جو برلینگر حرفه فیلمسازی خود را به یک کارخانه مستندسازی برای نتفلیکس تبدیل کرده است. کارگردان فیلم عالی “Brother’s Keeper” و باورنکردنی “Paradise Lost: The Child Murders at Robin Hood Hills” یکی از پیشگامان مستند جنایی واقعی است. بررسی سریال مدوف: هیولای وال استریت را در ادامه بخوانید.
و نتفلیکس به وضوح ارزش او را دید و او را به یک کارخانه واقعی تبدیل کرد با سریال های مارک دار “مکالمات با یک قاتل” (که تد باندی، جان وین گیسی و جفری دامر را معرفی کرده است) و “صحنه جنایت” (که جزئیات سیسیل را شرح می دهد.
هتل، قاتل میدان تایمز، و میدان های کشتار تگزاس). دلم برای برلینگر تنگ شده است که گهگاه میتوانست با چیزی استادانه مانند «متالیکا: نوعی هیولا» غافلگیر کند، اما او قطعاً مستندهای جنایی واقعی را برای نتفلیکس ارتقا میدهد، چیزی که با تماشای آخرین او، «مادوف: هیولای وال استریت» به راحتی قابل تشخیص است.
آنقدر که قاتل سریالی او فاش میکند، پر زرق و برق نیست، اما یک مسئله بسیار پیچیده را میطلبد و آن را به گونهای باز میکند که پیگیری آن آسان باشد. تقریباً همه میدانند که برنی مدوف یک جنایتکار حریص بود، اما وسعت طرح پونزی او هرگز به این اندازه ماهرانه نبوده است، و برلینگر قدمی فراتر میگذارد تا با انگشت به بسیاری از افرادی که به شکل دیگری نگاه میکردند، اشاره کند.
برنی مدوف در دهه 60 با سهام پنی شروع کرد و شرکتی را ساخت که به اوراق بهادار سرمایه گذاری Bernard L. Madoff تبدیل شد. همانطور که شرکتش رشد می کرد، مدوف مشتریان فوق العاده با مشخصاتی را به فهرست خود اضافه می کرد و اغلب به سراسر جهان سفر می کردند تا ثروتمندان را فریب دهند تا به او اجازه دهند پولشان را سرمایه گذاری کند.
مشکل؟ او اصلاً روی آن سرمایه گذاری نمی کرد. بسیاری از کلاهبرداران از طرحهای خود برای پنهان کردن استراتژیهای ضعیف سرمایهگذاری استفاده میکنند، اما مدوف جسورتر بود و به معنای واقعی کلمه از پیتر پول میگرفت تا به پول پول پرداخت کند و یک سکه در بازار واقعی قرار نداد.


برخی از حکایات در مورد چگونگی انجام این کار خیرهکننده است، از جمله استفاده از دادههای موجودی روز قبل در بیانیهها و استفاده از چاپهای چاپی زمانی که مقامات برای دیدن آنها آمدهاند تا تازه چاپ نشده به نظر برسند.
در یک نقطه، یک سند داغ از چاپگر خطی برای چند دقیقه در یخچال گذاشته شد تا آنقدر جدید نباشد. این شگفت انگیز است و نشان می دهد که چگونه برنی هیچ یک از این کارها را به تنهایی انجام نداده است. انجام این کار برای او غیرممکن خواهد بود.
«مادوف: هیولای وال استریت» به کارشناسان و شاهدان اجازه میدهد تا داستان را تعریف کنند، با چند سرگرمی بیش از حد برای سلیقهی من ارتباط برقرار کنند، اما مسلماً این ماده خشکی است که برلینگر و تیمش در اینجا سعی میکنند جذابتر کنند.
آنها عاقلانه در بخشهای مصاحبه، زمان زیادی را به دایانا بیهنریکز، نویسنده جادوگر دروغها میدهند، که به وضوح این داستان را مانند پشت دستش میداند. او می داند که چگونه تمام جزئیات لازم را به بینندگان ارائه دهد، بدون اینکه آن را شبیه به تکلیف کند.
او همچنین، مانند بسیاری از افراد درگیر، به درستی از سیستمی عصبانی است که در سطوح مختلف شکست خورده است. تعداد دفعاتی که مدوف باید دستگیر میشد مضحک است – گاهی اوقات احساس میشد که او در حال انجام جنایات در چشمان آشکار است – و دولت به افشاگرانی که سعی در سرنگون کردن او داشتند نادیده گرفت.
فصل آخر این مجموعه چهار قسمتی بر پیامدهای دلخراش تمرکز دارد، از جمله نه تنها کارهایی که با شجره خانواده مدوف انجام داد، بلکه سرمایهگذاران زیادی از جمله سرمایهگذاران موفقی که پولهایی را که دولت برای پس گرفتن آنها تلاش کرده بود برداشته بودند.
«مدوف: هیولای وال استریت» تبدیل به یک داستان هشدار دهنده می شود و به ما یادآوری می کند که حرص و آز جنایی همیشه در سایه پنهان نمی شود. گاهی اوقات درست در مقابل نورافکن قرار می گیرد که آنقدر روشن است که کسانی را که مسئول توقف آن هستند کور می کند.