ماکوتو شینکای کارگردان فیلم های «نام تو» و «آب و هوا با تو» یکی از موفق ترین فیلمسازان حال حاضر جهان است. آخرین فیلم او، “Suzume” در حال حاضر بیش از 200 میلیون دلار در سرتاسر جهان فروش داشته است که در کشور زادگاهش ژاپن و همچنین در چین، پرفروشترین فیلم ژاپنی وارد شده به آن کشور است. چه چیزی در مورد کار شینکای وجود دارد که با افراد زیادی صحبت می کند؟ اول اینکه فوق العاده است او استاد نور و سایه است و درام های متحرک خود را با زیرکی بصری سایه می اندازد که به سادگی آنها را مسحورکننده تر می کند. او توانایی فوقالعادهای در تعادل عناصر فانتزی با تصاویر دنیای واقعی دارد، معمولاً بر زیباییهای دنیای طبیعی به عنوان پسزمینهی باشکوه خود تکیه میکند و عکسهایی تولید میکند که بهاندازهی سادهای زیبا، زیاد در نظر گرفته نمیشوند. اما این فقط انیمیشن دلربا نیست – شینکای داستان هایی را روایت می کند که در سطح جهانی طنین انداز می شوند و در عین حال کاملاً ژاپنی هستند. عناصر کلیدی “Suzume” وجود دارد که مستقیماً با تاریخ ژاپن و ترس مردم آن صحبت می کند، اما هدیه شینکای توانایی او در ایجاد آسیب و اضطراب است. انیمه سوزومه کاملاً شاهکار “اسم تو” نیست، اما من کسی را به خاطر عاشق شدن با آن سرزنش نمی کنم.
سوزومه ایواتو یک جوان 17 ساله معمولی است که در جزیره کیوشو در جنوب غربی ژاپن زندگی می کند. او بیش از یک دهه پیش مادرش را از دست داد و توسط یک خاله حامی بزرگ شده است، اما سؤالاتی در مورد اینکه دقیقاً در جوانی چه اتفاقی افتاده است وجود دارد. او با دوچرخه به مدرسه می رود، با غریبه ای برخورد می کند که به او می گوید دنبال در می گردد. به نحوی، او می داند منظور او چیست، و به او پیشنهاد می کند که یک استراحتگاه متروکه در آن نزدیکی را بررسی کند. او که مجذوب این برخورد شده است، به مدرسه نمی رود و سعی می کند مرد را ردیابی کند، در عوض تصادفاً به در می رسد و خوب، انتخاب بدی می کند. وقتی آن را باز میکند، منظرهای متفاوت با نور ستارهای را میبیند، اما نمیتواند از آن عبور کند. وقتی تلاش می کند، در دنیای خودش به آن طرف در می رسد. اما او چیزی را به راه انداخته است.
سوزوم با بازگشت به مدرسه و تلاش برای فراموش کردن آنچه اتفاق افتاده است، از دیدن یک نیروی قرمز به شکل کرم (و به عنوان) که از افق می آید، شگفت زده می شود. او به در برمی گردد و انرژی را می بیند که از دری که قبلا پیدا کرده بود می آید، اما این بار غریبه سعی می کند آن را ببندد. او به او کمک می کند تا آن را ببندد، اما چیزی اشتباه است. البته به نظر می رسد که مداخله سوزومه پیش از این چیزی را رها کرده است. اکثر مردم نمی توانند نیرویی را که می تواند از این درها وارد شود ببینند، اما این چیزی است که باعث زلزله در ژاپن می شود. قبل از اینکه متوجه شوید، مردی که نامش سوتا است، تبدیل به یک صندلی سخنگو شده است و یک گربه بازیگوش در حال تعقیب آنها است که در سراسر کشور سفر می کنند و سعی می کنند کرم ها را از ایجاد بلایای طبیعی بیشتر دور نگه دارند.
تقریباً سالانه 1500 زمین لرزه در ژاپن رخ می دهد، و اقدام انیمه سوزومه مستقیماً به یک زلزله بزرگ در سال 2011 در توهوکو اشاره می کند که اغلب فقط با تاریخ آن ذکر می شود: 3.11. هدیه شینکای توانایی او در گره زدن ترس ملی بر روی 3.11 دیگر به یک فانتزی دوران بلوغ با داستان سرایی دوستانه YA است. او را با هایائو میازاکی مقایسه میکنند – و این فیلم جدید حتی یکی از بهترین فیلمهای گیبلی “نجوای قلب” را به دلایلی که برای هر کسی که آن فیلم را میشناسد مشخص میکند، حذف میکند – زیرا این دو فیلمساز میدانند چگونه ارتباطی را به تصویر بکشند. دنیای طبیعی و معنوی با استفاده از داستان سرایی احساسی. شینکای نگاه دقیق تری به مسائلی مانند تروما، از دست دادن و اضطراب دارد تا افسانه. او عادت دارد که در سطرهایی مانند «احساسات زمین را لنگر میاندازد و از لرزیدن آن جلوگیری میکند» کمی به مضامین خود تکیه کند، اما همین دسترسی است که او را به چنین موفقیتی تبدیل کرده است.
«Suzume» نسبت به دیگر آثار اخیرش طولانیتر است و در جاهایی که من انتظارش را نداشتم درگ میکند، تا حدی به این دلیل که بخش زیادی از نیمه اول لزوماً به دیالوگ «چه اتفاقی میافتد» اختصاص دارد. من در واقع آخرین بازی نسبتاً آرام را بیشتر دوست داشتم، که در آن سوزوم تاریخچه خانوادگی خود را در یک سفر جاده ای غیرمنتظره باز می کند و فیلمساز مرکز احساسی خود را پیدا می کند. این ماده بسیار قوی تر از نوع طراحی متوسط کرم های زلزله فالیک از دید چیزی به نام Ever-After و آشفتگی مجموعه است که عاملیت زیادی را از شخصیت عنوان حذف می کند.
در نهایت، “Suzume” فیلم دیگری است که موفقیت آن به این بستگی دارد که چگونه مسائل کلان را به موارد خرد تبدیل کند. این سفر یک قهرمان به یک معنا و داستان ترس ملی از لرزش است، اما همچنین فقط در مورد زن جوانی است که زندگیاش مجموعهای از بلایا بوده است و اینکه چگونه با گذشته، حال و آیندهاش کنار میآید. اتفاقاً با کمک یک صندلی سخنگو، یک گربه جادویی و دری به یک بعد موازی است. کار شینکای در روشی که او مضامین عمیقاً همدلانه خود را از طریق تصاویر بوسیده خورشید میبافد بسیار صمیمانه است. مانند بهترین فیلمسازان انیمیشن، ما جادو را در کاری که او انجام می دهد می بینیم. و خودمان را هم می بینیم.