نقد و بررسی فیلم تقدیس | Consecration

183
1
فیلم تقدیس

برادرم همیشه معتقد بود که من یک فرشته نگهبان دارم. من به هیچ چیز اعتقاد نداشتم حالا من خیلی مطمئن نیستم،» صداپیشگی درست همانطور که راهبه اسلحه را می کشد و مستقیماً به سمت دوربین می گیرد، به ما می گوید. فیلم تقدیس را در ادامه بررسی کرده ایم.

به این ترتیب، آخرین فیلم ترسناک کریستوفر اسمیت، “تقدس” آغاز می شود. کاش بقیه فیلم به اندازه این سکانس آغازین نیروبخش بود. در عوض، این فیلم ثابت می‌کند که بازخوانی دیگری از داستان‌های ترسناک با مضمون «شیب‌آمیز» کاتولیک است، بدون اینکه بینش یا اصالتی به زیرژانر اضافه کند.

صداپیشگی متعلق به گریس (جنا مالون، که نمی تواند لهجه انتخاب کند. بریتانیایی؟ اسکاتلندی؟ چه کسی می داند!) است که پس از اینکه متوجه می شود برادرش که یک کشیش بود در آنجا در آنجا مرده است، به صومعه Mount Savior در اسکاتلند آمده است. شرایط مرموز زمین های کوه ناجی به قرن دوازدهم باز می گردد، زمانی که ساکنان اصلی آن – معروف به شوالیه های ستاره صبح – پس از جنگ های صلیبی به دنبال توبه بودند. همچنین به احتمال زیاد نفرین شده است.

گریس از دی‌سی‌ای هریس (تورن فرگوسن) متوجه می‌شود که برادرش کشیش دیگری را کشته و سپس خود را کشته است. گریس باور نمی کند که او قادر به انجام هر دو عمل است. همچنین مادر برتر (جانت سوزمن) که به آنها می گوید توسط یک شیطان تسخیر شده است، این کار را نمی کند و هر دو مرگ برای غلبه بر این مالکیت بود. همچنین پدر رومرو (دنی هیوستون) نیز در این ترکیب حضور دارد که از واتیکان آمده است تا پس از مرگ‌های وحشیانه، زمین‌ها را برای پاکسازی مجدد آن‌ها تقدیس کند.

از آنجا، فیلم با فلاش‌بک‌های فراوان و توهمات احتمالی دوران کودکی پریشان گریس، مراسم مذهبی ترسناکی که در قرن دوازدهم اتفاق می‌افتد، و رؤیاهایی از راهبه‌ها و کشیشان که خود را از صخره‌ها پرت می‌کنند تا مرگشان از بین می‌رود. هیچ یک از این رشته های مختلف هرگز با موفقیت در کنار هم بافته نشده اند، و باعث می شود که داستان اصلی درهم و برهم باشد، و آخرین نشان می دهد که هم مضحک و هم فوق العاده بدیهی است.

فیلم تقدیس
فیلم تقدیس

مالون در اینجا از عنصر خود خارج شده است و هرگز نمی تواند اندکی از حقیقت را در سفر گریس بیابد. آیا او یک خواهر عزادار است که مصمم است حقیقت مرگ برادرش را کشف کند؟ روح گمشده ای که نیاز به بیداری معنوی دارد؟ زنی که کودکی آزاردیده را در مواجهه با متجاوز سرکوب کرد؟ هر یک از این انگیزه‌ها می‌توانست اجرا را در نوعی حقیقت احساسی ریشه‌دار کند، حتی زمانی که طرح به قلمروی خارق‌العاده منحرف می‌شود.

به هیچ یک از شخصیت های فرعی نیز عمق زیادی داده نمی شود. به نظر می رسد پدر رومرو تنها برای به اشتراک گذاشتن توضیحات با مخاطب از طریق توضیح دادن چیزها به گریس وجود دارد. مادر سوپریور و خانواده راهبه‌هایش هر فرصتی را که به دست می‌آورند، چه از طریق گفت‌وگوهای رمزآلود و چه از طریق مثله کردن بدن‌هایشان، یک نمایش شبه‌انگیز برگزار می‌کنند. مطمئناً آنها وهم‌آور هستند، اما هر راهبه‌ای که گریس با آنها ارتباط برقرار می‌کند، شخصیت منحصربه‌فردی خارج از رنج غیرتمندانه‌شان ندارد. “تقدس” آنها را به عنوان مردم نمی بیند، بلکه آنها را فقط ظرفی برای سخنرانی های پرمعنا و خشونت آیینی می بیند.

در کنار فیلمنامه کلیشه ای اسمیت و لوری کوک، نویسنده همکار، بیشتر تصاویر فیلم به همان اندازه تنبل هستند. در حالی که گریس در حال بررسی اتاق های مختلف است، ارقام پشت سر او شناور هستند. اغلب راهبه‌ها بدون هیچ دلیلی سر خود را به طرفین خم می‌کنند، گویی سعی می‌کنند در فیلم «شیاطین» کن راسل نقش دیگری داشته باشند. به نظر می رسد که چندین سکانس مستقیماً از آن فیلم بسیار برتر درباره شیدایی مذهبی و تعصب برداشته شده است.

علی‌رغم لوکیشن‌های فوق‌العاده، راب هارت و شان مون، فیلمبرداران مشترک این فیلم، تپه‌های سرسبز و ساختمان‌های باستانی را بدون چشم‌اندازی به تصویر می‌کشند و تقریباً در هر نقطه از تاریکی تاریک، چه شخصیت‌ها در داخل بیمارستان، ایستگاه پلیس، دفترخانه یا بیرون از صخره باشند، استفاده می‌کنند. همچنین تمایز بصری کمی بین خطوط زمانی وجود دارد، به گونه‌ای که اگر خط اصلی در سطح فیلمنامه آنقدر درهم نمی‌رفت، ممکن بود جالب باشد.

صداپیشگی از همان ابتدا تکرار می‌شود که فیلم به سمت پایان مضحک خود می‌رود، 90 دقیقه قبل ظاهراً برای توضیح برای تماشاگران وجود دارد که چرا گریس اکنون «آنقدرها مطمئن نیست» که به چه چیزی معتقد است، با این حال بیشتر چیزهایی که فاش شده است فقط نشان داده شده است. به مخاطب، نه به خود گریس. شاید انتظار هر نوع منطقی در طرح چنین فیلمی بیش از حد باشد، اما آیا این که بخواهیم ساختار دارای برخی منطق باشد، زیاد است؟

گریس خودش هیچ نوع بحران ایمانی را پشت سر نگذاشته است. هیچ لحظه ای وجود ندارد که گریس لحظه ای «به سوی عیسی بیاید»، گفتگو با خدا داشته باشد. هیچ چی. این فیلمی است که از درک سطحی آیین‌ها و تاریخ خشونت‌آمیز کلیسا به‌عنوان پس‌زمینه‌ای برای عمل خود استفاده می‌کند. می‌خواهد درباره عرفان کهن و فحاشی و فساد باشد، اما هیچ مفهومی از معنویت که این چیزها در آن ریشه دارند، ندارد.

درک اساسی از این معنویت برای کشف تنش بین فداکاری و هیستری ضروری است. متأسفانه، «تقدیم» هیچ علاقه واقعی به بررسی واقعی آن تنش ندارد و در عین حال به دلیل فیلمنامه بسیار پیچیده، تکیه بر کلیشه‌های بصری و پایان بی‌درخشش خود را در سطح وحشتناک ناامیدکننده نشان می‌دهد.

امتیاز این مطلب
سهیل دهقانی
نوشته شده توسط

سهیل دهقانی

علاقه مند به فناوری و تکنولوژی های روز دنیا کارشناس سئو و تولید محتوا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک دیدگاه برای “نقد و بررسی فیلم تقدیس | Consecration

  1. باسمه تعالی
    با اینکه لحن متن، کمی روان نیست و شاید ترجمه شده، ولی با نظر شما موافقم.
    پس از شروع خوب و معرفی به موقع شخصیت‌ها و نمایش نقطه عطف، متاسفانه ادامه فیلم و پایان به شدت ضفیف بود.

گوگل فارکس آموزش تخصصی آمارکتس