درام تاریخی قدرتمند نیکولای آرسل، بازگشت شایسته این فیلمساز تحسین شده دانمارکی به زادگاهش بعد از فیلم ناموفق برج تاریک در سال ۲۰۱۷ به شمار میرود. آرسل در اینجا بعد از فیلم موفق نامزد اسکار یک رابطه سلطنتی، دوباره با بازیگر مشهور هموطنش مدس میکلسن، همکاری کرده است. سرزمین موعود نشان میدهد که درامهای تاریخی همچنان میتوانند قدرتمند، سهمگین و از لحاظ احساسی برانگیزاننده باشند. این اقتباس از رمان «کاپیتان و آن باربارا» از ایدا یسن، داستانی از تکبر ویرانگر انسان، مهاجرها و کولیها، راهزنان و اشرافزادههای ظالم است که به مضامین طبقاتی، نژادپرستی و استثمار میپردازد. فیلمی که ژانر وسترن کلاسیک را با حال و هوای متمایز آثار اسکاندیناوی ترکیب میکند و به نتیجهای جذاب دست مییابد. در این پست به نقد و بررسی فیلم The Promised Land می پردازیم.
نقد و بررسی فیلم The Promised Land
داستان فیلم سرزمین موعود The Promised Land از این قرار است؛ در سال ۱۷۵۵، کاپیتان فقیر لودویگ کیلن (مدس میکلسن) تصمیمی به ظاهر غیرممکن میگیرد: اینکه یک زمین پهناور غیرقابل سکونت و بایر را آباد کند. او به شدت خواهان این است که در ازای کشت محصولات باارزش و ساختن یک مستعمره برای پادشاه، صاحب عنوانی اشرافی بشود. اما تنها فرمانروای منطقه، فردریک دوشینکل ظالم، قاطعانه اعتقاد دارد که این قلمرو متعلق به او است. زمانیکه دوشینکل متوجه میشود زوجی که اخیرا از اسارتش فرار کردهاند به کیلن پناه بردهاند، این حاکم کینهتوز سوگند انتقام میخورد. در نتیجه او با امتیازات خود سعی میکند هر کاری میتواند انجام بدهد تا کاپیتان را از آنجا دور کند. اما کیلن حتی یک قدم از مواضع خود عقب نمیکشد و شرافتمندانه وارد نبردی نابرابر میشود. نزاعی که نه تنها جان او، بلکه زندگی خانوادههای مهاجری که در همسایگی او ساکن شدهاند، به خطر میاندازد.
بازیگران و عوامل فیلم سرزمین موعود
مدس میکلسن در نقش کاپیتان لودویگ
همانطور که اشاره کردیم بازیگر بینالمللی و پرافتخار سینمای دانمارک، مدس میکلسن در نقش کاپیتان لودویگ کیلن در راس گروه بازیگران سرزمین موعود قرار دارد. میکلسن با اکثر کارگردانهای مطرح هموطن خود، شامل نیکلاس ویندینگ رفن، توماس وینتربرگ، سوزان بیر و آندرس توماس ینسن، همکاری کرده است. سرزمین موعود، دومین همکاری میکلسن و آرسل به عنوان بازیگر و کارگردان محسوب میشود. میکلسن بخاطر بازی در نقش هانییال لکتر در سریال هانیبال و همچنین نقشهایش در فیلمهایی مانند روگ وان Rogue One، دکتر استرنج Doctor Strange، جانوران شگفتانگیز: اسرار دامبلدور Fantastic Beasts: The Secrets of Dumbledore و کازینو رویال Casino Royale، شهرت بینالمللی دارد. همچنین احتمالا بسیاری از مخاطبان میکلسن را با اجراهای برجسته و ستایششدهاش در فیلمهای موادفروش ۱ و ۲ Pusher از نیکلاس ویندینگ رفن، شکار The Hunt و یک دور دیگر Another Round از توماس وینتربرگ، به یاد میآورند.
آماندا کالین که بیشتر بخاطر بازی در دو سریال بزرگ شده توسط گرگها Raised by Wolves و خاندان اژدها House of the Dragon، شناخته میشود، در کنار میکلسن حضور دارد. گوستاو لیند، ماگنوس کرپر و توماس گابریلسون و سورن مالینگ که هر دو سابقه همکاری با آرسل را در فیلم یک رابطه سلطنتی دارند، از دیگر بازیگران مطرح سرزمین موعود به شمار میروند. لیند بازیگر خوشآتیهای است که در سالهای اخیر با بازی در فیلمهایی مانند سوران عدالت و مرد شمالی The Northman، نامی برای خود دست و پا کرده است. از دیگر بازیگران سرزمین موعود میتوان به کریستین کوجات تورپ، مورتن هی اندرسن، جاکوب لوهان، ملینا هاگبرگ، سیمون بنبیرگ و فلیکس کرامر، اشاره کرد.
کارگردان فیلم The Promised Land
سرزمین موعود، ششمین فیلم بلند داستانی نیکولای آرسل است. این فیلمساز دانمارکی که پیش از این با درام تاریخی یک رابطه سطنتی A Royal Affair، در مراسم گلدن گلوب و اسکار، نامزد بهترین فیلم خارجی زبان شده است، با سرزمین موعود این شانس را دارد تا بار دیگر در این بخش نامزد اسکار شود. آرسل فعالیت فیلمسازی خود را بهطور جدی با تریلر سیاسی بازی پادشاه King’s Game در سال ۲۰۰۴ شروع کرد که جایزه بهترین کارگردانی را از مراسم روبرت (معادل اسکار) از آکادمی فیلم دانمارک به دست آورد. او پس از آن، فیلم ماجراجویانه جزیره ارواح گمشده Island of Lost Souls را در سال ۲۰۰۷ و کمدی نسلی حقیقت درباره مردان Truth About Men را در سال ۲۰۱۰، عرضه کرد.
آرسل پس از موفقیتهای بینالمللی یک رابطه سلطنتی، از جلمه یک نامزدی اسکار و کسب ۲ جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم برلین، به هالیوود رفت و اقتباسی سینمایی از برج تاریک The Dark Tower استیون کینگ را با بازی ادریس البا و متیو مککانهی، مقابل دوربین برد. برج تاریک با نقدهای منفی از جانب منتقدان روبرو شد و در گیشه نیز اقبال چندانی به دست نیاورد. در نتیجه، آرسل پس از این تجربه ناموفق به زادگاهش بازگشت و سراغ درام تاریخی سرزمین موعود رفت.
اگرچه رزومه فیلمسازی آرسل تا به امروز تنها شامل ۶ فیلم بلند میشود، اما در زمینه فیلمنامهنویسی کارنامه پربارتری دارد. او علاوه بر اینکه در نگارش فیلمنامههای همه آثارش نقش داشته، در نوشتن فیلمنامههای آثاری مانند نسخه اصلی دختری با خالکوبی اژدها The Girl with the Dragon Tattoo و غایب The Absent One، مشارکت کرده است.
همکاری آرسل با یک کارگردان دانمارکی مطرح دیگر
فیلمنامه سرزمین موعود را آرسل با کارگردان هموطنش آندرس توماس ینسن، براساس کتاب کاپیتان و آن باربارا از ایدا یسن، نوشتهاند. ینسن و آرسل، پیش از این در نگارش فیلمنامه برج تاریک، با یکدیگر همکاری کردهاند. در کارنامه ینسن کارگردانی پنج کمدی تحسین شده سواران عدالت Riders of Justice، انسان و مرغ Men & Chicken، سیبهای آدم Adam’s Apples، قصابهای سبز The Green Butchers و نورهای سوسوزننده Flickering Lights، دیده میشود. جالب است بدانید که در همه این فیلمها مدس میکلسن بازی کرده است. ینسن که در سال ۱۹۹۹ با شب انتخابات Election Night برنده اسکار بهترین فیلم کوتاه شد، همچنین یک نویسنده برجسته است. چراکه نام ینسن به عنوان فیلمنامهنویس در شماری از بهترین فیلمهای دانمارکی دو دهه اخیر به چشم میخورد. تا ابد عاشقت هستم Open Hearts، برادران Brothers، بعد از عروسی After the Wedding و فیلم برنده اسکار در یک دنیای بهتر In a Better World – همگی به کارگردانی سوزان بیر -، در کنار آثاری مانند ویلبر میخواهد خودش را بکشد Wilbur Wants to Kill Himself از لونه شرفی، وندی عزیز Dear Wendy از توماس وینتربرگ و سرزمین مین Land of Mine از مارتین زندولیت، تنها برخی از این عناوین هستند.
سایر عوامل فیلم سرزمین موعود
فیلمبردار دانمارکی، راسموس ویدبک، مثل همیشه پشت دوربین آرسل حضور داشته و آهنگساز و ترانهسرای آمریکایی دن رومر، موسیقی فیلم را ساخته است. از جمله آثار مطرحی که رومر آهنگسازی آنها را به عهده داشته میتوان به انیمیش لوکا Luca، ایون هنسن عزیز Dear Evan Hansen، جانوران بدون کشور Beasts of No Nation، جانوران حیات وحش جنوب Beasts of the Southern Wild و سریالهای ایستگاه یازده Station Eleven و رامی Ramy، اشاره کرد.
نقد و بررسی نظر منتقدان درباره فیلم سرزمین موعود
Film Threat | امتیاز: ۸۵ از ۱۰۰
کالان پانچو | آرسل و میکلسن با سرزمین موعود فیلمی با حال و هوایی عمیقا انسانی خلق کردهاند. قصهای از سبعیتی بی چون و چرا که در عین حال در اشراق الهی آن، رگههای از امید وجود دارد.
تایم اوت | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
فیل دی سملین | آرسل گویی نسخه دانمارکی آخرین موهیکان The Last of Mohicans را ساخته که پر از شور و احساسات و ایدههای سیاسی است. فیلمی که تقریبا به اندازه قهرمان مقاوم و محکم خود باید در گذر زمان قدرتش را حفظ کند.
پلی لیست | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
النا لازیچ | یک درام تاریخی چشمنواز که شامل تعداد زیادی جامههای زیبا، کلاهگیسهای قرن ۱۸امی و اشراف بیحوصله میشود، اما با اینحال برخلاف انتظار، فیلمی ساده و معمولی است که در آن طبیعت با پرداختی بسیار نامناسب، نقش اصلی را ایفا میکند.
ورایتی | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
گای لاج | این فیلم که از لحاظ تئوریک ریشه در واقعیتهای تاریخی دارد واقعا لذتبخش بهنظر میرسد، اما با یک داستان عاشقانه ساده انگارانه و شرارتهای کارتونی و اغراقآمیز تزیین شده است. در نتیجه در نهایت همان تتمه جذابیتش (یا حداقل نیمی از آن) را مدیون چهره رسا و حالات بیانگر مدس میکلسن است.
فیلم استیج | امتیاز: ۶۷ از ۱۰۰
سی. جی. پرینس | آرسل از نمایش خشونت دوره زمانی داستان سرزمین موعود، هم از جانب مردم و هم محیط، طفره نمیرود و همین مسئله به فیلم این مزیت را میبخشد که تا پایان جذابیت قصهاش را حفظ کند.
ایندیوایر | امتیاز: ۵۸ از ۱۰۰
ناتالیا وینکلمن | فیلمی متظاهرانه و بیش از حد گسترده که ملالآور و در روندی نزولی پیش میرود و هرگز موفق نمیشود از زیر سایه سنگین مقیاس بزرگ داستان خود بیرون بیاید.
نقد فیلم سرزمین موعود برگرفته از سایت Vulture
بیلگه ابیری | لف کولشوف احتمالا باید با دیدن مدس میکلسن حیرت زده میشد. این فیلمساز و نظریه پرداز شوروی که اکنون بیشتر بخاطر بیان این گزاره معروف است که یک نمای دقیقا مشابه مبهم، بسته به اینکه آن را به چه تصویری برش میزنید، میتواند احساسات زیادی را منتقل کند (پدیدهای که اکنون به عنوان اثر کولشوف شناخته میشود). در واقع کولشوف مونتاژ را جوهره فیلمسازی میدانست. طبق این دیدگاه، بازیگران به مثابه مدلهایی هستند که نه بخاطر تواناییهای بازیگری بلکه به دلیل کیفیت چهره و فیزیک بدنشان، مقابل دوربین قرار میگرفتند. در واقع کارگردانان این وظیفه را دارند که به آنها شکل و فرم بدهند.
مدس میکلسن یک هنرمند فوقالعاده زبده و به وضوح از آن نوع بازیگرانی است که ارزش یک نگاه خیره خوب، سرد و باصلابت را میفهمد. این تا حد زیادی به دلیل کیفیت شگفتانگیز چهره او است، چراکه او یکی از بهترین چهرههای کل سینما را دارد. بهنظر میرسد چشمان عمیقا با روح و لبهای همیشه برآمده او، تقریبا بدون هیچ تلاشی میتوانند خشم، ترحم، حیرت یا میل را منعکس کند. این یکی از دلایلی است که چرا بهنظر میرسد بسیاری از نقشهای میکلسن در یک آزمایشگاه بهطور خاص برای او طراحی شدهاند. زیرا گویی فراتر از استعدادهای حقیقی او، آنچه را که میخواهیم میتوانیم از طریق او کسب کنیم.
در نتیجه همه اینها، میکلسن برای ایفای نقش کاپیتان لودویگ کیلن، یک کهنهسرباز فقیر دانمارکی که در اواسط قرن هجدهم برای آباد کردن زمینهای یورتلاند تلاش میکند، گزینهای بسیار مناسب است. جاییکه او وارد منطقهای ناخوشایند و بسیار وسیع میشود که بیقانونی بر آن حاکم است و هیچ محصولی در آن نمیتواند رشد کند. کیلن یک شخصیت تاریخی است، اما اطلاعات زیادی از او در دست نیست. اولینبار که او را میبینیم در کنار آتش نشسته است و مدالهایش را جلا میدهد. او هیچ چیز دیگری در این دنیا ندارد – دریغ از حتی ظاهرا یک خانه -، اما آروزی اشرافیت و مقام دارد. او میخواهد به نمایندگی از پادشاه مستعمرهای در آنجا بسازد. مشاوران سلطنتی، با فرض اینکه او نیز مانند همه آدمهای دیگری که در سعی انجام این کار داشتند شکست خواهد خورد، به کیلن اجازه انجام این کار را میدهند. زیرا خود پادشاه نیز آروزی محقق شدن آن را دارد و آنها از این طریق میتوانند وانمود کنند که به دنبال این هدف آرمانی هستند.
عنوان دانمارکی فیلم، Bastarden، «حرامزاده» ترجمه میشود و میتواند توصیفی واقعی و همچنین تمثیلی از شخصیت کیلن باشد. زیرا او از یک خدمتکار مجرد متولد شده (که به احتمال زیاد نتیجه سوءاستفاده ارباب او بوده) و همچنین حداقل در ابتدا یک کارفرمای سختگیر و گاهی اوقات بیاحساس بهنظر میرسد. او به شدت به نظم و آداب مقید است و بیش از حد به ماموریت خود و تلاشش برای کسب مقام، دلبستگی دارد. اما او همچنین میآموزد که برای زنده ماندن در این بیابان، باید یاد بگیرد که به دیگران تکیه کند. به زودی زوجی به نام یوهانس و آن باربارا (مورتن هی اندرسن و آماندا کالین)، به اقامتگاه بیچیز او میپیوندند. کیلن علیرغم شلختگی و آشفتگی محیط اطرافش، اصرار دارد که آن باربارا غذای او را به شکلی آراسته در کاسههای تمیز، سرو کند. او در ذهنش همان نجیبزادهای است که آرزو دارد باشد.
یوهانس و آن باربارا از چنگال یک زمین دار محلی، یک اشرافزاده سادیست و از خود راضی به نام فردریک دوشینکل، گریختهاند (یک شخصیت تاریخی دیگر با بازی به شکل خودنمایانهای متکبرانه سیمون بنبیرگ). دوشینکل میخواهد خدمتکارانش را بازگرداند و همچنین از تصور اینکه کیلن با ایجاد مستعمرهای به نام پادشاه قدرت او را به عنوان یک نجیبزاده تضعیف کند، خشمگین و آزردهخاطر است. به بیان سادهتر دوشینکل، به نوعی یک آدم روانپریش است. در این نقطه است که سرزمین موعود از یک قصه تغزلی درباره دوام زندگی روستایی به داستانی بیرحمانه و نفسگیر تبدیل میشود: فکر کنید با تلفیقی از روزهای بهشت Days of Heaven ترنس مالیک و راب روی Rob Roy مایکل کاتن-جونز، البته با درجهای از خشونت بیشتر، مواجه هستید. قساوت و بیدادگری دوشینکل، کیلن را مجاب میکند تا روشهای خود را تغییر بدهد. زیرا او در اینجا با نسخهای واقعی و نفرتانگیز از آنچه خود به دنبالش است، مواجه میشود. اکنون، چهره میکلسن به تدریج حسی از انزجار و انتقامجویی، به خود میگیرد.
زمانیکه نیکولای آرسل به آمریکا نقل مکان کرد و اقتباسی بسیار بد از رمان برج تاریک استیون کینگ ساخت، یکی از تحسین شدهترین کارگردانان دانمارکی بود (با فیلمهایی مانند بازی پادشاه و عاشقانه تاریخی یک رابطه سلطنتی). برخی کارگردانها، وقتی با چنین ناکامیای روبرو میشوند، همچنان به تلاش خود ادامه میدهند تا خودشان را در زمین بازی هالیوود ثابت کنند. اما برخی دیگر به ریشههای خود بازمیگردند. بهنظر میرسد آرسل دقیقا از همان جایی که فعالیت خود را در دانمارک متوقف کرد، آن را از سرگرفته است. او در اینجا داستان آدمهایی را بازگو میکند که تنها بخاطر سرسپردگیشان قواعد نظم مستقر را پذیرفتهاند، در حالیکه گاهی خودشان و وجدانشان توسط بیرحمی قدرت، به یغما میرود. اما آرسل همچنان پایبندی خود به ژانر و قصهگویی غریزی و احساسی که فیلمهای آمریکایی بهطور سنتی آن را به خوبی انجام میدهند، حفظ کرده است. حاصل آن حماسهای مسحورکننده و هیجانانگیز است که واقعا چیز بیشتری از آن نمیخواهیم.
امتیاز سایت های سینمایی به فیلم سرزمین موعود
وبسایت | میانگین امتیاز |
IMDB | ۷.۷ از ۱۰ |
کاربران متاکریتیک | هنوز نمرهای ثبت نشده است |
منتقدان راتن تومیتوز | ۹۰ درصد بر اساس ۳۰ نقد |
کاربران راتن تومیتوز | هنوز نمرهای ثبت نشده است |
منتقدان متاکریتیک | ۷۶ درصد براساس ۱۱ نقد |
مصاحبه با کارگردان فیلم سرزمین موعود The Promised Land
نیکولای آرسل: میخواستم فیلم را آنطور که دوست دارم بسازم
چیزهای خاصی در شخصیت لودویگ میدیدم که بهطور شخصی من را به او نزدیک میکرد. مانند اینکه بسیار جاهطلب بود و انگیزه و اراده ویژهای برای رسیدن به اهدافش داشت. احتمالا همیشه آنچه در اطرافتان است را نمیبینید، زیرا بسیار متمرکز هستید. کارگردانی کار فوقالعاده متمرکزی است. مطمئنا شما وقتی خانوادهای دارید، برای تعادل تلاش میکنید و با این سوال روبرو میشوید که چقدر حاضر هستید برای اهدافتان فداکاری کنید.
ما سعی کردیم هر گونه مکالمات روانشناختی میان کاراکترها را از فیلمنامه حذف کنیم، زیرا این چیزی است که آن را مدرن میکند. ما نمیتوانیم به گذشته بازگردیم و به مکالمههای واقعی آنها گوش بدهیم، اما فکر نمیکنم آنها درباره وضعیت ذهنی و احساسات خود صحبت زیادی داشته باشند.
تجربه من هنگام کار روی یک فیلم استودیویی اینگونه بود که آدمهای زیادی کنار شما هستند. اما همچنین به این معنی بود که دیدگاه من گاهی زیر فشار ملزومات تجاری مدفون میشد. برای من مهم بود که فیلم را در دانمارک تولید کنم تا آنطور که میخواهم آن را بسازم. شاید ما میتوانیم در اروپا کمی جسورانهتر کار کنیم.