وقتی سم ریمی در ۱۹۸۱ مردهی شریر را ساخت، انقلابی در فیلمهای ترسناک به وجود آورد. فیلمی که از هر منظر، از ایده تا پردازش و دیدگاهش به عنصر وحشت در نوع خودش بدیع بود. در این مطلب قصد داریم به نقد و بررسی فیلم های The Evil Dead بپردازیک.
گرچه زمان زیادی برد تا این تاثیر در سینمای آمریکا حس شود. از آنجا که خود فیلم تا ۱۹۸۳ اکران عمومی نشده بود و بیشتر در اروپا پخش شده بود و طرفداران خودش را به وجود آورد. فیلم یکشبه شاخهی کلبهای در جنگل را پدید آورد. نبوغ کارگردان بیستسالهاش نسل تازهای از کارگردانان را علاقهمند کرد و خیلیها به تبعیت از او شروع به فیلمسازی کردند، که در میانشان نام برادران کوئن خوش میدرخشد، کسانی که بعدها با خود ریمی در چند پروژه همکاری داشتند و ریمی هم گهگاهی در فیلمهای آنها نقشی را ایفا میکرد (جوئل کوئن در مردهی شریر دستیار تدوین بود، اولین شغل سینماییاش را کسب کرد. در هنگام ساخت نخستین فیلمشان، قتل ساده (Blood Simple) ریمی با یاری رساندن در تدوین فیلم این لطف را پاسخ داد).
سم ریمی قوانین خاص خودش را برای فیلمسازی داشت. مهمترین و اولین قانونش این بود که همینکه عنصر وحشت خودش را نشان داد دیگر هیچ جایی برای استراحت و یا مکث داستان وجود ندارد. مثل ماشینی که سرعت گرفته، باید گاز داد. اما نباید از این غافل شویم که فقط بترسانیم (یا هر ژانر دیگری که با آن سروکار داریم)، بلکه باید ژانرهای دیگر را به خصوص کمدی و ملودرام را همراه کرد. قوانین ریمی تا به امروز هم جواب داده. فیلمهای ادگار رایت، کارگردان برجستهی انگلیسی یکی از مدعیهای این گزاره است. اما این نگره و نوع فیلم سازی دیری نپایید.
نقد و بررسی فیلم های The Evil Dead
فیلم نخست او به سرعت پس از انتشارش در لیست فیلمهای ویدئو کریه(Video Nasty) قرار گرفت. فیلمهایی که اکثرشان در اروپا به دلیل خشونت بیحدواندازه ممنوع بودند و نسخهی قاچاق آنها دست به دست میشدند. مردهی شریر یکی از معروفترین نمونههای دورهی نسخت ظهور ویدئوکلابهاست که از همان دم در کشورهایی همچون آلمان ممنوع شد (این ممنوعیت تا ۲۰۱۶ ادامه داشت!). اما با استقبال تماشاگران کارگردان ترغیب شد تا قسمت دوم را بسازد و تاثیر آن بزرگتر از فیلم قبلی شد. همین باعث شد تا در قسمت سوم سهگانه، ارتش تاریکی، کارگردان سوی خلاقیت خود در حیطهی وحشت را کم کند و بیشتر به حوزهی فانتزی و ژانر ماجراجویی بپردازد.
اما تاثیر فیلمهای مردهی شریر چه در دههی هشتاد و چه بعدتر از آن با تماشاگران و کارگردانان باقی ماند. حالا پس از ده سال از آخرین بازسازی مردهی شریر(۲۰۱۳) نسخهی تازهای از آن آمده که سعی دارد تا به مکانهای تازهای برای تعریف داستان ترسناکش برود. از همین رو مروری داریم بر تمامی فیلمهای مردهی شریر و همینطور سریالی که ریمی در این میان تولید کرد، اش علیه مردگان شریر.
مردهی شریر (۱۹۸۱) | The Evil Dead
IMDB: 7.4
گروهی از نوجوانان برای تعطیلات به کلبهای متروکه در دل جنگل میروند. در زیرزمین کلبه، آنها کتابی به نام نکرونومیکون را پیدا میکنند. با گوش دادن به نواری که بخشهایی از کتاب را ترجمه کرده، اشرار مدفون بیدار میشوند و بهجان ساکنین کلبه میافتند. حالا اش باید خود و دوستانش را از شر شیاطین نجات دهد این به زعم تارانتینو «ازنفسافتاده(Breathless)ی نسل دهههشتاد آمریکا»، بهترین ترکیب ممکن از فیلمهای جنگیری و سینمای اسلشر، نمونهی تمام و کمال بهرهی حداکثری از حداقل امکانات در سینمای آمریکای دههی هشتاد است.
ریمی بیستساله که بهدنبال راهی بوده تا پای خودش را به صنعت فیلمسازی باز کند بهترین شیوه را پیروی از داغترین ژانر آن روزها انتخاب میکند، فیلمهای ترسناک. مردهی شریر در وهلهی اول سعی دارد یک فیلم مستقل باشد تا فیلم ترسناک. از همین جهت است که فقط در یک طیف حرکت نمیکند و همانند حرکات بدیع و نبوغآمیز و درعینحال دیوانهوار دوربینش از کمدی به رمانس و از رمانس به هارور و دوباره به کمدی بازمیگردد و در این میان به تمامی الگوها ادای دین میکند. از فیلمهای هرشل گوردون لوئیس (که صحنهی کشتن با تبر فیلمهای او را به خاطر میآورد)، جرج رومرو، کری (Carrie) دیپالما (دستی که از گور بیرون میزند) و حتی بچهی رزماری (Rosemary’s Baby) (دیالوگ «چه بلایی سر چشمانش آمده؟»).
اما شاید بیش از همه در کارگردانی او روح آثار ماریو باوا، پدر سینمای ترسناک ایتالیا را ببینم ( چه خودآگاه بوده یا چه به احتمال قوی ناخودآگاه). استفاده حداکثری او از حداقل مواد و بودجهی فیلم در تلقین حسوحال فیلم یادآور صرفهجویی باواست. گرچه این ادای دینها باعث نشده تا ریمی از خلاقیت خودش دست بکشید و تلفیق کمدی و ترسناکی که او ارائه میدهد، نحوهی برخورد هیولا با آدمها و بالعکس و نشاندن شر ماجرا در زاویهی پیاووی دوربین و آن حرکت ویراژدار دوربینی که گویی از دل دوزخ سر بیرون آورده همه از اوست. فیلم یکی از بدترین شرایط فیلمبرداری را داشته است. درون کلبه هیچگونه وسایل گرمایی وجود نداشته و در آخر خدمهی فیلمبرداری مجبور به استفاده از وسایل و مبل خانه برای گرمکردن شدهاند.
لنزهای سفیدی که در هنگام تسخیرشدن بازیگران به چشم میزدند چنان اسفبار و طاقتفرسا و خطرناک بوده که بینایی بازیگران را به خطر انداخته بود. بروس کمپل برای مخارج فیلم نه تنها خانهی پدری خودش را گرو گذاشت که در زمانی که بازی نمیکرد به اعضای فیلمبرداری رد ساخت دکورها یاری میرساند. با همهی اینها وقتی فیلمبرداری در سال ۱۹۸۰ به پایان رسید و بازیگران فرعی لوکیشن را به سرعت ترک کردند، ریمی پی برد که نیمی از فیلم نیاز به فیلمبرداری دوباره دارد. این کار با استفاده از عروسک های مختلف و جانشینی خود ریمی و بردارش تد در نقشهای مقابل بروس کمپل بود. اینکه فیلمی با چنین امکانات هنوز پس از چهل سال از آزمون زمان به خوبی بیرون میآید و میترساند، مدیون نبوغ کارگردان بزرگش است.
مردهی شریر ۲ (۱۹۸۷) | Evil Dead II
IMDB: 7.7
استیون کینگ از طرفداران پروپاقرص مردهی شریر بود، او چنان فیلم را دوست داشت که همان اول اکران فیلم در مجلهی فنگوریا دست به ستایش آن زد و فیلم را یکی از اصیلترین فیلمهای ترسناک زمانهاش خواند. این ستایش البته فقط در حرف و شفاهی نماند، او مسبب اصلی ساخت دنبالهی فیلم شد. پس از ساخت فیلم اول، ریمی دلش پی پروژههای غیرترسناک میگشت. او سراغ موج جنایت(Crimewave) رفت اما فیلم را استودیو از دست او بیرون کشید و از نو تدوین کرد. شکست افتضاح فیلم تنها یک راه را برای ادامهی فیلمسازی در هالیوود برای او باز گذاشت؛ بازگشت به پروژهی مردهی شریر. ریمی که از ساخت دنباله انزجار داشت چارهای جز این نداشت.
پس با پادرمیانی استیون کینگ او دینو دلانتیس، تهیهکنندهی معروف که آن زمان تهیهی فیلم کینگ را برعهده داشت را مجاب کرد تا دنبالهی مردهی شریر را سرمایهگذاری کند. اما از آنجایی دلانتیس تهیهکنندهی باکلاسی تلقی میشد و ساخت چنین فیلمی در کمپانی او نمیگنجید، مجبور شد تا یک شرکت تولید جدا مختص فیلم تاسیس کند اما حالا مانع دیگری سر راهشان بود. در فیلم اول بهنوعی همهچیز به پایان رسیده بود. فیلم با یورش روح خبیث به سمت اش به پایان میرسید و این را تداعی میکرد که اش نیز مرده است.
از طرف دیگر کمپانی پخش فیلم اول حقوق ساخت دنباله را به آنها نمیداد. پس ریمی و تیم نویسندگانش مجبور شدند تا از نو یک سری تصویر با مضمون «آنچه گذشت» در آغاز قسمت دوم بگذارند و به این صورت داستان اش را ادامه دهند. از طرفی تا جایی از فیلم بازسازی فیلم اول را میبینیم و سپس دنبالهی آن. فیلم شخصیت دختر پژوهشگری که آن تکههای کتاب را ترجمه کرده را وارد داستان میکند که حرفهی پدرش را دنبال کرده و درجستجوی کلبه به همراه یک زوج دیگر که در مسیرشان به مشکل خوردهاند سر از این مکان جهنمی درمیآورند. ایدهی ریمی برای دنباله در آغاز «مردگان قرون وسطی (Medieval Dead) نام داشت که برخورد شخصیت اش با پورتالی که او را به زمان گذشته میبرد را شرح میداد. ایدهای که عاقبت در قسمت سوم میسر شد.
ارتش تاریکی (۱۹۹۲) | Army of Darkness
IMDB: 7.4
پس از پرتاب شدن اش به تونل زمان، او حالا در دنیای قرون وسطی گیر افتاده است. اهالی از او میخواهند برای نجاتشان از شر ارواح خبیث کتاب نکرونومیکون را که در سر سرزمین ممنوعه قرار دارد را بیاورد تا هم مردم به آسایش برسند هم اش به زمان خودش برگردد. اما با یک خرابکاری اش ارتشی از مردگان را بیدار میکند.
در نسخهی اولیهای که برای فیلم نگاشته شد، اش تا اواسط فیلم به قرون وسطی نمیرفت، بخش نخست داستان به پسزمینهی او در شهر محل زندگیاش و فروشگاه محل کارش میپرداخت. ریمی این نسخه را برای یونیورسال نوشته بود و از آنجا که چشمش آب نمیخورد که این کمپانی بزرگ به یک فیلم کمبودجهی ترسناک چراغ سبز بدهد، برای همین هم فیلم را پر از ایدههای جورواجور کرد. از این رو ما هم داستان ترسناک مردهی شریر اصلی را داریم و هم ادای دین به فیلمهای ماجراجویی دههی سی و چهل، سفرهای گالیور، جیسون و آرگوناتها (Jason and the Argonauts ) و روزی که زمین از حرکت ایستاد (The Day the Earth Stood Still). در فیلمنامهی اولیه اش یکی از چشمانش را نیز از دست میداد. اما با همهی تلاشهای ریمی برای اینکه فیلمی مناسب تمامی مخاطیبن درست کند استودیو با نسخهی نهایی موافقت نکرد و فیلم را از نو تدوین کرد. فیلم امروزه چهار نسخهی متفاوت دارد .
مردهی شریر (۲۰۱۳) | Evil Dead
IMDB: 6.5
پنج دوست جوان به کلبهای قدیمی در جنگل رفتهاند. میا که اعتیاد به هروئین دارد، قصد دارد با کمک دوستانش و برادرش خود را ترک دهد. در این میان با یافتن کتابی قدیمی و احضار ارواح اوضواع تغییر میکند.
بازسازی مردهی شریر در آغاز قرار بود که دنبالهی ارتش تاریکی باشد. پس از ساخت این فیلم نیز ایدهی تازهای به میان آمد که شخصیت اش و میا (تنها بازماندهی این نسخه) در فیلم بعدی باهم تشکیل تیم دهند. قرار بود در مجموعهی اش علیه مردگان شریر که پس از این فیلم روی آنتن رفت شخصیت میا با اش همراه شود. اما پس اینکه در فصل سوم ساخت ادامهی سریال متوقف شد و بروس کمپل نیز برای همیشه خودش را از شخصیت اش بازنشسته اعلام کرد، ایدهی ساخت دنباله به ایدهی ساخت دنبالهای بر همین فیلم تغییر شکل یافت.
اش علیه مردگان شریر (۲۰۱۵-۲۰۱۸) | Ash vs Evil Dead
اول قرار بود ریمی قسمت چهارم مردهی شریر را بسازد. اما ایدههای آنها چنان زیاد بود که اگر در قالب یک فیلم بلند سینمایی جا میشد پنج ساعت زمان میبرد. از این رو انتخاب فرمت تلویزیون مناسبتر بود. از آنجا که استودیوی یونیورسال حق استفاده از تصاویر آرشیوی ارتش تاریکی را در اختیار سازندگان نگذاشت، سریال اش علیه مردگان شرور با چشمپوشی از قسمت سوم دنبال میشود. اما سریال برای طرفداران پروپاقرص سری مردهی شریر عیش مدام است، تمام چیزهایی که در فیلمهای قبلی به صورت قطرهای به تماشاگر داده شده حالا در فصلهای ده قسمت با حوصله پردازش میشود، از قسمتهای قبلی خشن تر، بامزهتر و در مواقعی حتی ترسناکتر است.
همچنین فرصت تازهای برای بروس کمپل ایجاد میکند تا دوباره توانایی خودش را در قالب یک بازیگر فیزیکی تمامعیار به عرضه گذارد. تقریبا اپیزودی نیست که شیطانی با او درگیر نشود و یک تکهی بامزه از دل این سکانس بیرون نیاید. شاید ضعف سریال در تکیهی خالی بر همین سکانسها و عدم تمرکز لازم بر خود روایت باشد. یکی دیگر از ضعفهای سریال که در فیلم قابل رفع بود تمرکز تنها بر شخصیت اش است. اما در سریال ما با چند شخصیت فرعی و نیمه فرعی روبرو هستیم که نه به اندازهی کمپل بازیگران خوبی هستند و نه پرداخت درستی از شخصیتهایشان شده است. سریال پس از سه فصل، به دلیل پایین بودن مخاطب توسط استارز کنسل شد.
ظهور مردهی شریر (۲۰۲۳) | Evil Dead Rise
IMDB: 6.8
نسخهی حاضر سعی دارد تا تماشاگرش را به یک جای جدید ببرد. کارگردان زمینهی کلبهی وحشت (که فیلم ریمی آغازگر این دسته از فیلمها بود) را بیخیال میشود. نخست تماشاگر خود را گمراه میکند. فیلم با حرکت تند و دیوانهواری که سم ریمی مخترع آن بود شروع میشود. اما خیلی زود میبینیم که با یک درون طرف هستیم. تکهی جالبی که خیلی زود با خون و وحشت محو میشود. خیلی زود پس از سکانس آغازین خونبار فیلم به عقب میرود و ما وارد یک مجتمع ساختمانی فرسوده میشویم و تا آخر فیلم هم در آنجا میمانیم.
به دلیل بحرانی که برای بث (لیلی سالیوان) پیش آمده، او پیش خواهر خود، الی (الیسا ساترلند) و سه فرزندش میرود. در پی وقوع زلزلهای زمین پارکینگ ساختمان میریزد و حفرهی بهوجود آمده صندوق بانک قدیمی را آشکار میکند. یکی از بچهها به آنجا میرود و در یکی از صندوقها چند صفحهی واینل و کتابی قدیمی پیدا میکند. با بازکردن کتاب و پخش صفحهی موسیقی روح شریری آزاد میشود، به داخل ساختمان هجوم میآورد و الی را تسخیر میکند؛ حالا بث بحرانی بس دشوارتر دارد.
فیلم بیشتر شبیه یک نسخهی خیلی بد از پولترگایست سه است تا اینکه ربطی به فیلمهای اویل دد داشته باشد. نکتهی عجیبتر این است که فیلم به شدت از هر اثر درجهی دوی هارور کمکیفیتتر است و می خورد از فیلمهای یکراست بهویدئو یا استریم باشد اما ریلیز تئاتریکال داشته. فیلم تمام تلاشش را میکند که ترسناک جذابی باشد اما ما بیشتر از آنکه فیلم ترسناک یا جذابی را ببینم تلاش نافرجام کارگردانش را شاهدیم. استفاده از کشیش و مذهب برای فیلمهای اویل تلاش مذبوحانهایست که همان هم نصفهنیمه و خام عرضه شده است. تا حدی که احمقانه است که چرا اصلا باید در بانک سنگ قبر و کلکسیونی از صلیبها باشد. بهنظر نمیرسد فیلم خودش را جدی بگیرد اما برخلاف ظاهرش آنقدر خشک و بیمزه جلو میرود که مهمترین اصل فیلمهای اویل دد- تلفیق ژانرها- را از یاد میبرد و تنها چیزی که برای نمایش دارد ترس دمدستی و خونریزی تمامنشدنی است.
عااالی بود با همه سمی بودن گریم و صحنه های اکشن تو یه سری جاها ولی من عااااشق این فرانچایزم