توری و لوکیتا یکدیگر را خواهر و برادر صدا می‌کنند. از نظر بیولوژیکی این درست نیست. از نظر احساسی این موضوع بیشتر از آن چیزی است که اطرافیانشان می‌توانستند بدانند. رابطه آنها هسته اصلی «Tori And Lokita» است، یک درام رئالیستی اجتماعی دلخراش از ژان پیر و لوک داردن، که دهه ها در این ژانر کار کرده‌اند و تقریباً بهتر از هر کس دیگری این کار را انجام می‌دهند. فیلم Tori and Lokita را در ادامه بررسی کرده ایم.

توری (پابلو شیلز) پسری از بنین است که در آستانه نوجوانی است اما طوری صحبت می‌کند که انگار جوانتر است. لوکیتا (جولی امبوندو) زن جوان کامرونی است که مراقب اوست. آنها ادعا می‌کنند یتیم هستند، اما فیلم خیلی سریع این موضوع را به عنوان یک داستان جلد معرفی می‌کند. آنها به بررسی جزئیات با هم ادامه می‌دهند تا وقتی با مقامات دولتی سروکار دارند، داستان هایشان را ثابت نگه دارند، مانند کارمندانی که لوکیتا در تلاش برای گرفتن ویزای کاری با آنها سروکار دارد (او همیشه رد می‌شود) و پلیس هایی که این دو را متوقف می‌کنند. لوکیتا پول زیادی به قاچاقچیان آفریقایی بدهکار است که او را به اینجا آوردند تا بتواند پولی به دست بیاورد تا برای مادرش به خانه بفرستد.

بهترین صحنه های جدیدترین فیلم داردن، تعاملات لطیف بین دو شخصیت را نمایش می‌دهد، مهاجران آفریقایی که برای زنده ماندن در سرزمین جدیدی تلاش می‌کنند که آنها را به دلیل رنگ پوست، منشاء ملی و فقرشان تحقیر می‌کند. همانطور که اغلب در روابط بین خواهر و برادرهای بیولوژیکی با اختلاف سنی بیش از دو سال اتفاق می‌افتد، بزرگتر نسبت به کوچکتر شبه والدین می‌شود. ما لوکیتا را می‌بینیم که به توری علاقمند است، او را در مسیر خود نگه می‌دارد و حتی هنگام خواب برای او لالایی می‌خواند. او همیشه مسئول او نبود، اما به هر حال از او محافظت می‌کند زیرا این عشق است.

لوکیتا در رستورانی کار می‌کند که متعلق به بتیم (آلبن اوکاج) است که واقعاً یک مکان برای خرید و فروش مواد مخدر است. بتیم مقدار کمی پول به لوکیتا برای محبت های جنسی و آواز خواندن برای مشتریانش می‌پردازد (گاهی اوقات در یک دونفره با توری). اما بیشتر دستمزد او از توزیع وسایل بتیم است. لوکیتا در سراسر شهر قدم می‌زند و مواد مخدر را به مشتریان تحویل می‌دهد و توری را با خود همراه می‌کند. بیشتر تعاملات بدون حادثه است، گویی بچه هایی از دوران قبل هستند که خانه به خانه می‌رفتند و پول اشتراک روزنامه را جمع آوری می‌کردند. اما گاهی اوقات شما نشانه ای از خشونت بالقوه را دریافت می‌کنید.

همچنین چالش هایی از جانب پلیسی که مهاجران را آزار می‌دهد، دفاتر دولتی که می‌توانند لوکیتا را اخراج کنند، یک باند آفریقایی که برای آوردن لوکیتا به بلژیک پول پرداخت کرده و بیشتر پولی را که او به دست می‌آورد اخاذی می‌کند، و توهین های روزمره زندگی شهری. جدی ترین تهدید از سوی بتیم و خدمه اش می‌آید که بقای کسب و کار خود را بر انسانیت هر کسی می‌گذارند. وقتی لوکیتا برای مراقبت از گلخانه مواد مخدر بتیم شغلی پیدا می‌کند، تبدیل به زندانی می‌شود که اجازه ندارد از تلفن همراه برای تماس با کسی، از جمله توری، استفاده کند، مهم نیست که کارفرمایان/اسیرکنندگانش چقدر سرد رفتار می‌کنند، می‌توانید مطمئن باشید که آنها می‌توانند حتی سردتر باشند.

فیلم Tori and Lokita
فیلم Tori and Lokita

اجراهای اصلی فوق العاده هستند. آنها مانند بسیاری از ستارگان با استعداد اما نسبتاً بی تجربه به نظر می‌رسند. همانطور که اغلب در فیلم های داردن اتفاق می‌افتد، فیلمسازی دستی، از نزدیک و مبتنی بر بازیگری، شما را در میانه درام قرار می‌دهد، گاهی اوقات اعصاب خردکن هم هست. در ویژگی های قبلی این برادران دیده می‌شود (استفاده از دوربین های دیجیتال ممکن است ظرافت کم‌رنگی را به سبک قبلی آنها که خشن و خشک بوده‌اند، آورده باشد). ممکن است کمتر از 100 پلان در فیلم باشد. سکانس ها معمولاً در یک برداشت باز می‌شوند، که مهم نیست بازیگران چه کسانی باشند، تأثیرگذار خواهد بود، اما با توجه به این که این دو بازیگر، کمیت های مشخصی ندارند، این موضوع در اینجا قابل توجه است. یک برداشت طولانی در میانه فیلم که از لحاظ فیزیکی و احساسی در سالن ها و اتاق های گلخانه مواد مخدر Betim دنبال می‌شود، تقریباً پنج دقیقه به طول می‌انجامد، اما با چنان اعتماد به نفس بیش از حدی ضبط شده است که احتمالا از آن خوشتان نخواهد آمد.

سبک «you-are-there» در فیلم هایی مانند این بهتر عمل می‌کند تا در داستان هایی درباره شخصیت های ممتاز (کن لوچ این کار را به خوبی انجام می‌دهد)، زیرا آنچه بیش از هر چیز دیگری زندگی توری و لوکیتا را تعریف می‌کند، فوریت است. همه چیز زمان حال است. آنها نمی‌توانند پهنای باند ذهنی خود را با نگاه کردن به عقب یا جلو هدر دهند. آنها زمان کافی ندارند، پول کافی ندارند و توسط افرادی احاطه شده اند که آنها را استثمار، آزار و اذیت یا نادیده می‌گیرند. آنها باید به حرکت خود ادامه دهند و در حین سفر چشم و گوش خود را هوشیار نگه دارند. نود و نه درصد از هر روز صرف رسیدگی به آنچه درست در مقابل آنها است می‌گذرد، در حالی که مراقب هستند اشتباهی مرتکب شوند که آنها را اخراج، زندانی یا کشته شود.

پایان آنقدر تاریک است که تا آخر عمر در ذهن بینندگان باقی خواهد ماند – دقیقاً مانند فیلم های تراژیک نئورئالیستی ایتالیایی دهه 1940 که فیلم های داردن اغلب تداعی می‌کنند، به ویژه «Bicycle Thieves» و «Rome, Open City». شاید صحبتی در مورد شیوه ای وجود داشته باشد که فیلم گاهی اوقات بیش از حد به خود می‌گیرد. شخصیت های آن را بیشتر درگیر در یک سیستم فاسد می‌بینیم، تا افراد مستقل و بخشی از یک جامعه مهاجر سیاه پوست که به خاطر دیگری بودنشان نفرت دارند. آنها به انجام مشاغل کم دستمزد و/یا خطرناک مشغول هستند. اما می‌توانید درخشش هایی از بازیگران را در زمینه را که ممکن است لزوماً فیلمنامه ارائه نکرده است، درک کنید. همدلی داردن‌ها آنقدر زیاد است و خشم آنها از این موقعیت آنقدر غیرقابل انکار است که تمام فیلم با میل به شوکه کردن تماشاگران برای درخواست تغییر همراه است.

امتیاز این مطلب
Shares:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *