نقد و بررسی انیمیشن مهاجرت | Migration 

132
0
انیمیشن مهاجرت

همانطور که ممکن است برخی از شما متوجه شده باشید، موضوعی کاملاً مرتبط با پرندگان برای فیلم‌های بلند انیمیشنی که در این ماه در سینماها اکران شده‌اند، وجود داشته است. ابتدا «The Boy and the Heron» بود، آخرین فیلم از هایائو میازاکی، انیماتور چیره دست، که اگر ثابت شود آخرین تلاش سینمایی او باشد، به عنوان نتیجه‌ای ایده‌آل برای یکی از خارق‌العاده‌ترین حرفه‌های فیلمسازی زمان ما عمل می‌کند. سپس «Chicken Run: Dawn of the Nugget» بود، دنباله‌ای بر محبوب محبوب Aardman 2000 که لحظات سرگرم‌کننده‌ای دارد، اما متأسفانه در مقایسه با سلف عملاً بی‌نقص‌اش، نمی‌تواند در رنج باشد. اکنون «Migration»، جدیدترین تلاش استودیو ایلومینیشن، افرادی که پشت فرنچایزهای «من نفرت‌انگیز»/ «مینیون‌ها» هستند و فیلم موفق امسال «فیلم برادران سوپر ماریو» می‌آید. 

انیمیشن مهاجرت، متأسفانه، چنان از هیچ نقطه‌ای برای تماشاگران بالای 8 سال بی بهره است که تقریباً «طلوع قطعه» را در مقایسه با آخرین فیلم میازاکی شبیه می‌کند. ممکن است تعجب کنید که چقدر ناتوان است؟ آنقدر بی‌حوصله که قصد دارم از استفاده از نظرات مربوط به پرندگان که گمان می‌کنم با بررسی‌های دیگر همراه باشد، خودداری کنم، بر این اساس که حتی آن نقدها، هر چقدر هم که ممکن است هولناک باشند، بیش از هر چیزی که در اینجا به نمایش گذاشته می‌شود، درخشش بیشتری از شوخ طبعی و نبوغ را نشان می‌دهند. 

محوریت فیلم خانواده اردک‌ها، خانواده اردک‌ها، مک (کومیل نانجیانی)، مادر ماجراجو، پم (الیزابت بنکس)، پسر نوجوان داکس (کاسپار جنینگز)، دختر جوجه اردک دوست‌داشتنی گوئن (تریسی گزل) و بدخلق هستند. عمو دن (دنی دویتو). آنها هرگز حوضچه نیوانگلند خود را ترک نکرده‌اند، عمدتاً به دلیل ترس مک از آنچه ممکن است در دنیای بیرون برایشان اتفاق بیفتد. با این حال، هنگامی که خانواده دیگری از اردک ها، از جمله یکی (ایزابلا مرسدس) که داکس فوراً با آن له می شود، برای توقفی کوتاه در سفر مهاجرتی سالانه خود به جامائیکا در برکه خود فرود می آیند، بقیه اعضای خانواده به مک در ابتدا مردد می‌خواهند که از رکود جمعی خود خارج شوند و خودشان به کارائیب سفر کنند. 

انیمیشن مهاجرت

احتمالاً چون از تمرین خارج شده‌اند، ملاردها به ناچار راه را اشتباه می‌روند و به زودی خود را در وسط شهر نیویورک گم می‌کنند، جایی که با گروهی از کبوترها به رهبری چامپ خشمگین (Awkwafina) روبرو می‌شوند. همانطور که اتفاق می افتد، چامپ یک طوطی جامائیکایی به نام دلروی (کیگان-مایکل کی) را می شناسد که می تواند به آنها کمک کند راه خود را به سمت جنوب پیدا کنند. دلروی، با این حال، در حال حاضر در یک رستوران شیک در منهتن به عنوان حیوان خانگی صاحب / سرآشپز محبوس است. ملاردها موفق می شوند دلروی را آزاد کنند و سعی کنند راهی جامائیکا شوند. در طول مسیر، آن‌ها با حجم مورد انتظار از هیجن‌های حواس پرت و درگیری‌های بسیار خفیف روبه‌رو می‌شوند، زیرا به‌طور بی‌وقفه توسط سرآشپز بدخواه مارتین یان‌واناب تعقیب می‌شوند، که جایش باید خوب باشد، زیرا ظاهراً می تواند هلیکوپتر خصوصی خود را برای کمک به تعقیبش بخرد. 

و این تقریباً همین است – داستانی به قدری باریک که بیشتر شبیه یک فیلم خاص تلویزیونی به نظر می رسد، نوعی که توسط یک فرنچایز محبوب ساخته شده است تا علاقه مخاطب را بین فیلم های بلند واقعی حفظ کند. این به خودی خود غافلگیرکننده نیست، اما چیزی که شگفت‌انگیز است این است که فیلمی کاملاً بی‌ضرر توسط مایک وایت نوشته شده است – بله، همان کسی که مسئول فیلم‌هایی مانند “مدرسه راک”، “سال سگ” و “نیلوفر سفید” (و بله، او همچنین یکی از نویسندگان فیلم بدتر “The Emoji Movie” بود). دیدن بنجامین رنر به عنوان کارگردان مشترک، حتی تکان دهنده تر است. فیلم های قبلی او شامل انیمیشن های حیله گر، جذاب و از نظر بصری خیره کننده ای مانند «ارنست و سلستین» و «روباه بد بزرگ و داستان های دیگر» بودند. 

شما فکر می کنید که فیلمی که استعدادهای آنها را با هم ترکیب می کند حداقل چند ویژگی جالب دارد که می توان در مورد آنها صحبت کرد، اما تلاش آنها، به دلیل نبود اصطلاح بهتر، به فیلمی بسیار فرمولیک منجر شده است (حتی تصاویر بصری فراموش شدنی هستند، جدای از یک زوج. از ترکیب بندی های مناسب با استفاده از نسبت تصویر 2:35) که تقریباً باعث می شود «فیلم برادران سوپر ماریو» در مقایسه عملاً آوانگارد به نظر برسد. 

نزدیک ‌ترین چیزی که انیمیشن مهاجرت به هر چیز جالبی می‌آید، در روشی است که ناخواسته به مطالبی مشابه آنچه در دیگر فیلم‌های انیمیشن پرنده‌ای موجود است، دست می‌دهد. در یک نقطه، ملاردها با یک حواصیل بالقوه خطرناک (با صدای کارول کین) برخورد عجیبی دارند و در حالی که این صحنه لزوماً مطابق با خطوط فیلم میازاکی نیست، تصادفی عجیب به نظر می رسد. با این حال، بعداً، یک مجموعه بزرگ است که در آن اردک‌ها در مزرعه اردک‌های بوکولیکی اتفاق می‌افتند که تقریباً به نظر می‌رسد بیش از حد خوب باشد که واقعی باشد. در واقع یک راز تاریک را در خود دارد. این یک سکانس است که تقریباً یک کپی کربنی از طرح اصلی “سپیده دم قطعه” است، دقیقاً تا جزئیات خاصی از مکانی که ما می بینیم. از آنجایی که واضح است که این سه فیلم کم و بیش همزمان ساخته شده‌اند، این به وضوح موردی است که ذهن‌های بزرگ یکسان فکر می‌کنند، اما خیلی بد است که آن ذهن‌های بزرگ ظاهراً آنقدر مشغول پروژه‌های دیگر خود بودند که نمی‌توانستند به اینجا کمک کنند. 

بچه‌های کوچک ممکن است در طول زمان اجرای نسبتاً کوتاه آن به طور معقولی با این موضوع پرت شوند – روشن و رنگارنگ است، داستان‌های زیادی وجود دارد و داستان به اندازه کافی آسان است تا بتوانند بدون مشکل زیاد دنبال کنند. اما بچه ها شایستگی کمی بیشتر از سرگرمی هایشان را دارند. جوان‌هایی که هدف این فیلم است در سنی هستند که فیلم‌ها می‌توانند واقعاً جادویی باشند و بهترین‌ها می‌توانند خاطراتی را رقم بزنند که تا آخر عمر باقی بماند. انیمیشن مهاجرت ممکن است زمان را بگذراند، اما حدس من این است که آن بچه‌ها خاطرات ماندگارتری از آنچه والدینشان در غرفه امتیاز برایشان به دست آورده‌اند، نسبت به هر چیزی که در بالای صفحه نمایش می‌دهد، حفظ خواهند کرد. 

امتیاز این مطلب
سهیل دهقانی
نوشته شده توسط

سهیل دهقانی

علاقه مند به فناوری و تکنولوژی های روز دنیا کارشناس سئو و تولید محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس