پس از اینکه یک تک تیرانداز 29 نفر را در شب سال نو به قتل میرساند، جفری لممارک (بن مندلسون) بازپرس ارشد اف بیآی به اداره پلیس بالتیمور می گوید که مظنون آنها یک شخص است و که کسی او را دوست داشته است. فیلم برای گرفتن یک قاتل را در ادامه بررسی کرده ایم.
یکی او را آموزش داده و یکی به او اسلحه را فروخته است. در میان کسانی که به سخنرانی جفری گوش میدهند، پلیس جوانی به نام النور (شالین وودلی، که به عنوان تهیهکننده نیز فعالیت میکند) وجود دارد که در شب حمله اولین واکنشدهنده بود. فیلم «گرفتن یک قاتل» اثر Damián Szifron است.
جفری و النور تلاش میکنند تا در سیستم فاسدی که بیشتر به افکار عمومی فکر میکند تا امنیت مردم، در مسیر درست حرکت کنند. هدف این فیلم که شیفرون با همکاری جاناتان واکهام نوشته است، از فرمول فیلم قاتل زنجیره ای برای نقد سیستم های شکست خورده دولت استفاده می کند و از سیاستمداران گرفته تا اف بی آی گرفته تا ادارات پلیس و رسانه ها، فاشیست های جنجالی تا سازمان های نظامی-صنعتی را عکس میگیرد.
با این حال جاه طلبی هایش بر توانایی هایش غلبه می کند. در حالی که تصاویر شیفرون و خاویر جولیا، فیلمبردار جذاب است اما کار آنها به دلیل طرحریزی بیش از حد و شخصیتهای توسعه نیافته با مشکل مواجه میشود.
النور وودلی به طور مشابه با شخصیت آنجلیا جولی در فیلم برتر فیلیپ نویس در این ژانر « The Bone Collector » در سال 1999 معرفی شده است. پس از رسیدن او به صحنه تیراندازی، آپارتمانی در همان نزدیکی منفجر می شود.
هوش سریع او باعث می شود تا دیگر پلیس ها شروع به ثیت چهره های کسانی کند که از انفجار فرار می کنند، چون ممکن است تیرانداز در میان آنها باشد. اینکه فیلمنامه از این لحظه برای گفتن چیزی در مورد وضعیت نظارت فعلی ما استفاده نمی کند، عجیب است.
بعداً بقایای آپارتمان بمب گذاری شده را برای کشف DNA بررسی می کند. پس از بررسی دسشویی متوجه میشوند که مجرم کمبود آهن دارد و ممکن است گیاهخوار باشد. این دیدگاه جدید لممارک را وادار میکند تا النور را بهعنوان رابط BPD به FBI بازگرداند. در اینجا الینور به لممارک و تیمش و مأمور افبیآی جک مکنزی (جوان آدپو) کمک می کند.
متأسفانه برخی از لحظات، مانند یک بحث موقع شام بین لممارک و همسرش گاوین (مایکل کرام) به سکانسی خست کننده تبدیل می شود. لممارک به غیر از همجنسگرا بودن، مانند یک پلیس کلیشهای بی احساس و سخت است. اگرچه مندلسون تلاش میکند تا شخصیت او را پیچیده کند، اما بسیاری از سخنرانیهای او مانند حرف هایی است که توسط گیدئون در فصلهای اولیه Criminal Minds ارائه شده است.
حدود دو سوم از فیلم حتی با وجود این نقص ها در شخصیت پردازی فیلم خوب است. افبیآی الینور را رد کرده است، زیرا او در ارزیابی روانیاش شکست خورده است. با این حال لممارک فکر میکند که او فرد مناسبی برای دستگیری این قاتل به دلیل روح شکنجهشدهاش است. در این بخش فیلم دچار ضعف هایی است.
هنگامی که النور سرانجام با قاتل رو در رو میشود، وودلی انرژی مورد نیاز برای ایجاد این صحنه را ندارد. جدای از دیالوگ های وحشتناک این نتواست سیستم های شکست خورده جامعه مدرن آمریکایی را به خوبی نقد کند. در نهایت To Catch a Killer تمام خشونتهای وحشتناکی را که به تصویر میکشد، به گردن سلامت روانی مجرم میاندازد.