راک هادسون به دلیل مرگش بر اثر ایدز آنهم در اوایل شیوع این ویروس، به یاد دوست داران سینما همیشه خواهد ماند. آخرین مستند استفان کیجاک، فیلم Rock Hudson: All That Heaven Allowed، که زندگی شخصی او را در عین حال نگاهی گذرا به فیلم شناسی او به خوبی بررسی میکند.
این موضوع در مورد مطالعه سند، بیوگرافی مارک گریفین در سال 2019، Rock Hudson: All That Heaven Allowed، صادق است، که تاریخ زندگی هادسون به عنوان یک مرد بازیگر در آمریکای اواسط قرن را در چارچوب محبوب ترین فیلم هایش به تصویر میکشد. تماشاگرانی که به دنبال تاریخچه ای عمیق از کارهای متنوع او به عنوان یک بازیگر هستند، احتمالاً ناامید خواهند شد، اگرچه چیزهای زیادی در مورد زندگی شخصی و درونیات متضاد هادسون خواهند آموخت.
فیلم با داستانی شروع میشود که هادسون برای یک بازیگر مشتاق کمدی در مورد رویایی که در آن او مرکز یک الماس درخشان بود، تعریف میکند. ظاهراً این رویا لنگری بود که هادسون در طول زندگی حرفه ای پرفراز و نشیب خود در هالیوود به آن باورمند بود. این چارچوب است که فیلمسازان تصور میکنند که بسیاری از انتخاب های او در زندگی – از جمله بیمیلی او برای بیرون آمدن حتی پس از استون وال – ناشی از تمایل او برای دستیابی به این ستاره و حفظ آن است.
کیجاک با استفاده از انبوهی از فیلم ها و عکس های بایگانی، زندگی هادسون- با نام شناسنامه ای روی هارولد شرر جونیور- از دوران کودکیاش در ایلینویز تا حضورش در نیروی دریایی در طول جنگ جهانی دوم تا روزهای اولیه و صعودش به هالیوود را ترسیم میکند. کیجاک توجه ویژه ای به رابطه هادسون با مامور هنری ویلسون دارد که نام و شخصیت ستاره ای را ایجاد کرد که طرفداران آن را راک هادسون میشناختند.

سازندگان فیلم از جنبه های یاس بنفش و اسطوخودوس هالیوود دوری نمیکنند و به بررسی این موضوع میپردازند که چگونه ستاره های عجیب و غریب زندگی شخصی خود را پنهان میکردند و میجنگیدند تا نام خود را از روزنامه هایی مانند Confidential دور نگه دارند. این شامل نگاهی عمیق به ازدواج کوتاه هماهنگ شده هادسون با فیلیس گیتس، منشی ویلسون و آسیبی است که به هر دو طرف وارد کرد.
همه اینها در یک بسته کامل است. با این حال، قالب بندی مستند به طرز عجیبی ناهموار است. در 45 دقیقه اول، کیجک از صداپیشگی هایی از موضوعات مختلف مصاحبه، برخی ضبط های جدید و برخی آرشیوها استفاده میکند که یا شخصاً هادسون را میشناختند یا نظرات روشنگرانه ای درباره زندگی و حرفهی او دارند. با این حال، آخرین دقایق فیلم به مصاحبه های جلوی دوربین با افراد مختلف زنده تبدیل میشود که برخی از آنها بخشی از حلقه درونی هادسون بودند، مانند آرمیستد ماوپین، نویسنده «Tales of the City» و دوست سابق هادسون، لی گارلینگتون. مصاحبه با لیندا ایوانز، همبازی خود در «Dynasty» که در مورد بوسه جنجالی آنها در برنامه صحبت میکند.
تغییر فرمت قطعاً به دلیل در دسترس بودن این سوژه ها و نزدیکی آنها به هادسون در طول زندگی او است – اما عکس های خصوصی ارائه شده توسط گارلینگتون از این دو در تعطیلات با هم، مطمئناً شما را به خود مشغول میکند – اجرای این تغییر وحشتناک است و اگر فیلمسازان از همان ابتدا این مصاحبه های جلوی دوربین را انتخاب میکردند، ناگهانیتر میشد.
این فیلم همچنین به شدت به فرمت تدوین از مقاله تجربی عالی «فیلم های خانگی راک هادسون» در سال 1992 متکی است، که در آن مارک راپاپورت، فیلمساز، از فیلم های هادسون – خارج از زمینه – استفاده میکند تا با وقاحت، با اشاره سر به خوانش های عجیب و غریب از فیلم هایش ادامه دهد. استفاده راپاپورت از این تکنیک خرابکارانه بود، روشی که کیجاک از آن استفاده میکند اغلب روی حلقه های توخالی است.
یکی از جنبه های این مستند که به اندازه خود هادسون میدرخشد این است که چگونه دوستی عمیق او با همبازی هایش الیزابت تیلور و دوریس دی و حمایت ثابت آنها از او پس از تشخیص او را برجسته میکند. جدای از برخی گزیده های روشن کننده از دفتر خاطرات دوست صمیمی اش جورج نادر، بسیاری از نگاه های مستند به پنهان کاری و سپس تأثیر تشخیص ایدز توسط هادسون مانند یک صفحه در ویکیپدیا دیده میشود. اما استفاده از تصاویر آرشیوی از زنان و به ویژه سخنرانی آتشین تیلور، لمس شخصی مورد نیاز را به این سکانس میبخشد.
کیجاک هوشمندانه این بخش را با یک یادداشت تلخ به پایان میرساند. بیل میزنهیمر، فعال ایدز میگوید: «سخت است که بگوییم او کسی را نجات داده است، زیرا هیچکس نجات پیدا نکرده است. همه مردند، اما اشاره کرد که اعلام هادسون در مورد تشخیص او “مردم را امیدوار کرد”». هر یک از اعضای زنده حلقه درونی هادسون همچنین تعداد دوستانی را که از دست دادهاند به اشتراک میگذارد، یکی از دوستان به یاد میآورد: «تمام کاری که ما انجام دادیم این بود که به مراسم تشییع جنازه و جمع آوری کمک مالی رفتیم» و دیگری بیان کرد که چگونه او را تشویق کرد که آزمایش شود. سپس کیجاک صدای خبرنگاری را که نشان میدهد بودجه برای تحقیقات ایدز در سال پس از مرگ هادسون به شدت افزایش یافته است را با فیلم های دلخراشی از لحاف یادبود ایدز که در مرکز خرید واشنگتن دی سی گذاشته شده بود، مقایسه میکند.
کیجاک به سند این یادداشت تلخ پایان نمیدهد، بلکه اجازه میدهد با یکی از آخرین مصاحبه های هادسون که در آن او میگوید دیگر از هیچ چیز نمیترسد، پرتو امیدی وارد بشود. هدف فیلم Rock Hudson: All That Heaven Allowed را به این نقطه قوت ارائه میدهد، اگرچه مستند دارای مشکلات ساختاری است، اما به احتمال زیاد کسانی را که ممکن است آثار هادسون را نشناسند، الهام بخشد تا آنها را جستجو کنند. فیلم کیجاک میتواند به نسل جدید یادآوری کند که، علیرغم مشکلات به ظاهر غیرقابل حل، برخی از نیاکان عجیب و غریب ما میتوانستند تکهای از شادی پیدا کنند، علیرغم اینکه در دنیایی زندگی میکردند که به آنها میگفت از آنها استقبال نمیکنند.