تمامی سری فیلم‌های پارک ژوراسیک

149
0

Jurassic World Dominion در دومین آخر هفته اکران خود در ابتدای لیست باقی ماند، عمدتاً به این دلیل که لایت یر به شدت ضعیف عمل کرد. علیرغم استقبال منفی منتقدان از Dominion، نمی توان انکار کرد که فیلم فیلم‌های پارک ژوراسیک مورد توجه تماشاگران قرار گرفته است. امتیاز A- در CinemaScore و 78٪ امتیاز مخاطب در Rotten Tomatoes را دارد. مطمئناً، این دو دقیقاً نشان افتخار نیستند وقتی در مورد کیفیت صحبت می‌شود، اما مطمئناً نشانه‌هایی از موفقیت بالقوه یک فیلم در لیست کلی ودر لیست پخش بهترین فیلم های سال هستند.

ما به اکثر فیلم‌های پرفروش مدرن نگاه می‌کنیم، زیرا آن‌ها چیزی فراتر از هیجان‌های ارزان قیمت اصلی‌شان به ما ارائه نمی‌دهند. و اگرچه نمونه‌های اخیر – Dune، The Batman، Top Gun: Maverick – ثابت کرده‌اند که فضایی برای عمق و ظرافت در فیلم‌های اصلی وجود دارد، اکثر بلاک‌باسترهای مدرن همچنان بر روی رویکرد تکراری و غیرقابل پیش‌بینی ژانر ابرقهرمانی قرار دارند. و توسط دنیای سینمایی مارول قهرمان شده است. با این حال، در فیلم چیزی قابل توجه وجود دارد – به جرأت می توان گفت، تحسین برانگیز  است- در فیلمی که می دانیم چیست، برای چه کسی است و هدف نهایی آن چیست؟!؟ به هر حال، هدف یک بلاک باستر سرگرم کردن است. بیش از هر نوع فیلم دیگری، یک فیلم پرفروش باید تماشاگران را برای دو ساعت راضی نگه دارد. در حالی که می‌توانید معنای عمیق‌تری، لایه‌ای اضافی از احساسات یا پیامی تفکر برانگیز داشته باشد، اما بلاک‌باستر برای سرگرم کردن تماشاگران، هر کاری که از دستش بر بیاید انجام می دهد. که مخاطب خود را پای فیلمش میخکوب کند.

و اشتباه نکنید، Jurassic World Dominion این کار را به خوبی انجام می دهد. این یک سرگرمی بی فکر و خالی است که باید مصرف شود و به سرعت فراموش شود که می توان یک کیسه بزرگ پاپ کورن را در حین مشاهده فیلم تمام کرد. اما، همانطور که مشخص است و بر خلاف باور عمومی، حماسه پارک ژوراسیک/جهان هرگز به اندازه «هیجانی» که هنگام تماشای دایناسورها در حال ویران کردن یک دایناسور ظاهر می‌شوند، درباره «کیفیت» نبوده است.

فیلم‌های پارک ژوراسیک : نوستالژی

پارک ژوراسیک در سال 1993 با استقبال منتقدان عمومی و تجاری مواجه شد، این فیلم با جلوه‌های بصری که تا به حال دیده نشده بود، تماشاگران را شگفت‌زده کرد و آنچه را که سینما می‌توانست انجام دهد، بازتعریف کرد. دست محکم استیون اسپیلبرگ در هر پلان و سکانسی حضور داشت. Industrial Light & Magic ممکن است دایناسورها را خلق کرده باشد، اما اسپیلبرگ آنها را زنده کرد. پارک ژوراسیک تقریباً از هر نظر یک پیروزی بود. این فیلم یک استاد کلاس در تنش و تعلیق، اسپیلبرگ را به عنوان ذهن خلاق یک عمر تثبیت کرد و دری را برای فیلم‌های آینده و به همان اندازه بصری خیره‌کننده و جسورانه مانند تایتانیک و پیش درآمدهای جنگ ستارگان باز کرد.

دنباله سال 1997، با این حال، آغاز پایان بود، اما در مورد ژوراسیک، پایان، آغاز بود. The Lost World خطرات بیشتری داشت که در نهایت تبدیل به نان و کره ژوراسیک می شد، اما نیاز عجیب سریال را نیز آغاز کرد تا بیهوده سایر ژانرهای فرعی این موجودات را با تبدیل ستاره فرنچایز، دربرگیرد. رکس، به یک غرفه گودزیلا که در سراسر سن دیگو بیداد می کند. اسپیلبرگ در مورد ناامیدی خود از دنیای گمشده صراحتا گفته است که در زندگینامه خود مدعی شده است که در حین تولید این فیلم “سرخورده” شده است. با این حال، فیلم سرگرم کننده بود. جف گلدبلوم و جولیان مور همه چیزشان را به جان خریدند، و هرچه در توان داشتند برای این فیلم گذاشتند ولی نتیجه ای که دوست داشتند به آن نرسیدند.

