نقد و بررسی کتاب همیشه شوهر

120
0
نقد و بررسی کتاب همیشه شوهر

داستان‌های فئودور داستایوفسکی همیشه به نگاه ریزبینانه‌‌ای که به جامعه و روان انسان‌ها دارند، معروفند. کتاب همیشه شوهر یکی از بهترین آثار این نویسنده‌ی سرشناس روس است. در این اثر به همراه نویسنده وارد اوهام و افکار شخصیت‌ها می‌شویم و با یک مثلث عشقی روبه‌رو می‌گردیم که تمام داستان بر اساس آن نوشته شده است؛ داستان مردی که بعد از مرگ همسرش، به رابطه‌ی مخفیانه‌ی او با مردی دیگر پی می‌برد. در این پست به نقد و بررسی کتاب همیشه شوهر می پردازیم.

نقد و بررسی کتاب همیشه شوهر

پاول پاولوویچ، از زندگی دلنشینی که در کنار همسرش ناتالیا می‌گذراند بسیار خشنود است و خوشحال است که ناتالیا را برای زندگی انتخاب کرده؛ زنی آرام، مهربان و مطیع، که توانسته احساس عشقی تمام‌نشدنی را در قلب پاول به وجود بیاورد. پاولوویچ از آن دست مردهایی‌ست که می‌تواند تا ابد یک شوهر وفادار و عاشق باقی بماند. اما این که چنین احساسی دوطرفه است یا نه و این که آن سوی قصه، در قلب و ذهن ناتالیا چه می‌گذرد و ترجیح می‌دهد به چه شکلی زندگی کند، همان چیزی‌ست که پاولوویچ از آن بی‌خبر است و دقیقاً موضوعی‌ست که کتاب همیشه شوهر (The Eternal Husband) به آن اشاره می‌کند. بعد از مرگ ناتالیا، رازهایی برای پاولوویچ برملا می‌شوند و پاول با قدم‌هایی که برای ادامه‌ی مسیر پیش رویش بر می‌دارد، خواننده را شگفت‌زده می‌کند. این رمان جذاب از فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky)، مانند دیگر آثار او، به گونه‌ای نوشته شده که مخاطب را در افکار و اوهام و خیالات شخصیت‌ها غرق می‌کند.

داستایوفسکی در این رمان، ماجرای احساسی را روایت می‌کند که احتمالاً بین دو فرد اشتباه و در موقعیت و زمانی اشتباه به وجود می‌آید. ماجرایی که بسیاری از انسان‌ها با چیزهایی شبیه به آن سر و کار دارند و غم و اندوه و درگیری‌های زیادی را همراه خود می‌آورد. در کتاب همیشه شوهر، پاول پاولوویچ و ناتالیا نیز درگیر این دست ماجراها هستند، با این تفاوت که زمانی سرنوشت پرده از رازها برمی‌دارد که دیگر ناتالیایی وجود ندارد و ظاهراً همه چیز به پایان رسیده و کاری هم از دست پاول برنمی‌آید. زندگی پاولوویچ، آن‌قدرها هم قابل پیش‌بینی نیست؛ سرنوشت، دوباره او را به دوست قدیمی‌اش، ولچانینف، نزدیک می‌کند، اما ظاهراً این‌بار همه چیز متفاوت پیش خواهد رفت و این ارتباط دوستانه، بهانه‌ای می‌شود برای کشف رازهای بیشتر و بزرگ‌تر!

شاید نتوان کتاب همیشه شوهر را هم‌رده با آثاری چون «ابله»، «برادران کارامازوف» یا «جنایت و مکافات» در نظر گرفت، اما باید به این نکته اشاره کرد که این اثر یکی از بهترین رمان‌های کوتاه فئودور داستایوفسکی شناخته می‌شود. سبک و سیاق همیشگی آثار داستایوفسکی در این اثر هم به وضوح پیداست.

این اثر پرطرفدار، بارها و توسط مترجمان متعددی به زبان‌های مختلف برگردانده شده و در ایران نیز ناشران متعددی آن را به چاپ رسانده‌اند. نشر افکار، این کتاب را با ترجمه‌ی سعیده رامز منتشر کرده است.

اقتباس‌های سینمایی از کتاب همیشه شوهر

داستان جذاب این اثر از داستایوفسکی مورد توجه سینماگران نیز قرار گرفته و فیلم‌های سینمایی با همین نام و با اقتباس از آن تولید شده‌اند. یکی از این آثار سینمایی در سال 1946، با کارگردانی پیر بیلون (Pierre Billon) و بازی رمو (Raimu)، امه کلاریون (Aimé Clariond) و ژیزل کزدزو (Gisèle Casadesus) ، و دیگری در سال 1999 با کارگردانی کریس فیلپات (Chris Philpott) و با بازی ریچارد هیوز (Richard Hughes)، پاول بابیاک (Paul Babiak) و میرل دومون (Mireille Dumont) ساخته شده‌اند.

در بخشی از کتاب همیشه شوهر می‌خوانیم

ولچانینف می‌دانست که پاول پاولوویچ او را زیر نظر گرفته اما اصلاً در پی آن نبود که هیجان خود را مخفی کند. روی صندلی نشسته بود و بی‌آن‌که از جاش تکان بخورد، دست لیزا را گرفته بود و خیره به او نگاه می‌کرد. اما لیزا خیلی مضطرب بود و درحالی‌که دستش را در دست مهمان گذاشته بود، چشم از پدر برنمی‌داشت و با دستپاچگی به حرف‌های او گوش می‌داد. ولچانینف بی‌درنگ این چشم‌های آبی درشت را شناخت، اما بیشتر از همه از دیدن سفیدی لطیف صورت و رنگ موهای لیزا حیرت‌زده شد چون این نشانه‌ها برایش بسیار مهم و پرمعنی بودند. برعکس استخوان‌بندی صورت و شکل لب‌هاش ولچانینف را فوری به یاد ناتالیا واسیلیونا انداخت. در این بین پاول پاولوویچ چند لحظه‌ای می‌شد که گویا با آب‌وتاب به تعریف موضوعی پرداخته بود، اما ولچانینف اصلاً به او گوش نمی‌داد و فقط آخرین جمله‌ی او دستگیرش شد که گفت:

«…طوری که، الکسی ایوانوویچ، حتا نمی‌توانید خوشحالی ما را از داشتن این هدیه‌ی خداوند تصور کنید! برای من وجود او همه‌چیز بود، جوری‌که فکر می‌کردم اگر به اراده‌ی خداوند قرار بود خوشی‌های آرام زندگی‌ام از من گرفته شود، در آن صورت لیزا برایم باقی خواهد ماند. حداقل این را به یقین می‌دانستم قربان!»

5/5 - (2 امتیاز)
محسن دادار
نوشته شده توسط

محسن دادار

کارشناس سئو و تحلیل ارزهای دیجیتال ؛ علاقه مند به تکنولوژی و اخبار روز دنیای فناوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس