حقایق زندگی واقعی فراتر از وحشتناک هستند. بین سالهای 2005 تا 2009، 150 زن و دختر جوان توسط مردان در جامعه منونیت منزوی خود در بولیوی مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. در ادامه نقد و بررسی فیلم زنان صحبت می کنند را بخوانید.
زنان بیدار می شدند و نمی دانستند چه اتفاقی افتاده است، اما با دیدن خون روی ملحفه ها و پاهایشان، یا متوجه لباس زیرشان نشدند. محدوده سنی قربانیان از 5 تا 65 سال بود. همانطور که در سایر سیستم های مذهبی بسته دیده ایم، جوامع منونیت معمولاً چنین مواردی را در خانه انجام می دهند.
اما این بار بزرگان جامعه (همه مردان) – که مشکوک شدند و تصمیم گرفتند شبانه یکی از مردان را تعقیب کنند و از این طریق او را در جریان قرار دادند – جنایت را به مقامات بولیوی گزارش کردند. محاکمه نهایی، جایی که قربانیان برای شهادت حاضر شدند، هیجان انگیز بود. هشت مرد به 25 سال زندان محکوم شدند.
میریام تووز، نویسنده کانادایی، که در یک جامعه کوچک منونیت در منیتوبا بزرگ شد، واکنش همدلانه قوی به این داستان داشت. او در مصاحبه ای گفت: «من می توانستم یکی از [آن زنان] باشم.
کتاب حاصل از او، «زنان صحبت میکنند» در سال 2018، بازگویی آن وقایع نیست، بلکه پاسخی تخیلی به آنهاست. در نسخه تخیلی او، همه مردان جامعه به شهر می روند تا برای برادران دستگیر شده خود وثیقه بگذارند.


زنان در انبار گرد هم می آیند و در مورد گزینه های خود بحث می کنند که به سه مورد خلاصه می شود: 1.) هیچ کاری نکنید 2.) بمانید و بجنگید 3.) جامعه را ترک کنید.
آنها یک روز و نیم در مورد این موضوع بحث می کنند. آنها از تنها مرد باقیمانده – یک مرتد سابق به نام آگوست، که به عنوان معلم مدرسه به جامعه بازگشته است – می خواهند که “صورتجلسه” جلسه آنها را بگیرد. (هیچ یک از زنان نمی توانند بخوانند یا بنویسند.) “صورت جلسه” یک وسیله مصنوعی است، اما اصل سازماندهی کتاب است.
کل کتاب از دقایق آگوست تشکیل شده است: افکار او، انحرافات او در تاریخ خودش در گروه، و علاقه او به یکی از زنان. هر آنچه در کتاب می خوانید توسط آگوست “نوشته” است.
بنابراین، این «زنان صحبت میکنند»، بله، اما زنانی هستند که به گفتهی مردی صحبت میکنند (که توسط یک رماننویس، که اتفاقاً یک زن است، خلق شده است). لایه های اینجا بسته به دیدگاه شما یا مشکل ساز هستند یا جذاب. اقتباس سینمایی سارا پولی چند لایه از این هنر را حذف میکند: آگوست (بن ویشاو) حضور دارد و در حاشیه آن را خط خطی میکند، اما او راوی داستان نیست، اگرچه علاقه آگوست به خوشبین رویایی اونا (رونی مارا) هنوز وجود دارد.
“زنان صحبت می کنند” جلو و مرکز حرکت می کنند. اقتباس پولی کاملاً به پیامدهای این تغییر دیدگاه نمی پردازد. آگوست نمی تواند وارد زندگی داخلی آنها شود، در قلب آنها چگونه است، بنابراین او فقط می نویسد که آنها چه می گویند و چه می کنند و سعی می کند سرمقاله نویسی نکند. بخشی از آن فاصله تحمیلی هنوز در اقتباس باقی مانده است.
یکی از قوی ترین عناصر فیلم خود بحث است که بیشتر آن به طور عمده از کتاب برداشته شده است. تماشای گروهی از مردم که چیزها را هش می کنند و با هدفی بحث می کنند، هیجان انگیز است. «12 مرد خشمگین» نیز همین ساختار را دارد.
و صحنه ای در «بدون خرس» جعفر پناهی وجود دارد که در آن یک دهکده دور هم جمع می شوند تا تصمیم بگیرند که در مورد مهمانشان (خود پناهی) چه کنند. در مرز وحشی ایران و ترکیه، در آن بنای کوچک سنگی، دموکراسی در کار است. این اتفاقی است که در «زنان صحبت میکنند». برای ادامه حرکت باید زمین را واگذار کرد، اما حرکت در یک خط مستقیم اتفاق نمی افتد.
حتی «دخترهای دوگانه» در «زنانی که صحبت میکنند» هم از این بحث آگاه هستند: هر چیزی که تصمیم گرفته شود روی آنها تأثیر میگذارد. برخی از بحثها به جنبه معنوی گرایش دارند: تنها راه رسیدن به بهشت اینجا در این گروه است.
آیا رفتن به معنای دیگر بهشت نیست؟ سوالات دیگری نیز وجود دارد. اگر بمانند، آیا باید متجاوزین خود را ببخشند؟ آیا آنها می توانند؟ اگر تصمیم به رفتن بگیرند، بچه های پسر می توانند با آنها بیایند؟ برش در چه سنی است؟ در چه مرحله ای می توانید بگویید “خیلی دیر است” برای این یا آن پسر که شرطی سازی خود را بیاموزد؟
به ما می گویند فیلم ها یک «رسانه بصری» هستند، درست است؟ و البته هستند. صحنه هایی که در آن افراد برای مدت طولانی صحبت می کنند اغلب “غیر سینمایی” یا “بیش از حد شبیه یک نمایشنامه” در نظر گرفته می شوند. مثل همیشه، استثناهای زیادی برای به اصطلاح “قاعده” مانند این وجود دارد که در وهله اول یک “قاعده” نیست.
افرادی که با یکدیگر صحبت می کنند، می توانند «سینما» باشند، اگر دیالوگ خوب باشد و بازیگری علاقه شما را حفظ کند. گفتگوی اتان هاوک و جولی دلپی برای کل سه گانه «پیش از آن» بسیار سینمایی است.
فیلمهای اصغر فرهادی دارای فیلمنامههای پیچیدهای هستند که در آن شخصیتها در هر صحنه موضوعات اخلاقی و اخلاقی سنگینی را مطرح میکنند و در مورد این یا آن دیدگاه بحث میکنند. آنها فیلم های هیجان انگیزی هستند. اعتماد سارا پولی به مواد – و بازیگرانش – اجازه می دهد تا اجراها شکوفا شوند و اجراها داستان را همراه با رگبار کلمات پیش می برند.
بازیگران پولی ردیف استعدادهای قاتل هستند. جسی باکلی نقش ماریشه را بازی میکند، زنی که از سوی شوهرش مورد آزار و اذیت وحشتناکی قرار میگیرد. بازی باکلی به سمت طعنه آمیز، کامل با چشم درهم می کشد، که لزوما قوی ترین انتخاب نیست.
کلر فوی در نقش سالومه بهتر عمل می کند، بنابراین با عصبانیت از اتفاقی که افتاده است با چنگال به یکی از مردان حمله کرد و متوجه شد که قتل در قلبش وجود دارد. فوی یک حضور قدرتمند است و خشم او درخشان است.
جودیت آیوی بزرگ نقش آگاتا را بازی می کند، و شیلا مک کارتی به همان اندازه بزرگ نقش گرتا را بازی می کند. میشل مکلئود، کیت هالت و لیو مکنیل نقشهای کوچکتری را بازی میکنند اما تأثیرات بسیار بزرگی بر جای میگذارند.
فرانسیس مک دورمند چند بار به عنوان “Scarface Janz” ظاهر می شود و رهبری یک جناح کوچک از زنان را بر عهده دارد که در مناظره شرکت نمی کنند زیرا قبلاً ماندن را انتخاب کرده اند.
یکی دیگر از شخصیتهای حاشیهای (بیشتر در کتاب تا فیلم) نتتی (آگوست زمستان) است که – پس از تجاوز جنسی و باردار شدن – شروع به پوشیدن لباسهای پسرانه میکند و میخواهد او را ملوین صدا کنند. ملوین در اثر ضربههای روحی لال شده است و تنها در کنار بچهها احساس امنیت میکند و در حین بحث زنان از آنها مراقبت میکند.
و سپس اونا با بازی رونی مارا قرار دارد. او که به او برچسب “اسپینستر” داده شد، مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و اکنون باردار است. او زنی کنجکاو است، گردآورنده حقایق (در مورد پروانه ها، ستاره ها، دنیای طبیعی) و حتی آنقدر در قلبش آرام است که متجاوزش را ببخشد، یا حداقل استدلال کند که او متجاوز به دنیا نیامده است.
این شبیه یک بحث #مرد_نه_مرد است. Ona تقریباً بیش از حد خوب است که واقعی باشد، اما مارا یک اجرای زیبا و باز ارائه می دهد. در حالی که بوی Mennonite-manic-pixie در مورد مفهوم شخصیت وجود دارد، Ona نیز غافلگیرکننده است.
شما هرگز از آنچه ماریشه باکلی می گوید تعجب نمی کنید، او بیشتر یک “نوع” گسترده است، اما هرگز مطمئن نیستید که قرار است چه چیزی از دهان اونا بیرون بیاید. جای تعجب نیست که اوت شکست خورده است. بن ویشاو دلخراش و کاملاً باورپذیر است.
در حالی که این بحث در جزئیات خود جذاب است – و می تواند به عنوان الگویی برای تمرین مناظره مورد استفاده قرار گیرد – چیزی نسبتاً رسمی در نتیجه وجود دارد که خیانت به خلاقیت منبع اصلی است.
زنان در بولیوی برای شهادت علیه متجاوزان خود (مردانی که میشناختند) در دادگاه قهرمان بودند و با این کار هر سنتی را که میشناختند زیر پا گذاشتند. آنها خود را «فراتر از رنگ پریدگی» شرطی سازی خودشان قرار دادند و داستان هایشان را در مقابل دنیا گفتند.
اقدام آنها شجاعت فوق العاده ای را به همراه داشت. بحث ساختگی توس در مقایسه شبیه یک تمرین فکری به نظر می رسد. نظر شما درباره فیلم زنان صحبت می کنند چیست؟
مزخرفات فمینیستی!