در سالهایی که سیاست آمریکا بیش از هر زمان دیگری قطبی و آشفته است، پرداختن به تاریخ و گذشتهی این کشور میتواند هم تلنگری هشداردهنده باشد و هم آینهای برای فهم امروز. هالیوود سالهاست که شیفتهی بازنمایی چهرهی روسایجمهور آمریکا و بهویژه لحظات تراژیک تاریخ این کشور است؛ از ترور آبراهام لینکلن تا جان اف. کندی. اما در این میان، یکی از ترورهای مهم سیاسی تقریباً به فراموشی سپرده شده بود: قتل جیمز ای. گارفیلد، بیستمین رئیسجمهور ایالات متحده.
نتفلیکس با همکاری مایک ماکووسکی (نویسندهی فیلم Bad Education) در سریال جدید خود با عنوان Death by Lightning تلاش کرده این خلأ تاریخی را پر کند. نتیجه اثری است که در مرز بین طنز سیاه و درام تاریخی حرکت میکند؛ اثری که گاه بیش از حد شوخطبع میشود، اما در مجموع روایتی تماشایی، پرکشش و با بازیهای قدرتمند ارائه میدهد.
نقد و بررسی سریال Death by Lightning
سریال با محوریت دو شخصیت اصلی پیش میرود: جیمز گارفیلد (با بازی درخشان مایکل شنون) و چارلز گیتو (با بازی متیو مکفیدین).
گارفیلد مردی شریف و اهل اوهایو است که برخلاف میل خود، در دورانی پرآشوب پس از جنگ داخلی، به ریاست جمهوری میرسد. در مقابل، گیتو مردی جاهطلب و شکستخورده است که در پی یافتن معنا و قدرت، به سیاست دل میبازد و به تدریج از آرمانگرایی به جنون و خشم میرسد.

در کنار این دو، شخصیتهای دیگری نیز درگیر بازیهای سیاسی میشوند؛ از جمله سناتور روسکو کانکلینگ (شِیا ویگهام) و چستر آرتور (نیک آفرمن) که بعدها جانشین گارفیلد میشود. subplot مربوط به این دو، از جذابترین بخشهای اثر است و پیچیدگی سیاست آمریکای قرن نوزدهم را با نگاهی مدرن روایت میکند.
بازیها و شخصیتپردازی
مکفیدین در نقش گیتو شاهکار میکند. او این شخصیت را نه یک قاتل روانی، بلکه انسانی شکسته و گرفتار در رؤیای آمریکاییِ معیوب نشان میدهد؛ فردی که عطش دیدهشدن و بیثباتی روانیاش او را به سوی جنایت میکشاند. بازی او یادآور نقش معروفش در سریال Succession است، اما اینبار با لایههای انسانیتر و تراژیکتر.
در سوی دیگر، شنون چهرهای آرام و نجیب از گارفیلد ارائه میدهد، هرچند فیلمنامه کمتر به درون او نفوذ میکند. اما شاید همین فاصله، بازتابی از خود گارفیلد باشد؛ رئیسجمهوری که عمر سیاسی کوتاهش مجالی برای شناخت کاملش نگذاشت.
طنز سیاه و نوسانهای لحنی
یکی از ویژگیهای جالب سریال، لحن طناز و شوخطبعانهی آن است. برخلاف انتظار، Death by Lightning بیشتر به طنز سیاه نزدیک است تا یک درام تاریخی خشک و جدی. گفتوگوهای تند و بامزه، تضاد میان جاهطلبی و پوچی، و نگاهی طعنهآمیز به سیاست، همگی یادآور آثار طنز تلخ مدرن مانند Veep یا The Death of Stalin هستند.
البته این رویکرد همیشه جواب نمیدهد. در سه قسمت نخست، شوخیها گاهی مانع از عمقیافتن لحظات دراماتیک میشوند و تعادل بین جدیت و طنز از بین میرود. با این حال، در قسمت پایانی، سریال به اوج خود میرسد.
پایانی تلخ، انسانی و بهیادماندنی
فینال سریال از بهترین قسمتهای تلویزیونی سال است. سکانس ترور گارفیلد با دقت و ظرافتی سینمایی ساخته شده و برخلاف مرگ ناگهانی لینکلن یا کندی، مرگی تدریجی، دردناک و انسانی را به تصویر میکشد. در این بخش، سریال از لحن شوخ فاصله میگیرد و به تأملی عمیق دربارهی قدرت، جاهطلبی و شکنندگی روان انسان میرسد.
این پایان چنان تأثیرگذار است که مخاطب را ترغیب میکند تا بار دیگر کل سریال را از ابتدا ببیند و مسیر سقوط و دگرگونی شخصیتها را با نگاهی تازه مرور کند.

«مرگ با برق» نه اثری دربارهی قهرمانان تاریخی، بلکه دربارهی انسانهایی شکننده است که در گرداب قدرت و توهم گرفتار میشوند. این مینی سریال درخشان، با بازیهای چشمگیر، نگاهی هوشمندانه به سیاست و طنزی گزنده، یادآور این نکته است که تاریخ سیاسی آمریکا بیش از آنکه داستان «قهرمانان» باشد، روایت زنجیرهای از خطاها، جاهطلبیها و تصادفهای تلخ است.
در نهایت، Death by Lightning یکی از بهترین تلاشهای اخیر تلویزیون برای بازنگری در تاریخ فراموششدهی ایالات متحده است؛ اثری که با وجود کاستیهایش، هم سرگرمکننده است و هم اندیشمندانه.
اطلاعات تولید
-
سال انتشار: ۲۰۲۵
-
شبکه پخش: نتفلیکس (Netflix)
-
کارگردان: مت راس (Matt Ross)
-
نویسنده: مایک ماکووسکی (Mike Makowsky)
نکات مثبت و منفی سریال
نکات مثبت:
-
بازیهای قدرتمند و عمیق متیو مکفیدین و مایکل شنون در نقشهای اصلی.
-
حضور بازیگران مکمل برجسته مانند نیک آفرمن، بتی گیلپین و بردلی ویتفورد که درخشش خاصی به اثر میبخشند.
-
قسمت پایانی پرتنش و تأثیرگذار که تمام روایت را به شکلی منسجم و رضایتبخش به پایان میبرد.
نکات منفی:
-
سه قسمت نخست بیش از اندازه به کمدی و شوخی متکیاند و از جدیت درام میکاهند.
-
شخصیت گارفیلد در مقایسه با گیتو پرداخت دراماتیک کمتری دارد.





