هیچوقت شامل من نبوده. بهنظرم زمان زیادی از زندگیام، شاید خیلی زیاد را فقط به ایستادن و نگریستن گذراندهام و آن روز صبح دوباره همین کار را کردم. از آن بالا میشد از فراز دشت دِیل تپههای پراکندهی هَمبِلتِن را تا فاصلهی چهل مایلی به سمت شرق دید، و پشت سرم، تا چشم کار میکرد خلنگزارهای ناهموار بهشکل موج بالا و پایین میرفتند. طی یک سالی که در داروبی بودم، بهکرات آنجا ایستادم به تماشا و چشمانداز دشت همیشه متفاوت بود. گاهی در زمستان، دشت به آبشخور تیرهای میان کوههای پوشیدهازبرف پِنایْنْز و سفیدی دوردست تپههای هَمبِلتِن شبیه بود.
بنده دکتر ودودحاجی زاده نویسندهءکتاب “خاطره های دامپزشکان به همراه خاطره هایی ازحیوانات ” هستم که درسال۱۳۸۲ چاپ شد.دراین کتاب که بیشتر خاطره های استادان برجستهءدامپزشکی است،ازهمهءشاخه های گوناگون دامپزشکی خاطره های متنوع آمده است.این کالا ایرانی است وسدالبته،کالای فرنگی بهتراست!
اگرفرصتی دست دادوگوشهءچشمی به کتابم داشتیدآن راهم نقدوبررسی بفرمایید.
همه ساله بخت توفرخنده باد. سرت برترازابربارنده باد