سازندگان بازی تاج و تخت، دیوید بنیوف و دی.بی. وایس علاقه زیادی دارند که سراغ پروژههای غیرممکن بروند. احتمالا انتخاب بازی تاج و تخت را هم با همین انگیزه انجام دادهاند. سریالی که در ابتدا ساختنش شبیه رویا بود. این ماجراجویی حالا آنها را به چین و یک داستان علمی تخیلی رسانده. سهگانهای که با عنوان سه بدن یا سه جسم شناخته میشود و به عنوان رمان -پیش از این- خوانندگان بسیاری داشته و بسیار تحسین شده. سریال ۳Body Problem یا «مسئله سه جسم» بر اساس رمانی به همین نام اثر سیکسین لیو، نویسنده چینی ژانر علمی تخیلی ساخته شده. این رمان در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و جوایز متعددی از جمله جایزه هوگو را برای بهترین رمان علمی تخیلی به دست آورد. کتاب به فارسی هم ترجمه شده و به نام «سه جرم کیهانی» در دسترس است. در این پست به نقد و بررسی سریال 3Body Problem می پردازیم.
نقد و بررسی سریال 3Body Problem
حالا سریالی که ساخته شده یک اثر علمی تخیلی نفسگیر از کار درآمده که بینندگان بسیاری در ۱۹۰ کشور دنیا آن را دیدهاند. چینیها شیفتهاش شدهاند و غربیها هم نظرات مثبت زیادی دربارهاش دادهاند. کتاب در اصل داستان به شکلی نمادین از مقابله چین با غرب و آمریکا به عنوان خطرات بالقوه برای حیات و آینده بشر حکایت میکند. با توجه به مفاهیم فلسفی از قبیل ارزش زندگی و نیاز به محافظت از بشر و ماهیت علم و زمان و غیره. طبیعتا دستپخت کمپانی چینی سازنده سریال که حالا در ابعاد جهانی منتشر شده، نشانی از درونمایه تقابل غرب و شرق ندارد. اینجا کره زمین در خطر است و از طرف سیارهای دیگر تهدید میشود و عدهای از دانشمندان قرار است نجاتش بدهند.
همه مواد اولیه هم فراهم شده تا سریال تبدیل به یکی از پدیدههای سال شود؛ استفاده از بازیگران بینالمللی و بهره بردن از بالاترین سطح تکنولوژی و جلوههای ویژه برای رسیدن به بالاترین حد از استانداردهای زیبایی بصری. داستانی که یک بار به عنوان کتاب جواب پس داده و سازندگانی که بهترین رزومه ممکن را دارند. ظاهرا نتیجه هم رضایتبخش است و بینندگان که سریال را پسندیدهاند. اگرچه با احترام به دوستداران سریال، فکر میکنم همه چیز یک سوءتفاهم است و تماشاگران بیش از هر چیز از این که تصور میکنند یک سریال فوقالعاده با ایدهای هوشمندانه و علمی را میبینند سر ذوق آمدهاند. سریال یک کیک بیمزه خامهمالی شده است که شما را به وجد میآورد و احتمالا تا آخرش متوجه نمیشوید چه کلاهی سرتان رفته. ملغمهای از تئوریهای علمی که درست و دقیق هم بیان نمیشوند و داستانی که قرار است باعث شود تپش قلبمان بالا برود در حالی که در اکثر قسمتها کند و بیحال دارد روایتی را میگوید که یک هرج و مرج کامل است.
داستانی گیجکننده که با شکستن مداوم خط زمان و شعبدهبازیهای تصویری حواسمان را پرت میکند. داستانی علمی که قرار است به شدت سرگرمکننده باشد اما بیشتر بینندگانی با هوش متوسط را نشانه رفته، نه زیاد سرگرمکننده است و نه زیاد علمی. اگر طرفدار ژانر علمی تخیلی هستید ممکن است از دیدنش غش و ضعف هم بکنید، غافل از این که سرگیجهای که به شما دست داده به دلیل پیچیدگیهای بیهوده داستانی است و نه هوشمندی فوقالعاده نویسندگان و سازندگان. پیچیدگی که باعث شده شخصیتهای داستانی هم کاراکتر نداشته باشند و با شخصیتهای شل و ولشان نتوانند به عنوان قهرمانهای ماجرا نماد یا الهامبخش باشند. حتی دا شی، کارآگاه خشن لندنی (با بازی بندیکت وانگ) که قرار بوده یکی از آن شمایلهای به یادماندنی و خاص باشد اما در مجموع شده آدمی درمانده که بین عدهای نخبه و دانشمند اسیر شده و با سیگار کشیدنهای مدام و عکسها و نخهایی که به دیوار چسبانده، اصل کلیشه است.
در سریال مسئله سه جسم با چی طرفیم؟
شروع داستان صحنهای از دوران انقلاب فرهنگی در دهه ۶۰ چین را نشان میدهد که در آن یک استاد دانشگاه به خیانت متهم شده و همسر و دخترش شاهد شکنجه و تحقیر او هستند. بعدتر دختر یعنی یه ونجی که یک اخترفیزیکدان جوان است به پایگاهی فوق سری در نقطهای دورافتاده برده میشود تا با برنامه چین برای مقابله با تهدید فضاییها آشنا شود. سالها بعد که یه ونجی زنی مسن شده موجودات فضایی از سیاره تریسولاریس حملهشان را به زمین آغاز کردهاند و بقای بشر به شدت تهدید میشود: دانشمندان نخبهای در سراسر جهان دست به خودکشی میزنند. دانشمندان از دیدن شواهد تازه در زمین شگفتزده شدهاند، قوانین و دستگاههای علمی با اختلال مواجهند و اینجاست در که در نقطهای از بریتانیا چند همکلاسی سابق جمع میشوند تا مثل گروه اونجرز به نجات زمین بشتابند.
آگی سالازار (ایزا گونزالز)، جین چنگ (بجس هونگ)، جک رونی (جان بردلی)، به عنوان رفقایی با آیکیو بالا که هر کدام زندگی و مسیر جداگانهای داشتهاند حالا یک تیم را تشکیل میدهند که طبق معمول هم روابط عاشقانه و شاد دارد و هم اختلافات و درگیریهای دراماتیک. آنها به همراه یه ونجی باید ماموریتی را آغاز کنند که به خنثی شدن برنامه تریسولاریس بیانجامد. برای این کار قهرمانان قصه مجبور میشوند در زمان به گذشته و آینده سفر کنند و با فضاییها وارد مراوداتی شوند که… اگر بقیهاش را بگوییم کل داستان اسپویل شده است. سریال را استودیو تنسنت چین ساخته که یک کمپانی معظم فیلمسازی است و نتفلیکس آن را پخش کرده است.
چرا باید سریال مسئله سه بدن را ببینیم؟
سریال خوش آب و رنگ و سرگرمکننده است. غافلگیریهای زیادی دارد و فضای دائما در تغییر آن به خصوص برای تینایجرها و دوستداران ژانر ساینس فیکشن خوشایند خواهد بود. درگیریها و به خصوص رازآمیز بودن حوادث و پدیدهها میتواند برایتان جذابیت بسیاری داشته باشد؛ مثلا از همان آغاز سریال و اعداد آتشین و رمزآلودی که اعصاب آگی سالازار را به هم ریختهاند. شما میپرسید این شمارش معکوس چه معنایی دارد و قرار است چه فاجعهای رخ بدهد؟ اینها چه ربطی به یه ونجی و آن رصدخانه عجیب کوهستانی در چین قدیم دارد؟ چطور میشود اینها را از چشم کلارنس و رییس مرموزش توماس وید (لیام کانینگهام) یا سرمایهدار مشکوکالحال مایک ایوانز (جاناتان پرایس) دید؟
با دیدن سریال میتوانید احساس کنید که با اثری پازلگونه و علمی و سنگین طرفید. اشارههای مداوم و استفاده از تئوریهای علمی و آزمایشهای فکری درباره فناوری نانو، مکانیک مداری و آینده دور انسان، مخ شما را به کار خواهد گرفت. این که ناگهان در دنیا فرمولهای علمی کار نمیکنند و شتابدهندههای ذرات، نتایج غیرممکن نشان میدهند، شوکهکننده است. همان اوایل داستان یکی از شخصیتها میگوید: «علم دیگر کار نمیکند»، که میتواند بحران وحشتناکی را که گرفتار آن شدهایم تشریح کند و حتی اگر در دبیرستان بدترین نمرات فیزیک را گرفته باشیم موضوع را میفهمیم. تریسولاریس و ارتباط با فضاییها و اکشن و اتفاقات وحشتناک داستان هم هیجان خودش را دارد. به خصوص که در صحنهپردازیها حسابی مایه گذاشته شده و سازندگان هزینه صرف کردهاند و به خصوص برای ساختن چین دهه شصت سلیقه زیادی به خرج دادهاند.
چرا سریال ۳Body Problem به نظرمان آبکی است؟
اغلب منتقدانی که تئوریهای فیزیکی استفاده شده در سریال را جدی گرفتهاند، اذعان دارند که داستان سریال «مسئله سه جسم» از نظر علمی بسیار دور از ذهن و غیرقابل باور است. آنها میگویند که ایدههای مطرح شده در سریال پایه و اساس علمی محکمی ندارند و به طرز کودکانهای تخیلی هستند.
قبلا هم اشاره کردم که شخصیتهای سریال مسئله سه جسم کلا پرداخت نشدهاند و عمق ندارند. شخصیتهایی که رفتارشان خیلی وقتها غیرمنطقی و غیرقابل باور است. دوستداران کتاب اصلی، ایراد گرفتهاند که چرا بعضی جزییات کتاب تغییر کرده؛ اگر این تغییرات کمک میکرد تا داستان کاملتر و منسجمتر شود اشکالی نداشت، اما سریال در همین هشت قسمت هم زیادی طولانی و وراج است. موسیقی سریال را رامین جوادی (آهنگساز گیم آف ترونز) نوشته اما خیلی سریع متوجه میشوید چه کار سختی داشته تا فضای حماسی و ماورایی سریال را با موسیقی پاپ مورد پسند جوانها تلفیق کند و حاصل کار دندانگیر نیست.
و بالاخره این که، سریال با شکلی از پیچیدگی و تلو تلو خودن همراه است که هرچقدر بخواهید گیج نشوید، ممکن نخواهد بود. میتوانید خودتان را گول بزنید و بگویید این سرگیجه به خاطر تیزهوشی بیش از حد نویسندگان سریال و نکات علمی پیشرفته و فضای معمایی سریال است، اما شاید هم فکر کنید که همه اینها تردستیهایی است تا ما از تماشای یک سریال متوسط، زیادی خوشمان بیاید و بابت تماشایش مغرور شویم! کلاه معرکهگیری پر زرق و برقی که هیچ خرگوشی تهش نیست.
سریال از IMDB نمره ۷.۶ گرفته. کاربران روتن تومیتوز میانگین ۷۸% امتیاز و نویسندگان سایت میانگین ۸۰% را برایش در نظر گرفتهاند. متاکریتیکز از ریویوهایش به سریال نمره ۷۰ داده و کاربران سایت برای سریال نمره ۶.۱ را در نظر گرفتهاند. به نظر میرسد در مورد این سریال کاربران متاکریتیکز از همه فهمیدهترند!