قسمت نهم سریال زخم کاری ۲ روز جمعه ۱۲ آبان از فیلیمو پخش شد. در این قسمت شاهد بودیم که چطور بعد از مرگ فرنهادزاده طلوعی توانست جاده رقیبان را خالی کند و راه را برای رسیدن به اهداف خود هموار کند. در این پست به نقد و بررسی قسمت نه زخم کاری ۲ می پردازیم.
نقد و بررسی قسمت نه زخم کاری ۲
مرگ فرنهادزاده و شخصیت پیچیده طلوعی
مرگ و حذف فرنهادزاده رقیب سنتی و جدی طلوعی از مناسبات قدرت و ثروت نشان داد دنیای مافیا آنقدر بیرحم است که حتی برای رسیدن به اهداف شخصی از خیر بسیاری از منافع جمعی میتوان به راحتی گذشت. فرنهادزاده به گواه داستان یک فرد با نفوذ بود که شرکتهای بسیاری از طریق او میتوانستند کار کنند و اگرچه او هم همچون طلوعی فردی با فسادهای متعدد اقتصادی بود اما حذف او توسط طلوعی یک شوک بزرگ به داستان بود؛ قسمت نهم زخم کاری ۲ طلوعی در ظاهر خودش را فردی دلسوز معرفی میکند که از مرگ رقیب و به ظاهر رفیقش ناراحت است و در مجلس ختم او در صف اول عزاداران میایستد و به مهمانها خوشآمد میگوید. او خودش را صاحب عزای فرنهادزاده معرفی میکند تا بتواند در پوستین بره همچنان یک گرگ وحشی و زخمی باشد تا شیره جان باقیمانده فرنهادزاده را نیز بمکد. حالا دیگر طلوعی آنقدر دستش به جنایتهای مختلف آلوده شده که تشخیص آن برای اطرافیان هم سخت است. چیدن سناریوی منفجر شدن کپسول اکسیژن اتاق عمل و انفجار بزرگی که در مطب دکتر رخ داد تمام فرضیههای ظاهری را برای دخیل بودن طلوعی در مرگ رقیبش رد میکند. اما آنها که به او نزدیک هستند خوب میدانند که این یک اتفاق طبیعی نبوده است.
وقتی میثم هم دیگر توان مقابله با طلوعی را ندارد
بعد از مرگ فرنهادزاده حالا میثم دیگر هیچ متحدی در برابر طلوعی ندارد و او خوب میداند دست خالی حریف طلوعی و شفاعت نمیشود. میثم برای آنکه دیگر با طلوعی روبرو نشود از شرکت پدرش رفت و حتی تابلوی عکس پدرش را از شرکت برداشت. او به خوبی درک کرد هلدینگ ریزآبادی با نفوذ طلوعی دیگر جای ماندن و کار کردن نیست. اگرچه سمیرا هنوز هم معتقد است باید در کنار طلوعی بماند اما مرگ فرنهادزاده نشان داد بازی طلوعی بسیار صریحتر از چیزی است که در ابتدا نشان میداد و این ترس را درون میثم هم بیشتر کرده است.
نفوذ برای از بین بردن خاندان فرنهادزاده
بعد از مرگ فرنهادزاده پسرش که در حبس خانگی پدر به سر میبرد حالا وارث کل ثروت و شرکتهای او است. او در اولین اقدام سعی کرد تا مشکلات مربوط به ترخیص کالا از گمرک را حل کند که به خاطر نداشتن توانایی در حل مشکلات به سراغ طلوعی رفت. طلوعی هم برای آنکه اعتماد پسر فرنهادزاده را جلب کند تا بتواند به او نزدیکتر شود با ارتباطهایی که داشت مشکل را حل کرد تا پسر فرنهادزاده بیش از پیش به اطرافیان پدرش بی اعتماد شود و در اولین اقدام دستیار اصلی پدرش را اخراج کرد. طلوعی که از وضعیت زندگی و رفتارهای پسر فرنهادزاده آگاه بود فردی به اسم سامان را پیش او فرستاد تا از طریق سامان بتواند ثروت فرنهادزاده را از چنگ پسرش که معتاد به قمار است در بیاورد.
چهره مرموز قسمت نهم زخم کاری ۲: سیما
حضور سیما در روند داستانی سریال پررنگتر از قبل شده است. او حالا از یک زن خانهدار که عاشق نقاشی است و تابلوهای گرانقیمت میخرد تبدیل به یک زن فعال شده و در شرکت و خیریه زیر نظر طلوعی رفت و آمد میکند. سرد شدن رابطه سیما با شفاعت و نگاه پرسشگر سیما باعث شده است به غیر از سمیرا یک زن دیگر در روند داستانی سریال حضور پرقدرتی داشته باشد. اگرچه هنوز هیچ عکسالعمل جدیای از سوی سمیرا دیده نشده است اما تقابل او با سمیرا در این قسمت و چهره خونسرد و آرام او در مواجهه با تندیهای اطرافیان نشان از آرامش قبل از طوفان است.
این وارثان نمک نشناس!
وارثان ثروتمندان در سریال زخم کاری هیچ گاه نتوانستند جا پای پدر بگذارند. در فصل اول سریال شاهد بودیم که چطور بعد از مرگ حاج عمو منصوره و ناصر هلدینگ ریزآبادیها را دو دستی در اختیار مالک گذاشتند و ناصر به خاطر عیاشی تمام زندگی خودش و خواهرش را نابود کرد. میثم نیز به خاطر بی عرضگی بعد از مرگ پدرش نتوانست با طلوعی در بیفتد و عملا هیچ کاری از دستش بر نمیآید و حتی تا پای از دست رفتن جانش هم پیش رفت. بعد از مرگ فرنهادزاده هم کل ثروت او به پسر قماربازش رسید که حالا با طعمهای که از طرف طلوعی برایش پهن شده تمام زندگی را نابود کند. زخم کاری محل نابودی وارثانی است که هیچ شناختی از پدر خود نداشتند و ندانستند چگونه میتوان با پولهای بادآورده کار کرد و رشد کرد. وارثهایی که به امید ثروتهای نامشروع پدران خود تنها عیاشی و خوشگذرانی را بلد بودند و هیچ کدام نتوانستند فرزند خلف پدرشان باشند.
معمای خانه طلوعی در قسمت نهم زخم کاری ۲
میثم حالا بعد از آنکه تصمیم گرفت از شرکت بیرون بیاید عزم خودش را برای نابودی طلوعی بیش از گذشته جزم کرده است. او میخواهد بعد از آنکه شیدا را برای رفتن از کشور راضی کرده است به سراغ طلوعی برود. مرد مرموزی که به غیر از یک خیریه چیزی برای عرضه ندارد و هیچ دفتر و دستکی برای ارائه وجود ندارد. در قسمت قبل کیمیا به میثم گفت که کارگاه طلوعی در خانهاش است و در این قسمت هم سیما با اشاره به خانه طلوعی به میثم گفت که اگر دنبال اسنادی هست باید به خانه او برود. باید منتظر قسمتهای بعدی سریال باشیم تا ببینیم میثم میتواند ردی از فسادهای طلوعی پیدا کند؟