تبلیغ فیلم Founders Day به عنوان یک فیلم جسورانه سیاسی اعتبار زیادی به خود فیلم میدهد. داستان آن پس از یک کشتار پس از “جیغ” است که پیش از انتخابات شهری یک شهر کوچک انجام میشود. حس سیاسی فیلم به نسبیت اخلاقی پیش پا افتاده پس از وس کراون خلاصه میشود، جایی که شهردار فعلی و رقیب نفرت انگیزش به گونه ای شعار میدهند و مبارزات انتخاباتی را انجام میدهند که آنها را غیر معتبر و کاربردی به نظر میرساند. بقیه فیلم روی قهرمانان نوجوان تمرکز دارد که دیالوگ هایشان صیقلی بوده و مرگشان قطعاً وحشتناک بود. چند چرخش ملودرامیک نشان میدهد که «Founders Day» شاید فیلمی جسورانه باشد، اما طنز بدون مرز آن، کلیتش را همراهی نمیکند.
تضاد سیاسی هرگز در شهر Fairwood در آمریکا به پایان نمیرسد، جایی که شهردار گلدول (امی هارگریوز) آماده میشود تا برای مقام دولتی خود در برابر رقیبش هارولد فاکنر (جیس بارتوک)، بجنگد. Fairwood جایی است که عاشقان جوان با زدن یک قفل روی پل پیاده محلی به یکدیگر متعهد میشوند.
یک تظاهرات کوچک و منظم در مقابل سالن سینما Fairwood رخ داده است. هم هارولد و هم حامیان شهردار همدیگر را متهم میکنند.
این مسابقه اراده ها به بن بست ختم میشود، زیرا حفظ وضع موجود به دلایل خودخواهانه ظاهرا اشتباه است. قبل از آن، یک سری قتل های خونین به زندگی نوجوانان عصبانی Fairwood پایان میدهد. ملیسا (اولیویا نیکانن) در ابتدا میمیرد، درست بعد از اینکه او و شریک زندگی اش آلیسون (نائومی گریس) قفلی را به پل شهر میبندند. مهاجم او ماسک کارناوال روی صورت دارد، مانند یک قاضی لباس پوشیده و با چوب دستی میکشد. هدف قرار دادن ملیسا مطمئناً سیاسی به نظر میرسد زیرا او دختر هارولد و همچنین خواهر آدام (دوین دروید) است.
پیوند آدام و آلیسون پس از قتل چیزهای زیادی بازگو میکند، به ویژه در مورد نیات آدام و حامیانش. او ظاهراً انتظارات را نادیده گرفته، زیرا فرزند یک سیاستمدار است. به گفته راب (تایلر جیمز وایت)، که اکنون با لیلی (امیلیا مک کارتی) نامزد سابق آدام و دختر شهردار قرار دارد، آدام نیز ظاهراً حسود است. آدام برای مدت کوتاهی با لیلی در طول یک مناظره سیاسی ساختگی، که توسط معلم مهربان آقای جکسون (ویلیام راس) برگزار میشود، بحث میکند. اما جرقه ها واقعاً بین عاشقان سابق فراتر از آن صحنه نمیرود. علاوه بر این، یک مرگ تصادفی غافلگیرکننده رخ داده، تشخیص اینکه قرار است در مورد او چه احساسی داشته باشیم، دشوار است.
این تصادف ناراحت کننده ترین چیز در مورد Foundera Day است. صحنه های کشتار فیلم سعی دارد چهره بینندگان را به نوعی بدجنسی بیرحمانه آشنا کند که دنباله های پس از کراوون است. من میگویم “سعی کردن”، زیرا به نظر نمیرسد سازندگان Founders Day روی سادیسم سرمایه گذاری کنند، حتی وقتی یک قربانی در راهروی پر از شیشه سینما کشیده میشود. مرگ در اینجا هیچ ردی ندارد، و اهمیت دادن به اینکه چه کسی درست است و چه کسی نه سخت میشود.
تصادف فوق الذکر متمایز و فوق العاده آزاردهنده است. اریک بلومکوئیست کارگردان و کارسون بلومکوئیست نویسنده و تدوینگر، با کنار گذاشتن اجباری مظنون اصلی، ظاهراً غم و اندوه Fairwood را عمیق تر میکنند. بچه ها در حال مرگ هستند، مهم نیست والدینشان به چه کسی رای میدهند – این یک پیشرفت امیدوارکننده است! (برای یک فیلم ترسناک) متأسفانه، بلومکوئیست ها به اندازه کافی زخم های شهر را باز نمیکنند. آدام مثل آلیسون چشمک میزند، پدر آدام ناراحت است، و مادر لیلی عصبانی است. وحدت کاذب غم و اندوه، شخصیت های نه چندان متمایز Fairwood را در بر میگیرد، که با توجه به پایان پرتنش فیلم، منطقی است.
اغلب اوقات، “Founders Day” به نظر فرصتی از دست رفته برای چیزی تاریک تر یا تحریک آمیزتر است. زمان زیادی برای ایجاد انتظارات نادرست تلف میشود. گاهی اوقات به نظر میرسد بزرگترین جاه طلبی فیلمسازان این بود که به فساد و فرصت طلبی در هر دو طرف اشاره کنند. گلادول ها و فاکنرها فقط به این معنا که هیچ یک از خانواده ها فرق ندارند. به طور باورپذیری شبیه همند، آنها کثیف میباشند زیرا شخصیت های فردی را به نقش های تعیین شده خود تقلیل میدهند. این اتفاق میتواند در یک فیلم اسلشر مضمونی طنز آمیز داشته باشد، به خصوص اکنون که این ژانر بیشتر از آن که وحشیانه به نظر برسد، جذاب به نظر میرسد. هیچ چیز واقعاً در Founders Day مهم نیست، حتی تقدس نیهیلیستی هیجان ها.