فیلم سوم، سام نیل را برای طرحی مضحک در مورد یک خانواده ثروتمند به دنبال فرزندشان که در جزیره دینو گم شده بود، بازگرداند، Jurassic Park III  مانند سلف خود لحظاتی واقعاً خنده دار/مضحک را به نمایش گذاشت – زنگ تلفن در داخل اسپینوزاروس اوج جنون ژوراسیک باقی مانده است، و دنباله Pteranodons به ویژه هیجان انگیز است. مهمتر از همه، فیلم تأیید کرد که دنیای گمشده استثنا نبود، بلکه یک قاعده بود. این فرنچایز یک کاوش متفکرانه و علمی در مورد رابطه بشریت با گذشته نبود، بلکه برعکس، این یک اغراض سینمایی با صدای بلند و گنگ بود، یک مجموعه غول پیکر که تا دو ساعت و نیم ادامه داشت.

با این حال، The Lost World و Jurassic Park III در لیست و آمار فیلم ها بسیار ضعیف عمل کرد و باعث شد هالیوود به خود شک کند. آیا فیلم ها به اندازه کافی «جدی» نبودند؟ آیا این فرنچایز خیلی به یک اسپیلبرگ در اوج بازیش وابسته بود؟ آیا دایناسورها دیگر کافی نبودند؟ یا، حتی وحشتناک تر، آیا فیلم اول به شدت بیش از حد تخمین زده بود که فرنچایز می تواند باشد؟ آیا اولین پارک ژوراسیک آنقدرها خوب نبود؟ و کلی سوالات دیگر که هیچ موقع نتوانستند به جواب آنها برسند

فیلم‌های پارک ژوراسیک : طلوع دنیای ژوراسیک

14 سال در هالیوود طول می کشد تا فیلم دیگری از ژوراسیک بسازد، اما این بار آنها می دانستند که باید چه کار کنند. دنیای ژوراسیک از هر گونه تلاشی برای تبدیل سریال به برداشتی قابل تامل و انتقادی از اخلاق و جاه طلبی های بی شرمانه بشریت صرف نظر کرد. درعوض، ماجراجویی بی‌معنایی، بی‌نظیر و بیش از حد را در یک پارک دینو کاملاً کاربردی ارائه کرد. کریس پرت که از نقش ستاره‌آفرینش در «نگهبانان کهکشان» تازه شده بود، تبدیل به مرد برجسته جدید این مجموعه شد و با برایس دالاس هاوارد سخت‌گیر و پاشنه‌بلند جفت شد و نقش زوج نهایی دهه 90 را بازی کرد.

در دنیای ژوراسیک به طرز مضحکی غرق شده بود و تماشاگران را به وجد آروده بودند. دو صحنه (معروف‌ترین) فیلم – مرگ بیهوده و وحشتناک زارا و فرار کلر با کفش‌های پاشنه بلند از تی رکس – کاملاً گویای ماهیت فرنچایز است. معنی ندارند؛ در واقع، آنها به نوعی دیوانه هستند. اما ما در حال تماشای فیلمی در مورد مبارزه دایناسورها با دایناسورهای دیگر هستیم. آیا در این مرحله به منطق اهمیت می دهیم؟ فرنچایز آن ضرب و شتم قدیمی را از بین برد، ما را مبهوت و سردرگم کرد و توانایی درک ما را از دست داد. مطمئناً یک ترفند کوچک فریب دهنده به کار برد، اما تاثیر بسیاری داشت.

یکی دیگر از نقاط قوت فیلم، ارائه بهترین آنتاگونیست فرنچایز از زمان T-Rex اصلی است – که در حال حاضر دیگر دشمن نیست، بلکه (تعجب!) قهرمان است. Indominus Rex واقعاً ترسناک است، تنها یادآوری این است که فیلم اصلی قصد انتقاد و هشدار نسبت به بی شرمی و طمع بشریت را داشت. Indominus تهاجمی، حیله گر، شرور و به طرز خطرناکی انسانی است، و حماسه ای که احتمالاً با کشتن آن به سرعت اشتباه بزرگی کرده است.

Fallen Kingdom احتمالاً بدترین فیلم این مجموعه است، اما حداقل باعث می‌شود که ما از کشتن دایناسورها احساس بدی داشته باشیم، و این تمام چیزی است که اهمیت دارد، درست است؟ احساس چیزی در واقع، مانند تمام فرانچایزهای هزاره جدید، سه گانه دنیای ژوراسیک همه چیز درباره احساس است. پس اگر نفهمیم چه اتفاقی می‌افتد یا طرح مفهومی نداشته باشد، چه؟ ما با داستان سر و صدا می کنیم. و به هیجان می آیم یا احساساتی می شویم. اما پیترو به تازگی مرد! مطمئناً همزیستی دایناسورها با انسان ها از هر زاویه که در نظر بگیریم غیر ممکن و پوچ است، اما دایناسورها در حال مرگ هستند! در این فیلم حسی که به انسان منتقل می کند این است که گریه کن انسان ها گریه کن !!!

