امید کوره چی در کتاب صوتی هفت جن، داستانی را از نبرد میان خیر و شر، نور و تاریکی، فرشته و شیطان و همچنین جن و انس، روایت می‌کند که نتیجه‌اش می‌تواند سرنوشت عالم وجود و تمام ساکنان آن را، مثل خیالی جهنمی، تغییر دهد. این کتاب اولین مجلد از مجموعه‌ی «هفت جن» است. در این پست به نقد و بررسی کتاب هفت جن می پردازیم.

نقد و بررسی کتاب هفت جن

اگر از طرفداران ژانر وحشت در در دنیای فیلم و سریال و کتاب باشید، می‌دانید که یکی از محبوب‌ترین و البته ترسناک‌ترین زمینه‌های رایج آن پرداختن به مسائل مذهبی و ماوراءالطبیعه است. گرچه شنیدن داستان راهبه‌ها و کشیش‌های تسخیرشده می‌تواند مو را بر تن آدمی راست کند، ولی باز هم به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، بخشی از این ترس برای ما غریبه باقی می‌ماند. حال امید کوره‌چی در کتاب صوتی هفت جن این نقطه ضعف را نیز برطرف کرده و ترسی را آفریده که درست از جنس سنت‌ها و مذهب شرقی و مسلمان ماست؛ ترسی که چون هیچ نقطه‌ی ناشناخته‌ای ندارد، تا عمق استخوان نفوذ می‌کند و تا مدت‌ها در ذهن مخاطب باقی می‌ماند.

در کتاب صوتی هفت جن، داستان جوانی را می‌شنویم که توانایی‌ها و ارتباطات خاصی دارد و به سبب همین ویژگی‌ها قادر است اجنه، فرشتگان، دیوها، و دیگر موجودات فرازمینی را ببیند. این توانایی سبب شده سرنوشت او، به مبارزه با نیروهای اهریمنی و شیطانی گره بخورد. امید کوره‌چی در این قصه از اشرافش به علوم قرآنی و حدیث نیز بهره گرفته و شخصیت اصلی این قصه را به‌نحوی خلق کرده که آیات قرآنی و اوراد جادویی بسیاری بداند و از آن‌ها در مسیر مبارزاتش علیه اجنه استفاده کند.

داستان این کتاب از جایی شروع می‌شود که شخصیت اصلی، با خبر ناگواری روبه‌رو می‌شود؛ مرتاضی هندی تصمیم گرفته تا با باز کردن دروازه‌ای که حضرت سلیمان قرن‌ها پیش بر اجنه بسته، به نیروی اهریمنی برتر دست پیدا کند و خود را پادشاه جهان بنامد. او در این مسیر، با طلسم‌ و جادو و حتی مذاکره، بسیاری از اجنه‌ی قدرتمند را با خود همراه کرده تا مطمئن شود که هیچ‌کس توانایی مقابله و ایستادگی در برابر او را ندارد.

با اینکه مرتاض هندی نیرویی شکست‌ناپذیر را تحت فرمان خود درآورده، اما شخصیت اصلی این قصه نیز با ایمان قوی خود به خداوند، بی‌سلاح و یاور نیست. در همان ابتدای قصه می‌بینیم که خداوند، ملکی را که پادشاه فلک چهارم است و «نهاییل» نام دارد، به کمک این جوان گماشته و بین آن‌ها عهد برادری و اخوت در جریان است. هر زمان که جوان در میانه‌ی نبرد، خود را در معرض خطر ببیند، شمشیر نهاییل چون صاعقه‌ای از آسمان فرو می‌آید و او را یاری می‌کند؛ شمشیری که از آن نور ساتع می‌شود و به آیه‌ی «لمن الملک الیوم للّه الواحد القهار» مزین است.

شکست مرتاض شیطان‌صفت هندی تنها چالشی نیست که در مسیر این قصه پیش پای جوان قرار می‌گیرد. جوانِ قصه در این راه عاشق دختری نیکوصورت و نیکوسیرت می‌شود که «میرانا» نام دارد و جوان حالا باید تمام تلاشش را نیز برای حفاظت از جان معشوقش به کار بگیرد…

کتاب صوتی هفت جن کاری از نشر صوتی موج کتاب و انتشارات میراناست. این کتاب را با صدای گروهی از گویندگان می‌شنوید.

درباره‌ی مجموعه‌ی هفت جن

علوم غریبه و ماورایی، از شاخه‌هایی هستند که همیشه طرفداران خاص خود را داشته و البته کنجکاوی بسیاری را نیز برمی‌انگیزند. علی‌رغم اینکه در داستان‌ها و حکایات زیادی به این علوم پرداخته شده، همچنان اطلاعات چندان موثقی از این حوزه در دسترس نیست. همین موضوع باعث می‌شود که اغلب رازآلود به نظر برسند و موجب افزایش حس کنجکاوی مخاطبان شوند. ادبیات کشورمان اما به‌طور کلی ورودی به این حیطه نداشته و کمتر اثر ماندگاری در فضای فرهنگ و هنر کشورمان در این زمینه ساخته یا نوشته شده. اما به تازگی انتشارات میرانا چند رمان را به قلم امید کوره‌چی منتشر کرده که داستانشان در حوزه‌ی علوم ماورایی جریان دارد و مربوط به ارتباطات میان اجنّه و انسان‌ها است. در این داستان‌ها اجنّه در زندگی‌ انسان‌ها دخالت زیادی می‌کنند و آن‌ها را تحت فشار می‌گذارند.

شش کتابی که تابه‌حال ذیل این مجموعه منتشر شده‌اند به‌ترتیب «هفت جن»، «لوثیا»، «صخور»، «هبذول»، «کاثیا» و «عالین» نام دارند که تنها عناوین آن‌ها نیز برای جذب خواننده‌ی علاقه‌مند کافی‌ست. اما علاوه‌بر عناوین این رمان‌ها، طراحی جلد متفاوت و رمزآلود آن‌ها که شبیه به اوراد نوشته‌شده توسط جادوگران هستند نیز باعث جذابیت بیشترشان شده‌اند. کوره‌چی تسلط و اشراف کاملی بر علوم ماوراءالطبیعه دارد و همین ویژگی او باعث شده که متن بسیار روان و فضاسازی ماهرانه‌ای برای این مجموعه داشته باشد.

کتاب صوتی هفت جن برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های ترسناک با زمینه‌ی دینی و مذهبی علاقه دارید، این کتاب مخصوص شماست.

در بخشی از کتاب صوتی هفت جن می‌شنویم

به خانه‌ی ریاحی که رسیدم در نمی‌زنم، با لگد می‌کوبم به در تا جابه‌جا کنده شود، وارد خانه می‌شوم، احتمالاً پشت در همان مرد قوی‌هیکلی است که تسبیح دانه‌درشت به گردن انداخته و ایستاده به نگهبانی. در را که باز کردم قبل از آنکه مرد به خودش بیاید می‌گیرمش زیر مشت و لگد، چپ و راست، چپ و راست، چپ و راست، گونه‌هایش را با ضربه‌های مشت می‌ترکانم و صورتش را از فرم می‌اندازم، بعد آن‌قدر با ساق پا می‌کوبم به رانش که استخوان پاهایش بشکند و بدون اینکه از صورت ورم‌کرده و خون‌مرده‌اش دست بکشم، پایم را بالا می‌برم و با همه‌ی توان می‌کوبم توی صورتش تا جمجمه‌اش بترکد، تا مخش پخش شود کف زمین.

از مرد که رد شدم، شاگرد کهکشانی می‌آید جلو، همان که روی پیشانی‌اش سه خالکوبی نقطه‌ای دارد اما محال است بتواند نیرویی وارد تنم کند و من هم به پاسداشت حماقتش یک کف دست می‌گذارم زیر چانه‌اش و کف دست دیگرم را آچار می‌کنم پشت‌سرش و با یک چرخش، نیرو را از کمرم به بازوهایم منتقل می‌کنم تا بعد از چرخیدن کف دست‌هایم گردنش جابه‌جا بشکند.

5/5 - (1 امتیاز)
Shares:
1 Comment
  • راضیه
    راضیه
    8 شهریور 1403 at 09:56

    وای چه کتاب جالبییییی
    از کدوم پلتفرم ارائه شده؟

    Reply
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *