هر دانشجوی هنر میداند که نشستن جلوی اساتید برای دفاع از آثارشان، چه وحشت دارد. صحنه آغازین «The African Desperate» این ناراحتی را به 11 میرساند، زیرا پالاس (دیاموند استینگلی) در مقابل چهار استاد سفیدپوست خود نشسته است و آنها انتقاداتی مملو از زبان مبهم را بر زبان میآورند. بررسی فیلم ناامید آفریقایی را در ادامه بخوانید.
سپس استادان مسابقه ای از عظمت هنری را آغاز میکنند، در حالی که پالاس به طرز ناشیانه سعی میکند سرش را بالا نگه دارد. این سرعت هم از نظر موضوعی و هم به صورت نمادین در بقیه فیلم حفظ میشود، زیرا ما پالاس را در روزهای پایانیش در محوطه دانشگاه پس از پایان MFA، در مواجهه با بازگشت او به خانه در شیکاگو دنبال میکنیم. «The African Desperate» اولین اثر کارگردان مارتین سیمز، داستانی است در دوران بلوغ، جستجویی برای ثبات و هویت پس از، از بین رفتن امنیت مدرسه.
به نظر میرسد هیچ دانش آموزی در این فیلم به اندازه پالاس احساس نمیکند که از فارغ التحصیلی خود آواره شده است. او تنها زن سیاهپوست فیلم است که در صحنه ای دانشگاهیان بیشتر بر تهاجم به هویت او متمرکز شده است تا تجزیه و تحلیل آثارش، بلافاصله با احساس محدودی مواجه میشویم که در یک هنرمند سیاهپوست به وجود میآید.
پالاس به طرز شگفت انگیزی توسط Stingily به تصویر کشیده شده است. او در هر گونه وقفه عاطفی در مواجهه با آزمایش ها و مصیبت های عاطفیش تاثیرگذارتر میشود. عملکرد Stingily ملموس است. خشم و طنز طعنه آمیز او یادآور کسی است که ما میشناسیم.


بازیگران مکمل، دوستان پالاس، آیدان (کامیسا بورهاوس) و هانا (ارین لیلند)، و همچنین ازرا (آرون بابرو) از نوعی رابطه عاطفی برخوردارند. آنها باورپذیر هستند و هر کدام (تا حد مشخصی) الگوهای مختلفی از دانش آموزان مدرسه هنر را در بر میگیرند. با توجه به اینکه هنرپیشه ها همگی خود هنرمندان فعالی هستند، قدرتی که اجراهای آنها در نزدیکی خانه به نمایش میگذارند، نه تنها شخصی است، بلکه به طور مؤثر احساس میشود. نقش های آنها کاملاً در خدمت برجسته کردن شخصیت پالاس است.
موسیقی متن آزمایشی «The African Desperate» بر سرعت آن تأکید دارد و سبک فیلم را در لحظات بصری کمرنگ تر حفظ میکند. در یک صحنه مهمانی که پالاس DJ است، ریتم ها و ملودی های ناهماهنگی که او میچرخاند، نبرد او را برای حفظ تعادل عاطفی خود برجسته میکند. در سکانس هایی از این دست است که سیمز توجه استادانه اش را به نمایش میگذارد. هیچ لحظه یا عنصری تلف نمیشود. دست سیمز در هر صحنه احساس میشود.
فیلم بر پایه ای از هرج و مرج و آرامش استوار است که در فیلمبرداری آن منعکس شده است. گاهی اوقات، درخشش گرم و محو آن، عکس های قدیمی یا نقاشی های امپرسیونیستی با موضوعات مدرن را تداعی میکند. نماهای زیبا و رمانتیک مانند نفسی از هوای تازه هستند که بلافاصله با قاب بندی سرد و غیرعادی دنبال میشوند.
مارتین سیمز صدایی منحصر به فرد دارد که سرشار از خلاقیت است. سیمز با استفاده از پیشینه خود به عنوان یک هنرمند، آکادمی هنری و شلاق خروج از راحتی مدرسه را گرفته و آن را به آب جنگلی از علف های هرز، کتامین و خود یابی تبدیل کرده است.