Dominion حماسه را به شیوه ای مناسب به پایان می رساند. هیچ چیز در فیلم معنی ندارد، هیچ رشته فکری قابل شناسایی وجود ندارد، و حتی ممکن است هیچ خطری وجود نداشته باشد. همه اینها به طرز باشکوهی بی دلیل و اغراق آمیز است، و ما برای آن اینجا هستیم. بازیگران به شدت متعهد هستند – مخصوصاً برایس دالاس هاوارد این فیلم ها را تقریباً به تنهایی سرپا نگه داشته است و مسلماً بهترین سکانس فیلم برای ما به ارمغان آوردند، و می توانند فیلم را به دریافت جایزه نزدیک تر کنند.

فراتر از هر قصدی، فیلم موفق می شود زیرا چیزی برای از دست دادن وجود ندارد. آیا کسی می تواند ادعا کند که آنچه در پادشاهی سقوط کرده را به یاد می آورد؟ آیا می‌توانیم حتی نام دختر شبیه‌سازی را به خاطر بیاوریم که برای اولین بار در آنجا شروع به کار کرد و به طور شگفت‌انگیزی داستانی تا حدودی متقاعدکننده در ورودی سوم به دست آورد؟ ما اینجا برای دایناسورها هستیم و حتی نام آنها را نمی دانیم، حتی کمتر از دختری که شبیه دختر دیگری است که نوه آن پسر دیگری است که در وهله اول به ایجاد و به دنیا آمدن مجدد دایناسورها کمک کرد.

اما این مهم نیست زیرا دایناسورها و کریس پرت در حال حاضر اساساً یک زمزمه کننده سرعت هستند و این خیلی خوب است. Dominion آپوتئوز فرنچایز ژوراسیک است، نقطه ای که از مضحک گذشته و به ذهن کاملاً بی حس می شود، همه در خدمت سرگرمی های بی فکر ما است. این همان جایی است که فرنچایز همیشه در حال حرکت است، و دیدن اینکه بالاخره به آنجا می رسد. اما شدت آن چنان است و اکشن آنقدر سریع است که تقریباً همه آن را فراموش می کنیم. چگونه می توانیم حقیقت را بالاتر از غرش بشنویم؟

Razzle-Dazzle them

 

آهنگ شیکاگو معروف است که می‌گوید: «به آن‌ها یک اکت با جرقه‌های زیاد در آن بدهید، و واکنش پرشور خواهد بود.» خوب، حماسه ژوراسیک به ما فلش، غرش، جیغ، فریاد، خنده، اشک و هر چیزی در این بین داده است. سه گانه دنیای ژوراسیک در روش خود از هر جهت ممکن پیشرفت کرد و سه فیلم را ارائه داد که وعده فیلم پرفروش را برآورده می کند و ما را راضی می کند بدون اینکه چیز زیادی از ما بخواهد. مسلماً روشی بسیار ایمن و متوسط ​​و در عین حال رضایت بخش – آنها دنباله های میراث کاملی برای یک سه گانه اصلی هستند که ادعای اصلی شهرت آن بر یک فیلم اصلی تکیه می کند که تقریباً سی سال است که به تنهایی این فرنچایز را حمل می کند.

وقت آن است که صادقانه صحبت کنیم و بگوییم که حماسه ژوراسیک هرگز عالی نبوده است. فیلم اصلی یک نقطه عطف سینما باقی می ماند، مسلماً اولین بلاک باستر مدرن، اما همه چیزهای بعدی به همان اندازه ملایم بوده است. و ما اهمیتی نمی دهیم حماسه اکنون فراتر از اسپیلبرگ، کرایتون، نیل، گلدبلوم، درن، پرت و هاوارد وجود دارد. این چیز عجیب، بدشکل و بی هدف خودش است که در پشت دایناهای عظیمی که ستاره های واقعی سریال بودند، هستند و برای همیشه خواهند بود به شکوه می رسد. چرا هنوز از نقدهای منفی نسبت به یک فرنچایز با چهار رنگ سبز در کنار چهار عنوان از شش عنوان آن شگفت زده می شویم؟ کلمه ژوراسیک مترادف با کیفیت نیست و هرگز نبود است.

و با این حال، غالب است، نه تنها زنده می ماند، بلکه در واقع شکوفا می شود. Jurassic World Dominion ظاهراً پایان سه‌گانه دوم را نشان می‌دهد و زمان آن فرا رسیده است. پنج یا 10 سال دیگر، این فرنچایز با یک هنرپیشه تنومند و هنرپیشه زیبای دیگر، با دایناسورهایی در لباس فضایی یا چیزی دیگر، بازخواهد گشت، و می دانید چیست؟ من نمی توانم برای آن صبر کنم. دایناسورهای موجود در دنیای مدرن در حال حاضر یک فرض کاملا غیر قابل درک است.

پس کلاه بر سر شماست، و خودتان قضاوت کنید که دنیای ژوراسیک، یک میراث سه گانه است. تا زمانی که ما را از تعادل دور نگه می دارید، چگونه می توانیم متوجه شویم که هیچ استعدادی ندارید؟ ما را خیره کردی و ما از تو ستاره ساختیم.

منبع:digitaltrends

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس