نقد و بررسی فیلم Showing Up

64
0
فیلم Showing Up

“او متوجه شده است.” لیزی (Michelle Williams)، مجسمه سازی که در پورتلند زندگی و کار می‌کند، در مورد جو (Hong Chau)، صاحبخانه، هنرمند همکار و به ظاهر تنها دوستش می‌گوید. این یک رابطه آرام نیست. فیلم Showing Up را در ادامه بررسی کرده ایم.

جو، که در واحد مجاور لیزی زندگی می‌کند، یک صاحبخانه بی توجه است. لیزی آب گرم ندارد، جو مدام می‌گوید که به آن رسیدگی می‌کند. لیزی به سرسختی و انعطاف پذیری جو با تعجب و چیزی شبیه حسادت نگاه می‌کند، اگرچه حسادت بیشتر از تنهایی، آزاردهنده است. این رابطه ملایم و گاهی خنده دار کلی رایشارت است، اگرچه لیزی توسط افرادی احاطه شده است که ظاهراً به او اهمیت می‌دهند. لیزی گیر کرده است. او نمی‌تواند خوبی های زندگی خود را احساس کند. جو همه چیزهایی را دارد که ندارد. جو “آن” را فهمیده است.

اما این چی هست”؟ هنر جو؟ توانایی گاه به گاه او برای خودسازی؟ یا «آن» به طور کلی فقط زندگی است؟ لیزی آنقدر توسعه نیافته است که در واقع فکر می‌کند انسان های دیگر «آن» را کشف کرده‌اند، نه اینکه بفهمد همه انسان ها مشکلاتی دارند و همه ما متفاوت آفریده شده‌ایم. هرکس با سرعت خودش حرکت می‌کند. مارلو توماس یک بار داستانی تعریف کرد در مورد اینکه چگونه در سایه پدر مشهورش و همسالانش که به نظر می‌رسید همگی بهتر از او عمل می‌کردند، تلاش می‌کرد تا برای خود شغلی ایجاد کند. پدرش مبارزه را دید و گفت: “تو باید مسابقه خودت را تمام کنی عزیزم.” لیزی نمی‌تواند مسابقه خود را اجرا کند.

نوع خاصی از رقابت بین هنرمندان “محلی” شهرهای کوچک وجود دارد که طعمی متفاوت از تکاپوی کسب مقام در میان هنرمندان شهرهای بزرگ و هنرمندان نامی با شهرت ملی یا بین المللی دارد. در محافل کوچکتر، این فرض وجود دارد که همه هنرمندان محلی بخشی از یک خانواده بزرگ هستند، حمایت از یکدیگر لازم است، همه به نمایشگاه های گالری دیگران می‌روند و هیچکس نباید خود را در گروه غایب کند. لیزی یک فرد خارجی است، و او حتی آن را متوجه نمی‌شود. او در دانشگاه خود، کالج هنر و صنایع دستی اورگان (تاسیس در سال 1907، که درهای خود را در سال 2019 بست) کار می‌کند. او یک دستیار اداری برای مادرش (Maryann Plunkett) است که درخواست روزهای مرخصی را سخت می‌کند. یک هنرمند مهمان از او برای ایجاد یک بروشور زیبا برای نمایش آینده تشکر می‌کند و از اینکه متوجه می‌شود لیزی خودش یک نمایش دارد شگفت زده می‌شود. لیزی اصلاً به عنوان یک هنرمند “ارائه” نمی‌کند.

کلی ریچارت، یکی از هیجان انگیزترین فیلمسازانی است که امروز کار می‌کند، این حال و هوای جزیره ای و هیاهو، رقابت و حسادت را میخکوب می‌کند. این یک فیلم نسبتاً سنگین داستانی برای رایچارت است، که در درجه اول در مورد افراد سرگردان و جویندگان تخصص دارد (“Old Joy”، “Wendy and Lucy”، “Meek’s Cutoff”، “Certain Women”). آخرین فیلم او «First Cow» نیز یک «داستان» خطی داشت، و «Showing Up» در همین راستا ادامه می‌دهد، هرچند در مقیاسی کوچک‌تر و ساکت‌تر. صحنه ی دانشجویانی که در کالج کار می‌کنند، مجسمه سازی می‌کنند، در ماشین های بافندگی کار می‌کنند، یا به طور تصادفی در چمنزار می‌رقصند، حسی آرمان شهری دارند، لیزی از یوتوپیا منع شده است.

فیلم Showing Up
فیلم Showing Up

پدر لیزی (Judd Hirsch) نیز مجسمه ساز بود و او به کار دخترش علاقمند است. با این حال، او در زندگی خود با دو بازدیدکننده همیشگی، با بازی Amanda Plummer و Matt Molloy، به پایان رسیده است. این دو نفر ممکن است مرکز پر جنب و جوش فیلم دیگری از رایچارد باشند. لیزی توسط آنها عصبانی می‌شود و احساس می‌کند که از پدرش سوء استفاده می‌شود (و شاید به توجهی که آنها از پدرش جلب می‌کنند حسادت می‌کند). او نگران برادرش (John Magaro) است، یک هنرمند نابغه گوشه نشینی که رفتار غیرقابل پیش بینی‌اش نگران کننده و احتمالاً خطرناک است. لیزی نیز با یک کبوتر زخمی که توسط جو به او کوبیده شده است در کل این درام گرفتار می‌شود. کبوتر فضای زیادی از مغز را اشغال می‌کند و لیزی کار کردن با آن را سخت می‌بیند. کبوتر یک ابزار ادبی است (فیلمنامه توسط جان ریموند همچنین نویسنده “Wendy And Lucy”، “Meeks Cutoff” و “First Cow” نوشته شده است).

ویلیامز (یکی دیگر از همکاران رایچارد) نقش یک فرد فرومایه را بازی می‌کند، راه رفتن گیج کننده او با شانه های افتاده همراه است. او ناامیدی، رنجش و نامرئی بودن را برمی‌انگیزد. Hong Chau انرژی و اعتماد به نفس می‌آورد، مهمانی هایی را برای خودش برپا می‌کند، تاب لاستیک می‌سازد و روی خلاقیت های غول پیکر نخ رنگیش کار می‌کند. (Michelle Segre چیدمان های جو را خلق کرد و مجسمه های کوچک لیزی از زنان در مراحل مختلف حرکت وحشی، چه شاد و چه مضطرب، توسط Cunitha Lahti خلق شد). «صحنه» پورتلند کاملاً باورپذیر است: گالری های ویترینی، نوشیدنی ارزان، پنیر های گرد، هنرمندان کاملاً از کار یکدیگر آگاهند، در تجارت یکدیگر، شاید دوسوگرا، اما شاید نه. Joe در نمایشگاه گالری کوچک لیزی ظاهر می‌شود. لیزی پیش جو نمی رود. این یک نه است. André Lauren Benjamin بزرگ (با نام مستعار آندره 3000) نقش اپراتور کوره در کالج را بازی می‌کند، و او یکی دیگر از شخصیت های «توانا» است و برای هنرمندانی که به سراغش می‌آیند، یک حامی است. لیزی نمی‌تواند او را در آن سطح ملاقات کند. او دست و پا می‌زند، شاید حتی از هنرش خجالت می‌کشد. به اندازه کافی مهم نیست.

این ممکن است بیانگر امر بدیهی باشد، اما عنوان معنایی دوگانه دارد و بیانگر تنش در این جامعه کوچک یا حداقل تنشی است که لیزی احساس می‌کند. “Showing Up” می‌تواند به معنای حضور در جمع دیگران، حمایت، حضور در نمایش جو و خوشحالی برای موفقیت او باشد. “Showing Up” همچنین به این معنی است که احساس کنید دیگران جلوتر از شما هستند، بسیار بهتر از شما عمل می‌کنند و دستاوردهای شما را محو می‌کنند. اگر احساس می‌کنید که توسط همسالان خود “نشان داده شده اید”، غیرممکن است که برای دیگران “نشان داده شوید”. چیزی کمی بیش از حد منظم در ساختار “Showing Up” وجود دارد، و کبوتر نماد خود را بر روی بال های شکسته خود می پوشاند. اما ویژگی نافذ دیدگاه رایچارت، و بینش او نسبت به پویایی یک صحنه هنری مانند آنچه در پورتلند وجود دارد، کاملاً مشخص است.

5/5 - (3 امتیاز)
سهیل دهقانی
نوشته شده توسط

سهیل دهقانی

علاقه مند به فناوری و تکنولوژی های روز دنیا کارشناس سئو و تولید محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس