فیلم هیجان انگیز تاد ورو فیلم You Can’t Stay Here، تماشاگران را به قلب رامبل میبرد. نقطه مرکزی پارک که در Cruising ویلیام فریدکین جاودانه شده است، برای معمایی عجیب و غریب که از وقایع واقعی الهام گرفته است. سال 1993 است و بحران ایدز هنوز در مرگبارترین حالت خود قرار دارد. با وجود خطر و مزاحمت دائمی آزار و اذیت پلیس، مردان منحرف همجنسباز همچنان به یافتن یکدیگر در پناهگاه جنگلی پوشیده از آفتاب ادامه میدهند. ریک (گیلرمو دیاز)، یک عکاس تازه کار، سوژه هایی را برای عکاسی در رامبل پیدا میکند، از جمله روح های مهربانی مانند هیل (بکا بلکول) و افراد عادی مانند مرد راکون که نامش مناسب است. هنگامی که یک غریبه مو بلوند بلند قد (جاستین ایوان براون) شروع به کشتن مردان منحرف در رامبل میکند، ریک قبل از اینکه مردان بیشتری کشته شوند به دنبال حقیقت میگردد.
Verow، که فیلمنامه را با شریک خود جیمز درک دوایر نوشته است، بسیاری از روایت های عجیب غریب و عناصر ماوراء طبیعی را برای داستانی با پیچش ها و چرخش های بسیاری ترکیب میکند که برخی از آنها بهتر از بقیه هستند. در فلشبک ها، آسیب های گذشته ریک، و پایان زندگی مشترک او با همسرش (کارینا آرویاو) را پس از اینکه مچ او را در حال خیانت در آپارتمانشان گرفت، نشان میدهد. همچنین غم و اندوهی که او هنگام خداحافظی پسرش (اندرو لافررا) به آغوش میگیرد. مادرش (مارلن فورته) آلزایمر دارد و اتهامات دردناکی به او وارد میکند. این به خودی خود دشوار است حتی قبل از اینکه یک نفر شروع به کشتار در جنگل کند.
فیلمنامه تحت تأثیر فیلم هایی مانند Cruising، Peeping Tom و Blow-Up میباشد – به خصوص زمانی که ریک هم نقش فضول را به عنوان عکاس و کارآگاه و هم به عنوان هدف بازی میکند. وقتی ریک تصمیم میگیرد به صحنه ممنوعه جنایت بازگردد، به تماشاگران میگوید: “البته، من برگشتم. یک نفر هم نیست. من دوباره به اینجا کشیده میشوم. همه چیز فراموش میشود، رها میشود. مغز خاموش شده و بدن تسلط پیدا میکند.”
دیاز در نقش ریک، همان روح لطیف اما سرسخت فیلم است. اجرای او درد ریک از گذشته و حال او را چنان به وضوح نشان میدهد که هرگونه فلشبک یا ارجاع به چیزهایی که قبل از فیلم اتفاق افتاده است تقریباً اضافی به نظر میرسد. گویا او عمدتاً سیاه پوش است، بدون اینکه قصد برجسته شدن داشته باشد. از دوربین شخصی برای ارتباط با دیگران در Ramble قبل از اینکه به خود اجازه آسیب پذیری را بدهد استفاده میکند. براون قاتل به عنوان دشمن او، حضور تهدیدآمیز خود را با یک چاقوی تیز و چشمان آبی نافذ به خوبی نشان میدهد. هیچ پشیمانی و نرمی در شخصیت او وجود ندارد و ریک در مواجهه با این دیو قادر است اعتماد به نفس خود را پیدا کند.
Verow که در فیلم You Can’t Stay Here نیز به عنوان فیلمبردار فعالیت کرد، با بودجه کم فیلم کنار میآید، اما این یک انتخاب زیباشناختی است که همیشه جواب نمیدهد. دقیقاً مانند زمانی که یک شخصیت فرعی اینقدر خارج از حد بازی میکند. این فیلم بیش از حد دیجیتالی، خیلی واضح به نظر میرسد و مخاطب را از دهه 1990 خارج کرده و به دهه 2020 میبرد. این یک قمار است که نتیجه نمیدهد، و در صحنه هایی مانند نماهای روزانه به رنگ ارغوانی و آنهایی که قرار است در یک باشگاه انجام شود، واقعاً بدتر به نظر میرسد. همین را میتوان در مورد صدای فیلم گفت که به خوبی ترکیب نشده است. میکروفون های مجموعه، پژواک یا سایر نویز ها را در نظر نمیگرفتند. حتی امتیاز سنگین Greg Sabo نمیتواند نیاز به بازپس گیری یا سرمایه گذاری در تجهیزات بهتر را کاهش دهد.
شاید فیلم You Can’t Stay Here کسی را متقاعد نکند که دوباره آن را ببیند، اما برای آنهایی که از بازیگران اماتور و فیلمنامه دلسرد نمیشوند، اجرای هیجان انگیز دیاز وجود دارد که میتوان آن را لذت برد. او قلب و روح فیلم است و فیلمنامه را با فداکاری و جدیت بازی میکند، در حالی که دیگران در صحنه سعی میکنند همه چیز را برای خنده به هم بزنند. بازی او واقعی و مبتنی بر فیلم مانند «Blow-Up» و «Cruising» است، با یک خون آشام به عنوان استعاره ای از ایدز. چشمان رسای دیاز تاریکترین نقاط رامبل را بدون هیچ کلمهای میشکافد، و به You Can’t Stay Here یک حس دلخراش میدهد که حتی یک دیو با لباس تند و تیز نمیتوانست القا کند.